جامعه ایرانی: به گفته یک اقتصاددان راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور بازنگری در سیاست و بازگشت به اجرای کامل اجرای قانون اساسی و داشتن دولت واحد است.
معروف است که اگر مدیریت یک شنزار را به بخش دولتی بدهند، بعد از مدتی شنزار با کمبود شن مواجه خواهد شد. این داستان اقتصاد ایران است.
اقتصادی که مسئله اساسی آن بیش از آنکه مشکلات اقتصادی باشد، اشکالات مدیریتی است؛ اشکالاتی که نشانههای آن از اعتراضات اخیر بهویژه کامیون داران، مرغ داران، کارگران و … تا انفجار قیمتها در بازارهای سکه، ارز، مسکن و خودرو در روزهای اخیر کاملاً مشهود است.
عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تبریز و همچنین عضو شورای شهر تبریز نیز راهحل معضلات اقتصاد این روزهای کشور را اقتصادی نمیداند و معتقد است اجرای قانون اساسی و داشتن دولتی واحد که تصمیمگیرنده نهایی باشد و سیاستهایش توسط نهادهای متعدد تصمیم گیر خدشهدار نشود، تنها راهحل امروز ماست.
محمدباقر بهشتی در گفتوگو با جامعه ایرانی یکی از مظاهر اصلی فساد اقتصادی در کشور را «قاچاق» میداند، امری که به نحو بارزی بیانگر عدم وجود دولت واحد پاسدار از مرزهاست.
بعد از اعتراضات دیماه که خاستگاه اصلی آن مطالبات اقتصادی مردم بود، چندی پیش شاهد اعتراض کامیون داران، مرغداران، کارگران و… بودیم. گویی این اعتراضات در حال گسترش است. بهعنوان یک اقتصاددان تحلیل شما از گسترده شدن این اعتراضات چیست؟
برخی از مشکلات اقتصاد ایران مزمن است و ریشه قدیمی دارد و برخی نیز غیر مزمن است. اگر این مشکلات حل نشود، درحالیکه مسئله وجود دارد ما در مقاطع مختلف شاهد بروز این مسائل خواهیم بود. این اعتراضات هم از مشکلات اقتصادی برخاست.
برای مثال ما میدانیم که هزینه حملونقل در ایران پایین است. ناوگان حملونقل ما در عرصه بار و حتی در مورد مسافران مجموعاً فرسوده است. این فرسودگی باعث این مشکلات میشود. اگر هم بخواهیم این ناوگان را نوسازی کنیم، باید سرمایهگذاری کنیم. هر سرمایهگذاری هم باید توجیه داشته باشد و سود معقول داشته باشد. اگر این موارد نباشد، فرسودگی ادامه پیدا میکند و خودش تولید مشکل میکند. وقتی ناوگان فرسوده است، هزینه آن توسط بازار پایین تعیین میشود.
با پایین بودن این هزینه، عرضهکننده خدمات درآمد مناسبی ندارد و از طرف دیگر طرف تقاضا نیز از خدمات مناسب بهرهمند نمیشوند. مجموعه این عوامل ادامه پیدا میکند و بهجایی میرسد که افزایش قیمت حمل بار و مسافر، قدرت خرید عرضهکنندگان را پایین میآورد. وقتی این وضعیت متراکم میشود، اعتراضات ایجاد میشود. اینیک مسئله عادی است. اما نکته این است که کسانی خارج از ایران میخواهند این اعتراضات بهصورت زنجیرهای گسترش بیابد و ادامه پیدا کند. به نظر من این برنامهریزی داخل کشور انجام نمیشود. کسانی که درگیر این اعتراضات هم هستند، نمیدانند چه کسانی به این کار دامن میزنند.
البته اگر ما مشکلات اقتصاد ایران را میتوانستیم بهموقع حل کنیم و به فکر حل همه مشکلات ایران بهطور همزمان بودیم، ماجرا شکل دیگری مییافت. منظورم این است که در اقتصاد باید «دستگاه معادلات همزمان» میداشتیم. یعنی اگر ۲۰۰ معادله داریم، ۲۰۰ مجهول هم داریم و باید همه این معضلات را همزمان حل کنیم. نمیتوانیم یکی از این معضلات را حل کنیم و بقیه را حل نکنیم.
با خروج ترامپ از برجام، شرکتهای اروپایی و حتی روسی یکی پس از دیگری در حال خروج از کشور هستند. ارزیابی شما از چنین اتفاقی برای اقتصاد ما در آینده نزدیک چیست و فکر میکنید سیاست اقتصادی مطلوب در چنین شرایط بحرانی چیست؟
فشار ترامپ درست است که یک تهدید است، اما مدیریت قوی میتواند این تهدید را به فرصت تبدیل کند. اگر نوع مدیریت ما اصلاح بشود، میتوانیم همین تحریمها را پشت سر بگذاریم. دیپلماسی – یعنی روابط با کشورهای جهان – یک علم است. در دنیا فقط یک کشور به نام آمریکا وجود ندارد.
درست است که آمریکا یکپنجم اقتصاد دنیا را در اختیار دارد و به همین دلیل زور میگوید. اما در دنیا فقط آمریکا نیست. یعنی ۸۰ درصد اقتصاد دنیا در دستان آمریکا نیست. اقتصاد دوم و سوم دنیا به ترتیب در دستان چین و ژاپن است. حتی وزن مجموعه اتحادیه اروپا بیش از آمریکاست.
ولی به نظر نمیرسد کشورهای دنیا منافع کلان خودشان با آمریکا را قربانی رابطه با ایران کنند. کما اینکه شرکتهای بسیاری در همین مدت اندک از ادامه همکاری با ایران انصراف دادهاند.
بله. آنها هم دنبال منافع ملی خودشان هستند. من منظورم این است که ما با روشهای علمی و دیپلماسی حرفهای در همین شرایط هم این تهدید را میتوانیم به فرصت تبدیل کنیم.
به نظر شما بهطور مشخص عاجلترین تصمیمی که دولت روحانی در شرایط فعلی میتواند بگیرد چیست؟
ما باید در مورد کلیه سیاستهایمان بازنگری کنیم. باید محور کلیه سیاستهای کشورمان را اجرای قانون اساسی کنیم. قانون اساسی یعنی انسجام. یعنی جایگاه هرکدام از نهادهای تصمیم گیر کشور مشخص و معین شود و هیچ نهادی فراتر از وظایف و اختیارات قانونی خودش عملی انجام ندهد. در آن صورت رئیسجمهور دومین مقام رسمی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی میشود و خیلی از مسائل حل میشود. بنابراین در کشور باید «دولت واحد» داشته باشیم. متأسفانه ما در کشورمان مراکز تصمیم گیر متعددی داریم که شاید در حد دولت تصمیم گیر و تأثیرگذار باشند، ولی رسمی نیستند.
در گام بعد باید در کشور وحدت و انسجام در اجرای قانون اساسی ایجاد کنیم. برای نمونه دلیل اینکه «قاچاق» در کشور ما به وجود میآید چیست؟ میدانیم که قاچاق یکی از معضلات مهم اقتصاد ماست. علت آنهم این است که در کشور ما هماهنگی کافی در اجرای قوانین و مقررات کشور وجود ندارد. اگر در کشور «دولت واحد» وجود داشت. اگر بتوانیم از مرزها پاسداری کنیم آنوقت جلوی قاچاق گرفته میشود. اگر فقط جلوی قاچاق را میگرفتیم بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران حل میشد.
بهجز قاچاق چهکارهای دیگری باید کرد؟
وقتی میگوییم اجرای قانون اساسی، یعنی اجرای ۱۷۷ اصل. یعنی «سیاست اقتصادی کشور» واحد باشد. سیاست خارجی و وزیر خارجه واحد باشد. رئیسجمهور و دولت نیز واحد باشد.
اگر این بازنگری را انجام دهیم و اجرای قانون اساسی را اصل بدانیم، آنوقت مشکلات حل خواهد شد. البته این حرف به معنای بیاشکال بودن قانون اساسی نیست. ولی ما باید قانون اساسی را بهطور کامل اجرا کنیم و هرکجا هم قانون اساسی اشکال داشت، آن را اصلاح کنیم. یعنی ما یک مسیر واحد برای کشور انتخاب کردهایم و باید آن را بهطور کامل اجرا کنیم.
یکی از مظاهر فساد اقتصادی، قاچاق است. در کشور ما به دلیل تعدد مراکز تصمیم گیر فساد به معنای وسیع کلمه که یکی از مظاهر آن قاچاق است، وجود دارد. فساد در کشور بهقدری گسترده شده که حساسیت مردم برای مبارزه با فساد از بین رفته است. اگر اجرای قانون اساسی و توسعه کشور را اصل در نظر بگیریم، در اقتصاد «تولید» اصل میشود و تمام درآمدهای خارج از حوزه تولید مانند «رانتخواری»، «قاچاق» حل میشود و کشور خودش را پیدا میکند و انگیزه کار کردن و تولید در کشور احیا میشود. آنوقت رقابت و تلاش اقتصادی در کشور همهگیر میشود و خیلی از مشکلات حل میشود.