مدیر رسانهای گپ در ارزیابی خود از مصوبه شورای مجازی در حمایت از پیام رسان ها، تقریبا از دم همه نهادهای مرتبط را نوازش کرده است و هم چنان با ژست طلب کار با مسأله عدم استقبال عمومی در پیوستن به این پیام رسانها برخورد میکند.
این که مثلا نمره عمل کردی صدا و سیما را صفر بدهی و بعد به آموزش و پرورش تقریبا هیچ که آدم میماند فرق صفر با هیچ در کدام آیتم مد نظر ایشان است. این ژست مغموم و طلب کار، کمی و یا شاید بیشتر، عجیب به نظر میرسد چرا که چیزی که ما میبینیم با چیزی که مینالند زمین تا آسمان متفاوت است.
تمام آمار و اطلاعات یک ساله نشان میدهد تلگرام با وجود منع قانونی دور زده شده و هم چنان نزد ایرانیها پر طرفدار است. اما سوال این جاست، چرا؟
مهمترین مسأله در عرضه و تقاضا، اعتماد مصرف کننده است. این جمله ظاهرا” ساده، پایه و تم اصلی تبلیغات به شمار میرود. تبلیغات اگر نداند محیط و اتمسفر فکری جامعه هدف چگونه است. بدون شک، پول عظیمی را دور خواهد ریخت.
اعتماد به حفظ حریم شخصی در نزد تلگرام بالاتر از رسانههای داخلی است. این جمله هم از آن جایی که به باور عمومی تبدیل شده نیاز به اثبات ندارد و این جدای از طنز گروتسک و سیاهی که لبخند روی لب را بیشتر از دو یا سه ثانیه، نمیگذارد طول بکشد. به آنی به طمارز و حسرت بدل میکند.
تلگرام در پی سرعت بد وایبر، آن قدر نرم و بی صدا تمام خواستههای مد نظر ایرانیها را برآورده کرد که کسی باورش نمیشود، امروز برای یک احوالپرسی ساده با دوستان و آشناییان، مجبوری قانون کشورت را زیر پا بگذاری.
جامعهای که در آن زیر پا گذاشتن قوانین به این سهولت و روانی ممکن باشد و هیچ حس شرمساری پس از دور زدن را برنمی انگیزد، جای نگرانی دارد. قوانین ساخته نمیشوند که به سهولت نادیده گرفته شود، بلکه میخواهد یک مسیر امن را برای عبور زندگی همگان فراهم کند.
استارت پیام رسانهای داخلی با ابزار تبلیغ توانایی و کیفیت گرافیکی و بستر همراه نبود. نوعی اهرم فشار را پیش بند این تبلیغ شان کردند که باید نهادهای دولتی به این جا کوچ کنند و ناچار جمعی از مخاطبان مرتبط را با خود بکشانند.
بسیاری از مخاطبین، دانلود رایگان را به پنیر مجانی تشبیه کردند که فقط در تله موش یافت میشود. این تله موش خطاب قرار دادن یک پیام رسان که طنز میگویند سه تیک میخورد نهایت دردناکی عدم اعتماد در جامعه امروز ماست.
اگر همه نهادهایی که نامشان در ارزیابی مدیر پیام رسان گپ آمده است نمره شان صد شود، اما این مردم، باز ترجیح میدهند با دود روی پشت بام با هم پیام بدهند، چرا؟
همیشه میگوییم پیدا کردن مقصر دردی دوا نمیکند. اما این بار باید گفت، مقصر را باید پیدا کرد، چون این بی اعتمادی خطرناکترین ویروسی است که به پفی و نسیمی شایعات را باور میکند.
اعتماد شبیه بالش شخصی است باید سفتی و نرمی اش را برای گردن هرکس جداگانه سنجید و نمیشود همین طور با ارتفاع گردن خودت سری دوزی کنی و بگویی: «ببین، چه خواب خوبی!»
مردم به این باور رسیده اند که اطلاعات شخصی شان به درد دشمن نمیخورد، اما ممکن است به وقت شخم زدن باغچه خودی ها، چند کرم کوچک پیدا کرد و بر طبق عادت بزرگ نمایی ما ایرانی ها، یک کلاغ و چهل کلاغ شود.
دوستان به وقت قهر و دشمنی بهتر میدانند کجا را بزنند، طرف ناک اوت شود. این آیتم را باید در ارزیابیها قرار داد و برایش نمره گذاشت: «چه کرده اید تا مردم به هوای پنیر مجانی نیایند بلکه مثل بقیه پیام رسانها با هزینه بالاتر فیلترشکنها میروند؟»
این همه هزینه که برای جبری کردن یک پیام رسان صرف شده است. اگر صرف اعتماد سازی در لایههای اجتماعی میشد، تا افراد بتوانند بی واهمه و ترس و بدون نقابهای عرفی جامعه، راحت و بی دغدغه از این پیام رسان بهرهمند شوند امروز شاهد این التهاب پس شایعات نباشیم.
نکته آخر این که، چرا بین ارزیابی مدیر پیام رسان گپ با آن چه مردم میببیند فاصله هست؟ جواب میتواند راهگشا باشد. نیازی هم به نمره دادن نباشد. نمرهای که به آدم این حس را میدهد بر برج عاج نشسته اند و توقع دارند که همسایهها بیایند یاری کنند، تا اینها بچه داری کنند.
روح الله صالحی روزنامه نگار