ارتباط با ما در

عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با جامعه ایرانی:

روحانی جایگاه ریاست جمهوری را جدی نگرفته است

به نظر من آقای روحانی یکی از مشکلات عمده‌اش این بود که جایگاه ریاست جمهوری کشور و انتظارات مردم را خیلی جدی نگرفته است. بالاخره آقای روحانی رئیس‌جمهور کشور است و اگر همه محدودیت‌ها را هم در نظر بگیرم با توجه به پشتوانه رأی که دارد در یک رویکرد تأملی و شفاف‎ می‌تواند خیلی از مسائل را لااقل در منظر اذهان عمومی حل کند و به سؤالات و ابهامات پاسخ دهد.

منتشر شده

جامعه ایرانی: پنج سال از آن روزهایی که حسن روحانی با شعار «اعتدال» موجی از امید را در جامعه به راه انداخت می‌گذرد؛ امیدی برای ساختن فردایی بهتر و متوقف کردن روند غلط دوران سیاه هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد. زنان و مردان و جوانان از اقشار مختلف یک‌بار دیگر به تمام وعده‌هایی که جریان رقیب داده بود ازجمله ایجاد رفاه، کاهش فاصله درآمدی و افزایش سه برابری یارانه ها و… نه گفتند تا رئیس‌جمهور اعتدالگرا این بار راهی پاستور شود.

آنهایی که پایی صندوق، نام حسن روحانی را روی برگه های رأی نوشتند، امیدوار بودند که تورم مهار شود، توافق هسته ای حاصل شود و تأثیر برجام را روی سفرهای خود ببینند، چرخ اقتصاد به گردش در آید و اقتصاد کشور از بن بست رکود خارج شود، نرخ بیکاری کاهش پیدا کند، حضور زنان و جوانان در عرصه‌های کلان مدیرتی پرنگتر شود و…؛ اما حداقل پس از تشکیل دولت دوم و پس از به کرسی نشاندن دوباره روحانی در مقام رئیس‌جمهوری کشور، موج ناامیدی فضای سیاسی و اجتماعی و به‌ویژه در میان طرفداران و پایگاه رأی روحانی را فرا گرفته است و امید نسبت به تحقق وعده های انتخاباتی رئیس‌جمهور کاهش پیداکرده است.

عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مشورتی سید محمد خاتمی، ریشه این ناامیدی در پایگاه اجتماعی روحانی را جدی نگرفتن جایگاه ریاست جمهوری و انتظارات مردم از طرف روحانی می‌داند. ناصری، در گفت‌وگو با جامعه ایرانی بر این نکته تأکید دارد که روحانی در کابینه‌ای را در دولت دوازدهم تشکیل داد که همانند دولت یازدهم با گفتمان انتخاباتی او فاصله داشت.

او معتقد است که در پی همین عملکرد دولت «اگر امروز در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ انتخاباتی برگزار کنیم حتماً جامعه رأی روحانی تفاوت معناداری نسبت به یک سال قبل پیدا خواهد کرد».

 

پنج سال از انتخاب حسن روحانی در ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ و یک سال از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ که منجر به انتخاب مجدد او شده می‌گذرد. شما چه ارزیابی از عملکرد شخص رئیس‌جمهور و همچنین دولت ایشان در یک سال گذشته دارید.

با توجه به تجربه ریاست‌جمهوری هشت‌ساله مرحوم هاشمی و آقای خاتمی که درمجموع روسای جمهوری سعی کردند برای تشکیل دولت دوم واقعاً یک ارزیابی از دولت اول خود داشته باشند و در دولت دوم آن ارزیابی را خیلی واقع‌بینانه به کار بگیرند، انتظار می‌رفت آقای روحانی نیز به‌مانند اسلاف خود عمل کند. اگر بخواهم در ارتباط با دولت اصلاحات دقیق‌تر شوم باید بگویم که واقعاً آقای خاتمی در تشکیل دولت اول بسیار از تجربه کابینه اول از توانمندی‌ها، ظرفیت‌ها و واقعیت‌های موجود استفاده کرد.

خب با توجه به کابینه چالش‌برانگیزی که آقای روحانی در سال ۹۲ تشکیل داد که فاصله زیادی هم نسبت به گفتمان انتخاباتی خودش داشت این انتظار می‌رفت که ایشان نیز در تشکیل کابینه دوم خود از تجربه کابینه اول بهره ببرند؛ انتظاری که حتی نزدیکان ایشان نیز داشتند و توقع می‌رفت که اتفاقات جدی در برخی حوزه‌های مدیریتی دولت دوم رخ دهد.

این انتظار وقتی خیلی بالا رفت که آقای روحانی یک رأی تاریخی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ کسب کردند. ولی متأسفانه به‌صراحت عرض می‌کنم که این انتظار در تشکیل کابینه دوم محقق نشد و آن نارسایی‌هایی که در کابینه اول وجود داشت به قوت خود باقی ماند و در برخی از عرصه‌ها مثل انتصاب استانداران و حتی وزرای کابینه آقای روحانی حتی گردش به عقب هم داشت.

این گردش به عقب چه عواقبی را برای او به دنبال داشت؟

این گردش به عقب در انتصابات در کنار بی‌برنامگی دولت برای حل مسائل اقتصادی ازجمله رکود و همچنین بحران ارزی و اعتراضات اجتماعی در دی‌ماه سال ۹۶ درمجموع دولت آقای روحانی را در شرایط بسیار سختی قرار داده است و همین امر ارزیابی اجتماعی نسبت به دولت ایشان را بسیار ناامیدکننده کرده است.

اگر بخواهم نسبت خوش بیانه‌ای برقرار کنم می‌گویم ۵۰ درصد نارسایی‌ها در دولت خارج از اراده آقای روحانی بود ولی حتماً می‌گویم ۵۰ درصد آن به اراده آقای روحانی تعلق می‌گرفت و ایشان می‌توانست بسیاری از این نارسایی با ترمیم کابینه و برنامه‌ریزی‌های درست‌تر پیشگیری کنند. درمجموع انتظار جامعه رأی آقای روحانی و حتی جامعه غیر رأی او که برای توسعه کشور دغدغه‌هایی دارند عملکرد دولت در یک سال گذشته نسبت به توقعات خیلی فاصله داشت.

آیا این عملکرد در ریزش پایگاه رأی ایشان هم تأثیر داشته است؟

من اگر بخواهم عینی‌تر صحبت کنم باورم این است که اگر امروز در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ انتخاباتی برگزار کنیم حتماً جامعه رأی ایشان تفاوت معناداری نسبت به یک سال قبل پیدا خواهد کرد.

برخی معتقدند که آقای روحانی از فردای تشکیل دولت دوازدهم تغییر رویکرد و رویه داده‌اند و برخی دیگر قائل به این هستند که اساساً تغییری صورت نگرفته است و آنچه امروز در رفتار و رویکرد آقای روحانی شاهد هستیم خود واقعی ایشان است و در مقطع انتخابات برای کسب رأی تا حدودی تغییر لحن و گفتار از جانب ایشان شاهد بودیم. چقدر با این نظر موافقید.

این حتماً برای آقای روحانی خیلی بد است که باور کنیم یا خود ایشان باور کنند که همین هستند و تنها برای مقطع کوتاه انتخابات تغییری از خود نشان داده‌اند. اگر آقای روحانی در مواجهه با سازمان رأی خود، نخبگان و کنشگران بپذیرد در چینش کابینه و انتخابات مدیران و همچنین در برنامه‌ریزی برخی حوزه‌ها اشتباهی داشته‌اند خیلی مطلوب‌تر است.

این را حتماً جامعه رأی ایشان نمی‌بخشند وقتی به این باور برسند که گفتمان آقای روحانی فقط محدود به دوره انتخابات بوده است. درصورتی‌که مردم بنا بر ادعاها و بیانات و وعده‌های افراد رأی می‌دهند و خدای‌نکرده نباید بپذیریم که آقای روحانی درواقع فردی است که برای جلب رأی سر جامعه رأی خود کلاه گذاشته‌اند. من هیچ علاقه‌مند نیستم که چنین برداشتی کنم.

ولی این انتظار رادارم که آقای روحانی به‌جای اینکه در سخنرانی‌های خود اعلام کنند که وزرای ناامید و یا پاشنه ور‌نکشیده‌ کنار بروند یک‌بار اعلام کنند به‌صراحت که من توصیه‌ها و پیشنهادهای جامعه رأی خود را – که بسیار توصیه‌های دلسوزانه‌ای هم بود- به گوش جان نشنیدم و بخشی از مشکلات ناشی از همین اشتباه است و این حتماً یک اوج‌گیری برای آقای روحانی در عرصه اجتماع خواهد بود. به‌هرحال مردم ایران هر ویژگی که داشته باشند حتماً از حرف ناصواب (نمی‌خواهم از واژه دروغ استفاده کنم) و از صداقت و پاکی گفتار حتماً خوششان می‌آید.

اشاره کردید به انتقاد روحانی از کابینه. این مسئله که آقای روحانی و معاون اول ایشان آقای جهانگیری به اصلی‌ترین وجدی‌ترین منتقدان کابینه تبدیل‌شده‌اند دیگر به طنز شباهت پیداکرده است چراکه واقعاً جامعه نمیپذیرند که رئیس‌جمهور و معاون اول که از اختیار تغییرات در کابینه برخوردارند به‌جای عمل به حرف درمانی روی بیاورند.

واقعیت این است که من بین ماهیت انتقادات آقای روحانی با انتقادات آقای جهانگیری تفاوت قائلم. جامعه رأی آقای روحانی باید از معاون اول ایشان بسته به میدانی که رئیس‌جمهور برایش فراهم می‌کند و اختیاراتی که به او داده‌شده است مطالبه داشته باشد.

بالاخره کنشگران نخبگان و حتی مردم عادی حتماً متوجه شده‌اند که ازنظر آقای روحانی، جهانگیری کابینه دوم حتی به‌اندازه کابینه اول هم میدان‌دار نیست؛ بنابراین انتقادات آقای جهانگیری با توجه به‌صراحت لهجه‌ای که در کارزار انتخاباتی از خودش به نمایش گذاشت و خود را نماینده جبهه اصلاحات معرفی کرد – که واقعاً هم همین‌طور بود – خیلی فرق می‌کند با انتقادات آقای روحانی. آقای روحانی همه‌چیز کابینه است و تصمیم‌گیری درباره صدر و ذیل کابینه هم با او است. آقای جهانگیری نمی‌تواند وزیر عوض کند نمی‌تواند مدیری را مستقیماً تغییر دهد.

اگر مجلس این اختیار را دارد که وزیری را با استیضاح برکنار کند حتماً رئیس‌جمهور می‌تواند بدون کمترین هزینه وزیر را برکنار کند و با توجه به تجاربی که در سال‌های قبل داشتم حتی وزیر را وادار به استعفا کند. لذا وقتی آقای روحانی خود را در مقام منتقد کابینه قرار می‌دهد ازنظر جامعه رأی خود این شائبه ایجاد می‌شود که ایشان در حال فرافکنی است و این اصلاً برای یک رئیس‌جمهور خوب نیست.

به عقیده شما چرا آقای روحانی حاضر نیست مسئولیت انتصابات خود را بپذیرد؟

در یک جمله بگویم به نظر من آقای روحانی یکی از مشکلات عمده‌اش این بود که جایگاه ریاست جمهوری کشور و انتظارات مردم را خیلی جدی نگرفته است. بالاخره آقای روحانی رئیس‌جمهور کشور است و اگر همه محدودیت‌ها را هم در نظر بگیرم با توجه به پشتوانه رأی که دارد در یک رویکرد تأملی و شفاف‎ می‌تواند خیلی از مسائل را لااقل در منظر اذهان عمومی حل کند و به سؤالات و ابهامات پاسخ دهد.

آقای روحانی در جریان رقابت‌های انتخاباتی یکسری وعده‌هایی را مطرح کرد؛ وعده‌هایی که بسیاری از آن‌ها تاکنون محقق نشده است؛ ازجمله رفع حصر، حضور زنان و جوانان در سطوح بالای مدیریتی، عدم فیلتر شبکه‌هایی اجتماعی و… که تاکنون محقق نشده است. به عقیده شما اساساً آیا وعده‌ها صادقانه مطرح شد یا صرفاً برای کسب رأی بود؟

من نمی‌خواهم نسبت به نیت وعده‌های که داده شد تردیدی ایجاد کنم. ولی می‌خواهم بگویم که بالاخره این‌ها مسائلی است که امروز نتیجه‌اش شده است این‌که ارزیابی اجتماعی نسبت به آقای روحانی در مقایسه با پایان سال ۹۵ و اوایل سال ۹۶ و روز انتخابات تغییر کرده است.

من در ستاد آقای روحانی کم‌وبیش درگیر بوده‌ام. تلاش زنان و جوانان را در این دوره کارزار انتخاباتی شاهکار تاریخ مبارزات انتخاباتی می‌دانم. ولی آقای روحانی با پشت کردن به آن‌ها یک‌دفعه به‌مثابه تشت آب یخی که روی سر این دو قشر ریخت کار خودش را سخت کرد. من معتقدم که آقای روحانی می‌توانست گام‌های مؤثرتری در تحقق وعده حضور زنان و جوانان در کابینه بردارد که ظرف یک سال گذشته چنین نکرده است.

از سوی دیگر مطالبه رفع حصر یک مطالبه جدی بوده و هست و ایشان در مقام رئیس شورای عالی امنیت ملی می‌توانست این مسئله را پیش ببرد. من خیلی باور ندارم که مسئله حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد خیلی سخت‌تر از مسئله حصر مرحوم آیت‌الله منتظری باشد. بالاخره آقای خاتمی رئیس‌جمهور وقت به‌عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی مسئله حصر آقای منتظری را مدیریت کردند و با توافقی که با رهبری رسیدند مسئله را حل کردند.

اگر آقای روحانی بعد از برجام، مثل برجام و نه حتی نصف برجام برای رفع حصر تلاش می‌کرد در همان دولت اول ایشان این مسئله محقق شده بود. ذهنیت جامعه و کنشگران اجتماعی این است که نسبت به یکی از مهم‌ترین مسائل کشور یعنی حصر آقای روحانی خیلی کم‌کاری کرده است و من هم به جرات بر این کم‌کاری صحه می‌گذارم. اگرچه سخنگو و برخی مدیران دولت عنوان می‌کنند که آقای روحانی در این مسیر تلاش‌هایی کرده‌اند که اگر صادقانه تلاش‌هایی شده باید خیلی زودتر درباره آن اطلاع‌رسانی شود چراکه ارزیابی جامعه به این سمت سوق پیداکرده است که آقای روحانی خیلی برای تحقق شعارهایش جدی نیست.

همان‌طور که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی قابل‌مشاهده است در میان جامعه رأی آقای روحانی یک نوع ناامیدی ظهور و بروز پیداکرده است. این ناامیدی چه تأثیری می‌تواند بر پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان به‌ویژه در انتخابات مجلس در سال ۹۸ و همچنین ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ داشته باشد.

حتماً تأثیر خواهد داشت. اگرچه اصلاح‎طلبان با شفافیت و صراحت در سال ۹۲ اعلام کردند که آقای روحانی اصلاح‌طلب نیست و بنا بر شرایط کشور مجبوریم که از ایشان حمایت کنیم و از کاندیدای خودمان یعنی آقای عارف به خاطر مردم عدول کنیم و در سال ۹۶ هم همین روال را انجام دادند اما بالاخره آقای روحانی هزینه سنگینی را بر جبهه اصلاحات تحمیل کردند و حتماً شرایط اصلاح‌طلبان را در آینده سخت کرده‌اند.

به هر صورت چون اصلاح‌طلبان صادقانه با مردم سخت می‌گویند به‌ویژه رهبری این جریان جناب آقای خاتمی، حتماً مردم هم به این صداقت باور واقع‌بینانه‌ای پیدا خواهند کرد؛ اما پیش از آنکه بخواهیم به این مسئله بپردازیم که در آینده پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان چه تغییراتی خواهد کرد باید بگویم که اگر تغییری صورت بگیرد این تغییر محدود به پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان نیست و تقلیل در پایگاه سیاسی و اجتماعی اصلاح‌طلبان منجر به تقلیل در پایگاه سیاسی و اجتماعی نظام جمهوری اسلامی خواهد شد.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.