به گزارش جامعه ایرانی؛ زینب غبیشاوی: سرپرست معاونت فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی گفت: «در مقایسه با سال ۹۶-۹۷ استان خراسان رضوی رتبه اول طلاق کشور را دارد.» قطعا تا بحال به گوشتان خورده است که طلاق، خیانت، همسر آزاری و … در شهرهایی مانند مشهد و قم که به شهرهای مذهبی در ایران مشخص شده اند تا چه اندازه زیاد است. به طور میانگین از هر ۱۰ خبری که درباره طلاق، خیانت، همسرکشی و همسرآزاری که بخوانید، حداقل ۷ مورد از آن در شهری مانند مشهد رخ داده است. اما سوال در این جا پیش میآید که چرا شهرهایی با تم مذهبی مانند مشهد، چرا تا این اندازه از این منظر بلد شده است؟
کارشناسان و آسیب شناسان بر این عقیده هستند که «محدودیت» مهمترین عامل این آسیبهای اجتماعی است. محدودیتهایی که به زنان و مردان تا پیش از ازدواج اجازه شناخت و برقراری ارتباط را نمیدهد و افراد فکر میکنند با ازدواج کردن میتوانند مجوز ورود به جامعه و تخلیه انرژی به جا مانده در خود و تجربه کردن حس و حالهایی مانند ارتباط با جنس مخالف، مهمانی رفتنهای مختلط و غیره را بگیرند. در صورتی که به عقیده برخی از روانشناسان افراد باید تا پیش از ازدواج به گفت و گو و ایجاد روابط در جهت ایجاد و بهبود شناخت بپردازند تا پس از ازدواج همراه با عقده های دوران نوجوانی و جوانی دست و پنجه نرم نکنند که در نهایت حاصلی جز خیانت و همسر آزاری به همراه نخواهد داشت.
اعظم آهنگر کارشناس و آسیب شناس در گفت وگو با جامعه ایرانی با اشاره به قرار گرفتن خراسان رضوی در رتبه اول در طلاق در کشور، گفت: خانواده و جامعه ما به سمت خود محوری در حال حرکت است. اینکه چرا در یک جامعه مذهبی مانند قم یا مشهد بحث طلاق که به نوعی خودمحوری را بیشتر از سایر شهرها نشان میدهد، به این دلیل است که در زمان ازدواج برخی از مسائل وجود دارد که از لحاظ عرفی باعث میشود افراد پیش از ازدواج ارتباطی باهم نداشته باشند و شناختی که باید نسبت به هم پیدا کنند را ایجاد و کامل نمیکنند. در نتیجه زمانی که ازدواج میکنند خصوصا خانمها فرصتی را برای ابراز خود و پیگیری خواستههایشان پیدا میکنند. فرصتی که عملا تا قبل از ازدواج به دلایل محدودیتهایی که در سطح خانواده داشتهاند نتوانسته اند به دست بیاورند.
دادخواست طلاق عموما از سمت زنان است
آهنگر با بیان اینکه این خواستههای فردی و پیگیری مطالبات و خواستههایشان با جایگاه و شرایطی که دارند در تعارض قرار میگیرد، یادآور شد: همین مسئله و وجود تعارض باعث میشود تا درخواست طلاق افزایش پیدا کند، دادخواستهای طلاقی که عمدتا از سوی خانمها بوده است.
این آسیب شناس ادامه داد: عموما در شهرهای مذهبی که محدودیتهای بیشتری دارد، افراد با ازدواج کردن به نوعی مجوز ورود به جامعه را میگیرند. البته مصداق این موضوع دیگر تا حد زیادی نمیتواند برای کلان شهری مانند مشهد باشد. نبود گفت و گوی قبل از ازدواج و عدم شناخت و وجود محدودیت باعث میشود تا میزان طلاق در این شهرها نسبت به دیگر شهرها بیشتر رخ دهد.
زن و مردی که پیش از ازدواج محدود هستند، بعد از ازدواج مانند فنری هستند که به یکباره رها میشوند
آهنگر با بیان اینکه عموما در هر موضوعی زمانی که یک فشار و محدودیتی وجود داشته باشد بعد از مدتی این فشار از قسمت دیگر به بیرون زده میشود، گفت: مسائل و محدودیتهای فردی و اجتماعی نیز همانند یک فنر است که آن را به مدت زیادی نگاه داشته اید که بعد از مدتی این فنر رها میشود و شتابی غیرقابل انتظار خواهد داشت. زمانی که شما قبل از ازدواج جلوی یک مرد و یا یک زن برای شناخت جنس مخالف خود میگیرید و برای او محدودیت ایجاد میکنید بعد از ازدواج دیگر از خانواده و محدودیتها جدا شده اند و کافی است تقید اخلاقی ضعیفی داشته باشند به راحتی دست به خیانت میزنند. زن و مردی که پیش از ازدواج محدود باشند بعد از ازدواج همانند همان فنری خواهند بود که به یکباره آزاد شده است و ممکن است برای تجربه مسائل مختلف دست به هرکاری بزند.
این فعال اجتماعی ادامه داد: البته باید دید که این خیانت و طلاقها بیشتر در کدام مناطق شهر مشهد یا قم رخ میدهد. مثلا در شهری مانند تهران نیمه شمالی شهر تقریبا نیمی از ازدواجها به طلاق میانجامد و در نیمه پایینی که بافت سنتی دارد نسبتا خیانتها بیشتر و طلاقها کمتر رخ میدهد. در این شهرها نیز باید به این مسئله نگاه کنیم.
شکل خانوادهها در حال تغییر است
آهنگر با بیان اینکه در کشور ما شکل خانوادهها در حال تغییر است، تصریح کرد: قواعد خانواده در حال تغییر است. اکنون زمانی که به فرزندانمان میگوییم چند سال قبل خانوادهها اعم از مادر بزرگ و پدر بزرگ، عمه عمو و نوهها همه باهم در یک خانه و هر خانواده در یک اتاق زندگی میکردند برایشان بسیار عجیب است. اگر میگفتند که فردی ازدواج کرده و خانه دارد منظورشان همین بود که یک اتاق دارد و در همان حیاط بزرگ در کنار سایر اعضای خانواده زندگی میکند. مطمئن باشید تا چندسال آینده هم این سبک زندگی که ما داریم، برای آیندگان ما عجیب خواهد بود که چگونه بچههایی که سن بالای ۱۸ سال داشتند همچنان با خانواده زندگی میکردند؟ یا چگونه یک فرد مجرد تا سن بالا کماکان با پدر و مادر زندگی میکند یا اینکه دختر و پسری که طلاق میگیرند بازهم به خانه پدری خود برمیگردند و با خانواده خود زندگی میکنند! شاید این مسائل اکنون تا حدودی طبیعی باشد، اما تا چند سال آینده برای فرزندانمان جای تعجب بسیاری خواهد داشت. دلیلش این است که فرد گرایی و خود گرایی نمود بیشتری در سایر ابعاد زندگی افراد پیدا خواهد کرد. این یک پروسهای است که در حال انجام است و ما نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم، فقط میتوانیم از آسیبهای احتمالی آن جلوگیری کنیم.
افراد زیادی در شهرهای مذهبی زندگی میکنند که اصلا مذهب را قبول ندارند
اعظم آهنگر با بیان اینکه محیط مذهبی با مذهبی بودن افراد متفاوت است، تصریح کرد: اگر فرد واقعا مذهبی و مقید باشد طبیعتا خانواده محور خواهد بود و خیانت نمیکند. اما اینکه بگوییم در جوامع مذهبی این اتفاق نمیافتد هم اشتباه است، زیرا افراد زیادی در این شهرها زندگی میکنند که اصلا اعتقادی به مذهب ندارند. در قم وجود حرم حضرت معصومه و حوزه علمیه و در مشهد وجود حرم امام رضا و متعلقات وابسته به آن باعث شده تا تم مذهبی این شهرها نسبت به سایرشهرهای ایران بیشتر باشد و این اصلا به معنای مذهبی و مقید بودن افراد نیست. برای افراد دین دار و مقید قطعا دین بازدارنده خواهد بود برای خیانت نکردن و انجام روابط و کارهای خارج از شرع و عرف، زیرا اخلاق همان خط قرمزهایی است که در مغز ما وجود دارد.