آنچه که درخصوص همسر آزاری در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، مردانی هستند که توسط زنانشان مورد آسیب و خشونت قرار می گیرند هرچند تفکر و دیدگاه غالب در مورد همسرآزاری، خشونت علیه زنان را در ذهن متصور می کند اما آمارها حکایت از افزایش شوهر آزاری دارند هرچند هنوز شوهرآزاری همطراز با زن آزاری نیست اما با ملاحظه شرایط فرهنگی که مردان حاضر به افشای خشونت علیه خود نیستند، می توان آن را بررسی کرد.
در کنار ۹۰ درصد آسیب دیدگان همسر آزاری که زنان هستند ۱۰ درصد باقی مانده را مردان تشکیل می دهند که به طور قطع آمار واقعی در این خصوص دارای اختلاف فراوانی با آنچه بیان شده، است چرا که مردان به دلیل ملاحظات فرهنگی و ویژگی های شخصیتی کمتر به فکر مراجعه به نهادهای ذیربط برای پیگیری موضوع می شوند.
ثبت ۲۳۰ شکایت اذیت و آزار مردان در لرستان
در لرستان نیز بنا بر گفته حمیدرضا نظیفی مدیرکل پزشکی قانونی لرستان طی ۲ ماهه نخست امسال، ۲۳۰ نفر مورد اذیت و آزار همسران خود قرار گرفته اند که به لحاظ تفکیک جنسیتی شامل تعداد ۲۱۳ مورد زن آزاری و تعداد ۱۷ مورد شوهرآزاری می شوند.
وی می گوید: خشونت در خانواده ها رو به افزایش است و مقایسه آماری این میزان پرونده در بازه زمانی ۲ ماهه نخست امسال و سال گذشته نشان می دهد که متاسفانه همسر آزاری در لرستان افزایش ۳۱.۳ درصدی داشته است.
بتول سلیمی منش، کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی درخصوص پدیده همسر آزاری و روند رو به رشد شوهرآزاری به عنوان آن روی دیگر همسرآزاری به خبرنگار ایرنا گفت: عبارت همسر زاری منحصر به زنان نیست بلکه مردان نیز در پدیده همسرآزاری مورد خشونت قرار می گیرند و نباید فضای اجتماعی و قضایی کشور به گونه ایی باشد که امکان مطالبه کمک به این قشر فراهم نباشد.
وی افزود: با توجه به آمار ذکر شده پزشکی قانونی، شوهرآزاری یک مشکل جدی برای نهاد خانواده و جامعه محسوب می شود و از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ اصولا مردانی که تحت خشونت زنان خود قرار می گیرند در موارد حادی که منجر به آسیب جدی شود، اقدام به پیگیری کیفری می کنند و غالبا به علت قدرت فیزیکی مردان و باورهای رایج جامعه امکان آزار جسمی از طرف بانوان به همسرانشان کمتر است و همین امر باعث می شود آمار واقعی در این خصوص که چه تعداد از مردان مورد خشونت توسط بانوان قرار می گیرند وجود نداشته باشد.
در اغلب موارد شوهرآزاری؛ خشونت کلامی و روانی
این پژوهشگر گفت: در اغلب موارد شوهرآزاری؛ خشونت کلامی و روانی نسبت به سایر موارد اشکال خشونت رواج بیشتری از جانب زنان دارد؛ در واقع زنان کمتر از خشونت فیزیکی استفاده می کنند.
سلیمی منش یادآور شد: در علت شناسی شوهرآزاری بدلیل محدودیت های قانونی و اجتماعی که بیان شد کمتر به این مورد پرداخته شده و کمتر در پی علت آن بوده اند همچنین بدلیل کتمان این موضوع توسط مردان و مراجعه نکردن این اشخاص به مراجع قضایی و سایر نهادهای ذیربط برآورد درستی از میزان واقعی این پدیده در جامعه در دست نیست.
وی اظهار داشت: شوهرآزای توسط زنان می تواند در وهله نخست مقابله به مثل با خشونت مردان در خانواده باشد و همچنین با توجه به آمار پرونده های قضایی می توان چنین پنداشت که اخلاق عمومی جامعه دچار آسیب های فراوانی شده که بدلیل نداشتن مهارت های رفتاری شاهد بروز اشکال مختلف خشونت در حوزه خانواده هستیم.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی و حقوقی یادآور شد: آنچه در این خصوص مهم است علت یابی خشونت نسبت به مردان در پدیده همسر آزاری است که چگونه زنان به این سطح از خشونت در خانواده رسیده اند که با آسیب رساندن به همسر خویش در پی حل تعارضات خانوادگی برآمده اند.
وی درخصوص نحوه پیشگیری از این خشونت ها گفت: جامعه امروز ایرانی در زمینه های اخلاقی، فرهنگی و همچنین معیشتی دچار مشکل اساسی است و همه این موارد موجب بازتولید خشونت در جامعه می شوند و در این بین نهاد خانواده به عنوان مهمترین بنیان اجتماع دچار آسیب های جدی شده است.
سلیمی افزود: می توان با آموزش های اخلاقی در قالب بالا بردن آستانه تحمل پذیری جامعه و رفع دغدغه های اقتصادی به آرامشی نسبی رسید همچنین سلامت روان باید اولویت کار سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه سلامت قرار گیرد.
وی گفت: برای درمان جوامع مرد سالار باید با پیشگیری های رشد مدار به مبارزه با آسیب ها رفت به این صورت که در سال های ابتدایی که کودک و نوجوان در اختیار نهاد آموزشی جامعه قرار می گیرند باید حفظ احترام به جنس مقابل در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد تا برتری جنسیتی که نسل به نسل به مردان جامعه تزریق می شود به تساوی ختم شود و از قدرت فضای مجازی و رسانه های گروهی در جهت آگاهی جامعه و خانواده از حقوق فردی و اجتماعی که در قبال همدیگر دارند، استفاده مثبت نمود.
سلیمی منش اظهار داشت: درنهایت باید توجه داشت که محیط خشونت زا مولد اشخاصی خواهد بود که راه حل تعارضات را برخوردهای نامناسب و خشن می دانند و همین امر در خانواده باعث نهادینه شدن خشونت در جامعه می شود.
وی افزود: این موضوع در سطح اجتماعی اختلالات اساسی را متوجه جامعه خواهد کرد پس شایسته است که پدیده همسر آزاری در حوزه آسیب مردان نیز مورد توجه پژوهشگران و سیاست گذاران قرار گیرد تا سلامت جامعه در آینده تضمین شود.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی در پاسخ به تحلیل رواج خشونت در جامعه گفت: خشونت و اعمال آن یکی از معضلات رو به رشد جامعه ایرانی است به گونه ای که پرونده های کیفری و سوابق آنها نیز تایید کننده همین گفته است.
وی افزود: خشونت دارای اشکال گوناگونی است که تمام آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد از جمله می توان به خشونت خانگی اشاره داشت که در قالب کودک آزاری و همسر آزاری در روابط بین زوجین رخ می دهد.
وی اظهار داشت: در واقع یکی از شایع ترین انواع خشونت خانگی همسر زاری است که اینگونه تعریف می شود؛ بدرفتاری یا خشونتی که از طرف یکی از زوجین بر دیگری اعمال می شود و به عنوان یک آسیب اجتماعی جامعه و نهاد بنیادین آن یعنی خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.
این پژوهشگر با بیان اینکه همسر آزاری اساسا در محیط خانواده شکل می گیرد و به اشکال مختلفی رخ می دهد، افزود: همسرآزاری ابعاد مختلفی از جمله خشونت جسمی دارد که بیشتر از طرف مردان نسبت به زنان رخ می دهد و از این حیث درصد بالایی از ضرب و جرح و حتی قتل را به خود اختصاص می دهد که شایع ترین شکل خشونت در پدیده همسر آزاری در حوزه زنان را خشونت جسمی در برمی گیرد.
وی افزود: بدلیل فیزیک قدرتمند مردان نسبت به زنان غالبا آزار جسمی توسط اعضای بدن مرد از قبیل مشت و لگد شکل می گیرد.
سلیمی منش گفت: خشونت جنسی نوع دیگری از ابعاد همسرآزاری است که این بعد به عنوان یکی از اشکال همسرآزاری را نظریه پردازان چنین تعریف کرده اند ‘هرگونه ارتباط جنسی توام با زور و بی رضایتی و خارج از روابط قراردادی زوجین است’.
وی افزود: به بیان دقیق تر می توان چنین برداشت نمود که برقراری هرگونه رابطه جنسی اکراه آمیز میان زن و مرد و نیز بی تمایلی یکی از زوجین به برقراری روابط جنسی در زمان مورد نظر طرف مقابل را نیز رفتار خشونت آمیز جنسی تلقی کرده اند که البته بدلیل ملاحظات فرهنگی و قانونی درخصوص این پدیده آمار و اطلاعات درستی در دست نیست و در بسیاری از موارد می تواند علتی برای طلاق عاطفی یا قانونی باشد و همچنین موجب از هم گسیختگی کانون خانواده شود.
این محقق اضافه کرد: بی تفاوتی، بی مهری و یا ضعف عاطفی یکی از زوجین در برقراری رابطه عاطفی سالم در مقابل زوج دیگر سومین مصداق همسر آزاری در قالب خشونت عاطفی است؛ در این خصوص زنان و مردان هر ۲ می توانند مرتکب این نوع از خشونت شوند و منحصر به یکی از زوجین نیست.
وی گفت: مصداق دیگری از خشونت خانگی در قالب همسرآزاری خشونت کلامی است که بصورت فحاشی و ادای الفاظ رکیک در قالب توهین و تمسخر رخ می دهد که بعضا مشاهده می شود زوجین طرف مقابل خود را با القاب زشت و زننده خطاب می کنند و همین امر می تواند زمینه ساز بروز خشونت های سنگین تر مثل خشونت فیزیکی باشد.
این کارشناس ارشد حقوق جزا افزود: آخرین مصداق خشونت در قالب همسرآزاری را می توان خشونت مالی یا اقتصادی نام برد؛ این نوع از خشونت بدلیل اینکه غالبا زنان نفقه بگیر مردان بوده و از لحاظ اقتصادی به مرد وابسته هستند، بیشتر توسط مردان رخ می دهد و با پرداخت نکردن نفقه یا تهدید به عدم پرداخت آن مرتکب این نوع خشونت به همسر خود می شوند.
وی درخصوص قربانیان همسرآزاری گفت: آمارها و همچنین سوابق پژوهشی بر این امر تاکید دارند که از اشکال بارز همسرآزاری در جامعه؛ خشونت علیه زنان است و آنچه با شنیدن واژه همسرآزاری ابتدا به ساکن توجه عموم را به خود جلب می کند خشونت شوهر علیه زن است که طبق آخرین آمار اعلامی از سوی رئیس پزشکی قانونی ۹۰ درصد اشخاصی که مورد آسیب قرار گرفته اند، زن هستند.
سلیمی منش افزود: در آسیب شناسی همسر آزاری در حوزه زنان مطالعات فراوانی شکل گرفته و در سبب شناسی آن دلایلی ذکر شده است که در وهله نخست گروهی از نظریه پردازان مرد سالار بودن جامعه را به عنوان عامل تعیین کننده درخصوص آسیب به زنان برشمرده اند به این معنا که در جوامع مرد سالار؛ ویژگی هایی از سنت نسل به نسل به مردان تزریق می شود که باعث آسیب رسانی به دیگران می شود.
وی گفت: یکی از این موارد را می توان خشونت در جنس مذکر دانست در این جوامع جوهره مردانگی جنس مذکر را خشونت آنان تشکیل می دهد؛ از کودکی این برتری و خشونت در وجود آنان نهادینه می شود و نسبت به قوام آن در طول زندگی تلاش می کنند حتی اگر مردانی به مبارزه با این نوع جوهرِ مردانگی برآیند از نگاه جامعه برچسب زده می شوند و مانع تغییر در این روند می شوند.
این پژوهشگر افزود: در سبب شناسی پدیده همسرآزاری به نظریه یادگیری اجتماعی اشاره شده است که طبق این نظریه افراد خشن و کسانی که خانواده خود را مورد خشونت و آسیب قرار می دهند در واقع کسانی هستند که در کودکی یا قربانی خشونت خانوادگی یا شاهد این نوع خشونت در خانواده بوده اند.
وی اضافه کرد: این اشخاص این نوع اعمال قدرت را ابتدا مشاهده کرده اند و سپس در پی تقلید آن برآمده اند به گونه ای که برای حل تعارضات و تنش های خانوادگی در دوران بزرگسالی متوسل به آموخته های خشونت آمیز خود در خانواده می شوند و از این طریق خواستار رفع تعارضات موجود هستند.
وی گفت: براساس دیدگاه دیگری که درخصوص همسرآزاری وجود دارد، علت رفتارهای خشن نه تنها مورد تجویز جامعه است بلکه از آنجایی که خانواده به عنوان محدوه ای خصوصی مطرح است دولت حق مداخله مستقیم و امکان نظارت بر افراد آن را ندارد بنابراین ضعف توانایی نظارت دولت بر رفتار افراد خانواده سرآغاز همسر آزاری است.
این پژوهشگر یادآور شد: آخرین نظریه ای که به سبب شناسی همسرآزاری و خشونت علیه زنان پرداخته نظریه فمنیستی است که براساس آن در جوامعی که زن در مقام دوم قرار دارد در روابط ۲ جنس اساسا رابطه قدرت است و در این خصوص مردان همسران خود را مورد سوء استفاده فیزیکی، کلامی و یا روانی قرار می دهند و زن را تحت سلطه خود قرار خواهند داد.
وی افزود: به بیانی دیگر در این نظریه عقیده دارند که به کارگیری خشونت به وسیله شوهر منعکس کننده قدرت، اختیار و موقعیت برتر اجتماعی مردان است و این حق را برای مردان جامعه بوجود می آورد که همسرانشان را مورد سوء استفاده قرار دهند.
سلیمی منش گفت: آزار زنان در پدیده همسرآزاری بازتابی از جامعه مرد سالار است و زنانی که در معرض خشونت و همسرآزاری قرار می گیرند در زندگی فردی و اجتماعی خود انواع سوء رفتارهای فردی و اجتماعی را تحمل می کنند و این پدیده می تواند ریشه بسیاری از مشکلات در حوزه زنان و اطفال باشد به گونه ای که تاثیر مستقیمی بر تربیت فرزندان دارد و موجب اختلال در روابط اجتماعی زنان می شود.
وی افزود: خشونت علیه زنان منحصر در طبقه خاص اجتماعی نبوده و شامل همه طبقات اجتماعی و همچنین همه گروه های سنی، شغلی و اقتصادی می شود.