ارتباط با ما در

ظریف و پیشنهاد معاهده منع تجاوز، گام جدی برای حل مشکل

تقابل فرسایشی میان ایران و کشورهای جنوب خلیج فارس، فرصت های رفاه و توسعه اقتصادی – فرهنگی را از مردم دو سوی خلیج فارس می گیرد.

منتشر شده

رضا غبیشاوی – محمدجواد ظریف در سفر اخیرش به عراق، پیشنهاد امضای معاهده منع تجاوز میان ایران و کشورهای جنوب خلیج فارس را مطرح کرد.

در این باره می توان به نکات زیر اشاره داشت:

اول – به نظر می رسد ایران پس از گذشت بیش از یک سال از خروج ترامپ از برجام، به اهمیت بازیگران منطقه ای در ماجرای مذاکرات اتمی و دست یابی به توافق هسته ای (برجام) از یک سو و از سوی دیگر، عوامل منطقه ای دخیل در روند نابودی برجام، واقف شده است.

نکته اینکه اکثریت فعالان سیاسی و تصمیم سازان و تصمیم گیران در ایران، نقش این قدرت های منطقه ای را نادیده گرفته بودند و همزمان با تلاش برای بازی “برد – برد” با قدرت های جهانی، بازی “برد – باخت” با قدرت های منطقه ای دنبال شد کما این که کشورهای منطقه ای هم در بازی با ایران، به دنبال برد – باخت با ایران هستند.

ظریف و پیشنهاد معاهده منع تجاوز، گام جدی برای حل مشکل

احتمالاً استدلال این بود که چون ۱۰۰ آمد پس ۹۰ هم پیش ماست اما نه تنها ۹۰ پیش ما نیامد بلکه ۱۰۰ هم از دست رفت.

متاسفانه برخی همه مولفه های قدرت را در آمار و ارقام نظامی جستجو می کنند و چون ایران به لحاظ نظامی، دست برتر را دارد پس با قدرت های ضعیف تر نیازی به توافق و رایزنی نمی بینند و تصور می کنند می توانند در بازی برد – باخت، گزینه باخت را به آنها تحمیل کنند. این در حالی است که علاوه بر توانمندی های نظامی، دیگر توانمندی ها از جمله اقتصادی و لابی گری در آمریکا نیز تاثیرگذارند.

ایران و سعودی به عنوان دو قدرت اصلی منطقه پس از یک دوره همکاری پرثمر در دولت اصلاحات، در سال های بعد به دنبال حوادثی مانند تحولات عراق پس از صدام، حمله نخست اسرائیل به لبنان و اتفاقات بعدتر یعنی درگیری نظامی حوثی های یمن با ارتش سعودی و در ادامه روند بهار عربی در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه و بحران سوریه، بازی برد – باخت را آغاز کردند که این بازی به تمام حوزه های روابط دو طرف کشیده شد و با آتش زدن سفارت سعودی در تهران و قطع رابطه دیپلماتیک، تقابل به اوج خود رسید.

این در حالی است که اگر از ابتدا بازی برد – برد با طرف های منطقه ای دنبال می شد قطعا می شد از نقش آفرینی های منفی این قدرت ها در روند کسب توافق هسته ای و در مرحله بعدی، تلاش برای نابودی آن کاست وبالعکس، آنها را در مسیر تقویت برجام به کار گرفت.

ظریف گروه جنگ طلب علیه ایران را گروه “B” نامگذاری کرده است. او گروه “B” را متشکل از بولتون (مشاور امنیت ملی ترامپ)، بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل)، بن سلمان (ولیعهدسعودی) و بن زاید (ولیعد ابوظبی) می داند. سه عضو از ۴ عضو این گروه در خاورمیانه هستند و نصف آنها همسایگان ایران. به استثنای نتانیاهو که موضوع آن بحث جداگانه ای می طلبد اما می شد نصف اعضای گروه B را با تصمیم استراتژیک برد – برد، در کنار خود داشت یا حداقل در موضع بی طرف قرار داد.

ایران قبلاً هم، این روند را با ترکیه نیز داشت. در آن مقطع، کل رابطه ایران – ترکیه به موضع سوریه و سرنوشت بشار اسد گره خورده بود که قطعا این بازی، برد – باخت بود و زورآزمایی برای تحمیل باخت به طرف مقابل، دو طرف را دچار آسیب کرد.

اما از مقطعی به بعد، تهران و آنکارا تلاش کردند بازی برد – برد را در پیش بگیرند و موضوع سوریه و اسد را از بقیه موضوعات جدا کرده و سایر پرونده های منطقه ای را براساس حمایت از منافع مشترک، دنبال کنند. نتایج این سیاست موفق هم اکنون پیش روی ماست.

دوم – پیشنهاد امضای معاهده عدم تجاوز، نشان می دهد ایران به ماهیت دغدغه های کشورهای جنوب خلیج فارس پی برده است.

کشورهای جنوب خلیج فارس دغدغه ها و نگرانی هایی درباره جمهوری اسلامی ایران دارند. فارغ از بحث درستی یا نادرستی این نگرانی ها، ایران تلاش کرده این ادعاها را بررسی کند.

مهمترین دغدغه کشورهای جنوب خلیج فارس، تهدید موجودیت آنها، حمله نظامی، حمایت از گروه های مخالف و برانداز و ایجاد گروه های خفته است.

به عنوان مثال در صورت حمله نظامی حداکثری و موفقیت حداکثری حمله نظامی به کشوری به مانند ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، ترکیه یا …، حداکثر حکومت، دستخوش تغییر خواهد شد اما این کشورها باقی خواهند ماند ولی در صورت بروز چنین حادثه ای برای کویت، بحرین، قطر یا امارات، از اساس وجود/ موجودیت این کشورها در معرض حذف و نابودی خواهد بود همان اتفاقی که در حمله صدام به کویت در سال ۱۳۶۹ روی داد و چیزی به نام “کشور کویت” حذف شد.

فارغ از بحث درستی یا نادرستی اصالت این دغدغه ها اما این نگرانی ها به شدت برای این کشورها جدی است و برخی رفتارها و موضع گیری ها در داخل نیز پشتیبان این دغدغه هاست.
همچنین بازی پلیس خوب و بد برخی ها در ایران با این کشورها نیز به معنی حمایت از این دغدغه هاست.

این سخن ظریف نشان می دهد هر چند با تاخیر اما ایران به دنبال شناخت و به رسمیت شناختن و رفع دغدغه های کشورهای جنوب خلیج فارس است همانگونه که در برجام، دغدغه طرف جهان درباره ساخت سلاح هسته ای توسط تهران را به رسمیت شناخت، درباره آن مذاکره کرد و در قالب یک توافق مکتوب، حاضر به انجام فعالیت هایی برای رفع آن شد.

سوم – چه باید کرد؟
ایران برای جدایی دو کشور سعودی و امارات از محور B چه باید کند؟
پاسخ اینجاست که ایران می تواند دست به اقدامات زیر بزند و شرایط فعلی در رابطه با سه کشور سعودی، امارات و بحرین را تغییر داده و آنها از صف گروه B جدا کند:

۱- تغییر نگاه به کشورهای جنوب خلیج فارس از نگاه امنیتی – نظامی به نگاه اقتصادی
۲- اطمینان بخشی به این کشورها از سوی بخش اصلی قدرت ایران درباره منع تجاوز یا حمایت از گروه های برانداز
۳- انتقال یک صدای واحد از ایران در ارتباط با کشورهای جنوب خلیج فارس
۴- تقویت نقش فعالان اقتصادی در رابطه تهران با کشورهای جنوب خلیج فارس

نکته: برخی فکر می کنند همانگونه که تهران توانست در عراق، سوریه، یمن و لبنان نقش آفرینی کند می تواند زمینه سرنگونی حکومت های سعودی و امارات و جایگزینی آن با حکومت هوادار ایران را فراهم کرد غافل از اینکه این روند ضمن انتقال این دو دولت به جبهه براندازان حکومت تهران، باعث تقابل فرسایشی میان دو طرف می شود و فرصت های رفاه و توسعه اقتصادی – فرهنگی را از مردم دو سوی خلیج فارس می گیرد.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.