به گزارش جامعه ایرانی؛ این روزها موضوع «ورود زنان به ورزشگاه» پس از یک دوره حاشیهسازی پردامنه و تمرکز عجیب مسئولان حوزه زنان بر آن به جای عمل به وظایف اصلی، در حالی در آستانه اجرا قرار گرفته که گشت و گذاری در سطح جامعه و گفتوگو با زنان و دختران فاصله این طرح با مطالبات واقعی آنها را به عیان نشان میدهد.
«زنان برنده بازی آزادی، آزادی بدون روتوش، زنان پیروز فینال سرخ، شما برنده بودید»؛ اینها تعدادی از تیترهای روزنامههای زنجیرهای است که به مناسبت حضور تعدادی از بانوان در فینال سال گذشته لیگ قهرمانان آسیا در دکهها جلب توجه میکرد. حضوری که به زعم آنها نشانگر اشتیاق بانوان ایرانی برای ورود به ورزشگاه و گامی بلند برای تغییر فرهنگ تماشاگران بود.
از آن روز و با کمک رسانههای مکتوب و مجازی، ورود زنان به ورزشگاه به تابلوی تبلیغاتی دولت و برخی جناحهای سیاسی کشور بدل شد؛ از معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری گرفته تا برخی نمایندگان مجلس و البته تعدادی از وزارتخانههای بیارتباط با حوزه زنان وارد گود شده و رسالت خود را تسهیل حضور زنان در ورزشگاهها اعلام کردند. از سوی دیگر مسئولان فدراسیون فوتبال با کشاندن پای رئیس فیفا به این موضوع خواستار حضور زنان در ورزشگاهها برای جلوگیری از تعلیق فوتبال کشورمان شدند تا بدین وسیله جو روانی لازم برای پیشبرد این موضوع آماده شود.
استفاده از سلبریتیهای سینمایی و ورزشی، ورود روزنامههای ورزشی به موضوع، موجسواری غیراخلاقی با خودسوزی «سحر خدایاری» و در نهایت بزرگنمایی خطر تعلیق فوتبال کشورمان از سوی فیفا در ماههای اخیر ملات مورد نیاز برای پیگیری این طرح را فراهم کرد.
در نهایت قرار شده است پنجشنبه آینده و در بازی ایران و کامبوج چند بلوک از صندلیهای ورزشگاه آزادی به حضور زنان اختصاص یابد.
دستاورد دولت در حوزه زنان؛ تقریبا هیچ
این موضوع در حالی است که بسیاری از مردم و کارشناسان معتقدند طرح و پیگیری موضوعاتی همچون ورود زنان به ورزشگاه فاصلهای عمیق با نیازهای و مطالبات واقعی زنان دارد. مطالباتی که طی سالهای اخیر با کمکاری دولت همچنان رها شده است.
از سال ۱۳۹۲ که شهیندخت مولاوردی بر صندلی معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم تکیه زد، تلاش شد تصویری سیاه از وضعیت زن ایرانی در افکار عمومی خلق شود تا زمینه برای ایجاد تغییر در حوزه زنان فراهم شود. تصویرسازی از زنان خانهدار به عنوان افرادی کمتوان برای حضور در اجتماع و القای حس شکافهای عمیق بین تواناییها و فرصتهایی که به زنان اختصاص داده میشود و تاکید بر رتبه نامطلوب ایران در شکاف جنسیتی بخشی از این تصویرسازی بود.
حاشیهسازیهای متعدد سرانجام باعث شد مولاوردی در دولت دوازدهم جای خود را به معصومه ابتکار بدهد. با گذشت دو سال از حضور ابتکار در این سمت اما همچنان حاشیهسازی به عنوان جایگزین مناسبی برای فعالیت واقعی در این معاونت مطرح است. بررسی کارنامه معاونت امور زنان در ۶ سال گذشته نکات جالبی در اختیارمان میگذارد:
طراحی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت (که به علت آسیبزا بودن بخشهای زیادی از آن برای کانون خانواده در نهایت تهیه آن به قوه قضائیه واگذار شد)، پیگیری طرحی برای ورود زنان به ورزشگاه، ارائه طرح اصلاح قانون خروج زنان از کشور، گسترش کمی سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه زنان، طرح شعار سهمیهبندی جنسیتی و واگذاری مسئولیتها به زنان بر اساس نه نیاز و نگاه داخلی و بومی، بلکه بر اساس دیکتههای غربی و…
با نگاه به این موارد میتوان گفت بخش عمده فعالیت معاونت امور زنان و خانواده دولتهای یازدهم و دوازدهم یا در حد طرحهای جذاب خبری بدون سرانجام بوده و یا ساختارسازی براساس مدلهای مطلوب نهادها و اسناد غربی همچون سند ۲۰۳۰.این عملکرد بسیار ضعیف در کنار طرحهای پرحاشیه باعث شد تا مطالبات واقعی زنان همچنان در هیاهوی رسانهای مدعیان حامی حقوق زن گم شود.
اولویتهایی که دیده نمیشوند
با نگاهی به وضعیت واقعی زنان در کشور میتوان گفت علیرغم بهبود قابل توجه شاخصهای مربوط به حوزه خانواده و زنان، اما همچنان این حوزه نیاز به توجه جدی دارد. افزایش تعداد دانش آموختگان زن از ۶ درصد به ۴۵ درصد، افزایش نرخ باسوادی زنان از ۲۴درصد به ۸۲ درصد، افزایش میزان امید به زندگی در زنان به ۸۰ سال و بهبود شاخصهایی همچون تامین اجتماعی زنان، رفع محرومیت، تامین بیمه،اشتغال، مشارکت زنان در انتخابات، حضور زنان در فعالیتهای خیریه و داوطلبانه، فعالیت زنان در حوزه فرهنگ و ارتباطات نشاندهنده بهبود کلی وضعیت زنان در کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. در کنار این شاخصها و پیشرفتها اما هنوز هستند حوزههایی که شاهد وجود مشکلات و نیازهای مرتفع نشده زنان در آنها هستیم.
تقلیل ساعت کار زنان شاغل، بازنشستگی پیش از موعد، ممنوعیت کار شبانه، حضور نمایندگان زنان کارگر در شورای عالی کار، اجرای کامل طرح مرخصی ۹ ماهه زایمان و… از جمله درخواستهای مهم زنان شاغل است. همچنین فراهم شدن زمینه ازدواج آسان و خدمات مناسب برای فرزندآوری بیدغدغه، توجه به بهداشت و درمان، معیشت و سطح زندگی زنان و خانوادهها،اشتغال مناسب با کرامت زنان و توجه به زنان بیسرپرست یا بد سرپرست و… از دیگر موضوعات حوزه زنان است که نیازمند توجه ویژه و سرمایهگذاری دولت است.
اما با وجود این نیازها و مطالبات، این روزها پس از یک دوره حاشیه سازی و تمرکز عجیب مدیران حوزه زنان بر روی طرح ورود زنان به ورزشگاه به جای وظایف اصلی، ظاهرا این موضوع در مسیر اجرا قرار گرفته و در بازی آینده تیم ملی فوتبال زنان به ورزشگاه میروند.
خبرنگار کیهان با حضور در سطح شهر و بازار تهران به گفتوگو با تعدادی از بانوان پرداخت تا مطالبات آنها را بشنود و نظر آنها در مورد ورود زنان به ورزشگاه را جویا شود.
ورود یا عدم ورود زنان به ورزشگاه دردی از مشکلات را دوا نمیکند
یک بانوی شاغل به خبرنگار کیهان گفت: «به نظرم مهمترین مشکل حوزه زنان نداشتن امنیت شغلی است. من به عنوان یک متاهل و شاغل میبینم که زنان شاغل در محیطهای کاری با انواع تضییع حقوق مواجه هستند». به گفته وی، به علت عدم وجود ساختارهای حمایتی از زنان شاغل، بسیاری از حقوق آنها نادیده گرفته میشود. این خانم ۳۸ ساله معتقد است: «ورود و یا عدم ورود زنان به ورزشگاه دردی از مشکلات من را دوا نمیکند. وقتی من از کوچکترین حق خود یعنی بهرهمندی از مرخصی زایمان نمیتوانم استفاده کنم، مسئله ورود به ورزشگاه برایم اهمیتی ندارد».
افزایش مرخصی زایمان زنان به ۹ ماه از جمله مشکلاتی است که تاکنون به صورت کامل به مرحله اجرا درنیامده است. علیرغم تاکید فراوان قانونگذار بر اجرای این قانون با هدف تحکیم بنیاد خانواده، اما مسئولان حوزه زنان و خانوده در دولت بارها اعلام کردهاند برای اجرای آن منتظر نظر سازمان برنامه و بودجه هستند!
ورزشگاه رفتن برای زنان بیسرپرست نان و آب نمیشود
در گوشه دیگری از بازار بزرگ تهران اما زنی با دو فرزند خود نشسته است. وی در پاسخ به سؤال ما مبنی بر اولویتبندی مشکلات حوزه زنان میگوید: «من نمونه یک مشکل زنانه هستم. همسرم حدود پنج سال پیش فوت کرده و علیرغم مراجعه مکرر به مراکز حمایتی اما نتوانستم از کمکهای دولتی برای داشتن یک زندگی متوسط بهرهمند شوم». وی که اصرار داشت عکسی از او نگیریم ادامه داد: «بعد از مرگ همسرم به ناچار روی به تکدیگری آوردم تا بتوانم هزینههای اولیه زندگی را تامین کنم. من نمیدانم ورزشگاه رفتن زنان خوب است یا بد، ولی میدانم که این چیزها برای زنان بیسرپرست نان و آب نمیشود».
حمایت از زنان بیسرپرست و بد سرپرست از جمله بندهای ماده ۸۰ برنامه توسعه است که معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری را ملزم کرده برای اجرای آن با وزارت رفاه همکاری کرده و برنامهای را تدوین کند. در نهایت شاهد هستیم که کل فعالیت این معاونت طی ۶ سال گذشته به نوشتن طرح جامع توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار محدود بوده و در وبگاه این معاونت نیز هیچ گزارشی از فعالیتهای مرتبط با این موضوع وجود ندارد.
بهایی به ارزش کار زنان خانه دار داده نمیشود
وقتی به خانمی ۳۵ ساله که با فرزند خود در میان بازار نشسته و منتظر همسرش است، میگوییم مهمترین مشکل حوزه زنان چیست، بلافاصله پای زنان خانهدار را به میان میکشد. وی میگوید: «همسر من در یک نهاد دولتی شاغل است ولی خودم علیرغم تحصیلات تکمیلی و سابقه کاری چند سالی است که در خانه هستم. من از صبح تا شب در خانه حضور دارم و سعی میکنم فضای خانه را برای آرامش همسر و پسرم آماده کنم ولی در نهایت میبینم که جامعه ارزشی برای کار من به عنوان یک خانهدار قائل نیست».
دغدغههای من مهمتر از تفریحات اقشار پولدار است
وی بااشاره به مشکلات زنان خانهدار ادامه میدهد: «اکثر زنان خانهدار دچار بیماریهایی همچون دیسک گردن و کمر و آرتروز هستند. از طرف دیگر برخی از زنان خانه دار به عنوان یک انسان چون منبع مالی مستقل ندارند احساس سرخوردگی میکنند و بعد از فوت همسرشان دچار مشکلات اقتصادی فراوان میشوند». این خانم با شنیدن مسئله ورود زنان به ورزشگاهها میگوید: «این مسائل برایم مهم نیست. دغدغههای امثال من مهمتر از این تفریحات اقشار پولدار است».
بیمه زنان خانهدار که قبل از دولت یازدهم مطرح شده و به نتیجه نرسیده بود، به یکی از مطالبات در دولت یازدهم نیز تبدیل شد. تاکنون نیز علیرغم ارائه یک لایحه و همچنین تغییر در آییننامه سازمان تأمین اجتماعی که به دولت ارائه شده است، این موضوع همچنان بلاتکلیف است و دولت زیر بار مالی آن نمیرود.
همچنین معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری که یکی از رسالتهای خود را گفتمانسازی در حوزه مسائل اجتماعی زنان میداند، در نگاه کلی خود مادری و خانهداری را یکی از ابزار عقبماندگی زنان معرفی کرده و سعی میکند چنین اموری را به عنوان یک ضدارزش معرفی کند!
درگیر تهیه جهیزیه به جای رفتن به استادیوم
دخترخانمی که ۲۵ سال سن دارد و به همراه مادرش برای تهیه جهیزیه به بازار آمده است، وقتی با سؤال ما مواجه میشود که چقدر برای حضور در ورزشگاه علاقهداری، میگوید: «من در منطقه دوری از بازار زندگی میکنم و قرار است بعد از ماه صفر مراسم ازدواجم را برگزار کنیم. الان چندین ماه است که باوجود مشغله زیاد خودم و خانواده به بازار میآییم تا بتوانم نیازهای خود را با قیمت کمتری تهیه کنم».
اگر به ورزشگاه برویم، جهیزیه دخترم را ارزانتر تهیه خواهم کرد؟
مادر این دختر جوان با نشان دادن فاکتور خرید میگوید: « آقای روحانی قول میدهد اگر من و دخترم به ورزشگاه برویم، جهیزیه دخترم را ارزانتر تهیه خواهم کرد؟ این موضوع برای پولدارها است و امثال من به فکر بدبختیهای خودمان هستیم. دولت اگر خیلی به فکر من که زن هستم، است باید زمینه ازدواج جوانان را تسهیل کند تا مادرانی مثل من شب و روز فکرمان مشغول نباشد. الان خیلی از دختران هستند که از ترس هزینههای ازدواج در خانه ماندهاند و غصه میخورند؛ اگر دولت راست میگوید به فکر این دختران باشد تا ورزشگاه رفتن آنها».
جیغ بنفش دولت برای زنان
با نگاهی به واقعیتهای پیدا و پنهان جامعه زنان در حوزههای مختلف میبینیم که آنها نیازها و مشکلاتی دارند. مشکلاتی که دولت طی ۶ سال گذشته و با وجود حضور افرادی در راس نهادهای مربوطه که ادعای آشنایی با این مشکلات را دارند، اما تاکنون هیچکدام از آنها حل نشده یا به صورت جدی به دغدغه عمومی بدل نشده است.
دست خالی دولت روحانی در این حوزه است که باعث شده جیغ بنفش حاشیهسازی در مسائل زنان بلند شود تا بیعملی دولتیها عیان نشود. ورود به ورزشگاهها برای زنان یک دغدغه یا مسئله نیست، بلکه در حد یک موضوع عادی و بیاهمیت مطرح است که میتوان مخالف یا موافق آن بود. در مقابل اکثریت زنان معتقدند که مشکلات واقعی چیزهایی هستند که تاکنون پیگیری نشدهاند و همچنان آنها را آزار میدهد.
دولت باید به جای مانور گسترده بر این موضوع (البته با یک سال حاشیهسازی و مدیریت افکار عمومی) و پز دادن با یک دستاورد خیالی، به سمت حل مشکلاتی برود که برای شناسایی آنها کافی است یک بار به میان زنان برود.
هر انسان منصفی میداند در جمعبندی اولویتهای واقعی زنان جامعه ما موضوع ورود به ورزشگاه جایی ندارد هر چند مسئولان دولتی یا برخی نمایندگان منفعل و کم بازده سوار بر هشتگسازی و حاشیهپردازی در فضای مجازی یا تلاش برای جابهجایی اولویتها و نیازهای اصلی و واقعی زنان و در هیاهو و بوق استادیوم بتوانند چند صباحی کارنامه خالی خود را پنهان کنند، اما حتی همان اندک زنان و دخترانی که تحت تأثیر جو ایجاد شده به استادیوم بروند فردای بعد از بازی نیازهایی دارند که همان مسئولانی که امروز کشاندن آنها به ورزشگاه را دستاورد خود معرفی میکنند متهمان اصلی بر زمین ماندن آن نیازها و مطالبات هستند.
خوابی برای کرامت زنان و خانواده
نکته دیگر تلاش برای خدشه دار کردن کرامت زنان جامعه است. سؤال این است، با شناختی که از جو نامناسب ورزشگاههای کشور وجود دارد و اتفاقات و حواشی ناسالم که بارها مشاهده شده، آیا فضای استادیومها سنخیتی با کرامت زنان جامعه ما دارد؟
از سوی دیگر کسانی که خوابهایی برای خارج کردن زنان از نقش محوری و کلیدی مادری و مدیریت خانه و تربیت آیندهسازان کشور دیدهاند، اکنون با پمپاژ غیرمنطقی موضوعاتی همچون طرح اخیر نمونه دیگری از لطمه زدن به آینده این کشور را به نمایش گذاشتهاند. زنان جامعه نیز با هوشیاری و مطالبهگری از مسئولان مربوطه نباید اسیر اقدامات ایذایی و فریبنده برای فرار آنها از کم کاری در قبال مطالبات خود شوند.