جامعه ایرانی– اقدامات تنبیهی واشنگتن که بهطور رسمی قصد تغییر رفتار تهران را دارد اما بهاحتمال بیشتر به سمت تغییر رژیم در این کشور متمایل است، ممکن است حتی به یک هدف سادهتر دست یابد: از بین بردن تجارت نفتی جهانی.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از آسیا تایمز، اعمال تحریمهای سختگیرانه دولت ترامپ بر ایران سه هدف اصلی را دنبال میکند.
نخست دائمی کردن محدودیتهای اعمالشده بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی که تحت برجام علیه این کشور اعمال شد. دوم متوقف کردن حمایت تهران از گروههای نظامی منطقهای و در نتیجه محدود کردن نفوذ این کشور در سوریه، عراق، یمن و لبنان. و نهایتاً آنها قصد برچیدن برنامه موشک بالستیکی ایران را دارند. اینها اهداف رسمی تحریمها است.
هدف نهایی این تحریمها در نقلقولی از مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا چیز دیگری است: «متقاعد کردن این رژیم به رها کردن گفتمان انقلابی فعلی خود» و «یک چرخش ۱۸۰ درجهای … و رفتار کردن مانند یک کشور عادی».
با توجه به اینکه برای رژیم ایران تقریباً غیرممکن است که ایده آلهای انقلابی خود را کنار بگذارد و دست به چرخشی مطابق برداشت دونالد ترامپ از یک «کشور عادی» بزند، به نظر میرسد هدف پنهان واشنگتن تغییر رژیم در تهران یا دستکم برتری دادن به آمریکا در بازار جهانی نفت است.
بحران –نه سقوط
اگر تحریمهای آمریکا بخواهند موفقیتآمیز باشند، باید یک موفقیت سیاسی مهم را در تهران تسهیل کنند.
مورد نفوذ منطقهای ایران در یمن ممکن است مثال مناسبی برای بررسی هدفگذاری اشتباه واشنگتن باشد. گرچه حوثیهای یمن از نظر سیاسی مورد حمایت ایران هستند، اما آنها عروسک دست ایران نیستند و اصلاً مشخص نیست که تحریم ایران چطور میتواند باعث تغییر ذهنیت یمنیها نسبت به اختلافات قدیمیشان با عربستان شود. علاوه بر این، با وجود آنکه این جنگ به شکل غیرقابل تحملی برای سعودیها هزینهبر است، حوثیها و متحدانشان ابزارهای جنگی معمولی برای مقابله با عربستانی دارند که به این آسانیها تضعیف نمیشود. حوثیها نه هواپیماهای گرانقیمت دارد نه تسلیحاتی با فناوری بالا یا مزدورانی که در خارج از مرزهایشان استخدام شده باشند.
در مورد برنامه موشکی ایران نیز این تحریمها احتمالاً تأثیری که مدنظر آمریکا است را نخواهد داشت. چراکه فناوری موشکی ایران مدت مدیدی است که تحت تحریمهای سختگیرانه قرار دارد، و همین مسئله باعث شده این برنامه بهشدت بومی و انعطافپذیر شود.
اما در مورد هدف رسمی و نهچندان مشخص واشنگتن: مشکلات اقتصادی که میتواند منجر به ناآرامیهای داخلی و حتی اعتراضات شود و رژیم ایران را تحت تأثیر قرار دهد که امتیازاتی را اعطا کند یا حتی به سمت سقوط برود؟ شاید چیزی شبیه به اعتراضات ژانویه ۲۰۱۸ ممکن باشد.
هیچ تردیدی وجود ندارد که این تحریمها ضربه سختی به اقتصاد ایران و بهخصوص مردم ایرانی وارد خواهد کرد-چراکه این تحریمها دقیقاً با همین هدف طراحی شدهاند. بااینحال باید میان یک بحران و سقوط یک سیستم تفاوت قائل شد. تحریمها ضربه عمیقی به اقتصاد ایران وارد خواهد کرد، اما این به معنی به زانو در آمدن تهران نیست.
ضمن اینکه اختلاف رو به تعمیقی میان ترامپ و سه عضو اروپایی برجام (انگلیس، فرانسه و آلمان)، روسیه و چین بر سر تحریمها وجود دارد، که فضای مانور دادن را برای ترامپ در آینده محدود خواهد کرد.
سیاستهای نفتی
زمانی که در مورد انگیزههای پنهان در پس تحریمهای آمریکا تحقیق میکنیم، میتوان برخی از آنها را در تغییرات بازار نفتی جهان یافت.
شاید در مورد عوامل داخلی دولت واشنگتن نیز همینطور باشد که بیشتر نگران بیرون کردن ایران از بازار نفت بهشدت انباشت شده است تا رسیدن به یک راهحل منطقی و قابل دسترس. نگاهی کوتاه به بازار نفت بینش بهتری را در اختیارتان میگذارد.
قیمت نفت طی ماه جاری به ۵۰ دلار در هر بشکه رسید و این یعنی کاهش ۳۰ درصدی ظرف هفت هفته. این مسئله تا حدودی ناشی از امتیازات ناگهانی بود که ترامپ در پی تحریم ایران به هشت کشور داد تا انتظارات در مورد کاهش ناگهانی عرضه جهانی نفت را خنثی کند. این مسئله همچنین بخشی از روند بزرگتر پیشی گرفتن عرضه از تقاضا در بازار جهانی است.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، انتظار میرود تقاضای جهانی نفت سال آینده به ۱.۴ میلیون بشکه در روز برسد اما عرضه به دو میلیون بشکه در روز میرسد که میتواند تا حدودی کمبود نفت ایران و ونزوئلا را جبران کند. افت تقاضای جهانی بیشتر ناشی از کاهش روند رشد اقتصاد جهانی است که تا حدودی به دلیل جنگ تعرفهای واشنگتن با پکن اتفاق افتاده است.
مسئله اینجا است که بخش صادرات نفتی آمریکا –که سیتی گروپ پیشبینی میکند بزرگترین صادرکننده نفت جهان خواهد شد و سال آینده از عربستان نیز پیشی خواهد گرفت- ذینفع مستقیم تحریمهای ایران است.