بسیاری بر این باورند که کودکان همیشه شاد و خندان و در رویاهای خود غرق هستند و چیزی از غم و اندوه نمی فهمند و ناراحتی شان دیری نمی پاید و به سرعت رفع می شود. اما باید گفت برخی کودکان به دلایل مختلف دچار ناراحتی های طولانی می شوند و کم کم زمینه های بروز افسردگی در آن ها نمود می یابد. در برخی موارد ناراحتی های طولانی مدت کودکان و جدی نگرفتن آن ها باعث ایجاد اختلال در رفتارهای عادی شان می شود و خانواده ها باید این زنگ خطر را جدی بگیرند.
افسردگی در کودکان با نشانه هایی مانند نوسانات خلقی و احساس ناامیدی آغاز می شود.
بر اساس نتایج یک پژوهش علمی، خردسالانی که دچار افسردگی می شوند ۲.۵ برابر بیشتر از افراد دیگر در معرض بازگشت مجدد این اختلال در سال های بعد زندگی شان هستند.
خشم، بی خوابی، حواس پرتی، بی تفاوتی، احساس خستگی و مشکلات گوارشی به مدت طولانی می تواند از نشانه های افسردگی باشد.
ارثی به نام افسردگی
یکی از والدینی که از طریق یک مرکز آموزشی که فرزندش در آن جا دوره ای را می گذراند، متوجه اختلال افسردگی او شده است، به برخی نشانه های افسردگی خود در دوران نوجوانی و همچنین پس از زایمانش اشاره و بیان می کند: در دوران نوجوانی مدت کوتاهی از افسردگی رنج می بردم که با چندین جلسه مشاوره و تغییر سبک زندگی بهبود یافتم اما میزان افسردگی ام پس از زایمان بیشتر بود. وی که تمایلی به معرفی خود ندارد، ادامه می دهد: با این که با نشانه های افسردگی به خوبی آشنایی داشتم اما تصور نمی کردم فرزندم گرفتار آن شود و برخی علایم را جدی نگرفتم.
مادری دیگر که بروز این اختلال در کودکش باعث آشفتگی او شده است، اظهارمی کند: فرزندم تابستان را در مهد کودک سپری کرد و مربیانش اعلام کردند متوجه تغییر خلق شدید او شده اند و با تست هایی که از او گرفته اند متوجه بروز اختلال افسردگی در او شده اند اما من این حرف را قبول نکرده ام. وی ادامه می دهد: برای من باور این موضوع بسیار سخت است، یک کودک که باید در دنیای شاد خود غرق باشد چگونه می تواند افسرده شود. وی می افزاید: ما از هیچ تلاشی و فراهم کردن امکانات لازم برایش دریغ نکرده ایم اما نمی دانم مربیانش با چه استدلالی این حرف را گفتند.
یک شهروند دیگر که فرزندش در ۷ سالگی به این اختلال دچار شده است، اظهارمی کند: بارزترین رفتار فرزندم پرخاشگری بود، اوایل تصور می کردم این رفتارش نتیجه بازی ها و تماشای بیش از حد کارتون های خشن است اما این رفتار ادامه پیدا کرد و او هر بار پس از پرخاشگری مدت طولانی گریه می کرد و وقتی او را نزد روان شناس بردم گفت افسردگی دارد که با چندین جلسه روان درمانی و یکی، دو نوبت مصرف دارو بهبود یافت.
دوره شادی یا افسردگی
یک کارشناس ارشد روان شناسی دوران کودکی را فارغ از غم و ناراحتی ذکر و بیان می کند: وقتی کودکان به دلایل مختلف دچار غم و اندوه می شوند یا ناکامی هایی را تجربه می کنند به طور کوتاه مدت دچار تشویش و ناراحتی می شوند اما زمانی که این روند ادامه پیدا می کند در صورت توجه نکردن دردسر ساز می شود. «محمدی» ادامه می دهد: به طور معمول والدین در صورت مواجهه با این موارد آن ها را به موقت و زودگذر بودن، موفق نبودن کودکان در یک بازی یا درس یا به تاثیر پذیری آن ها از محیط اطراف و بچه های هم سن و سال شان نسبت می دهند در صورتی که اگر جدی گرفته نشود با تبعات منفی در آینده رو به رو خواهند شد
وی خاطرنشان می کند: اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتاری انتقال می یابد و انباشته شدن این اضطراب ها می تواند زمینه های بروز اختلال افسردگی را فراهم کند.
وی می گوید: وقتی کودکان غمگین، تحریک پذیر یا آشفته می شوند والدین اغلب چنین خلق منفی را به عوامل موقتی مانند بی خوابی یا بی حالی نسبت می دهند و انتظار دارند این وضع خاتمه یابد.
به گفته وی، افسردگی کودکان بیشتر به این دلیل که والدین و در برخی موارد معلمان، زیربنای خلق منفی آن ها را در نمی یابند، تشخیص داده نمی شود.