نگاهی به تاریخ صنعت پالایشگاهی کشور پس از انقلاب اسلامی نشان میدهد طی ۸ سال وزارت بیژن زنگنه در دولت هفتم و هشتم، هیچ طرح پالایشی تعریف و اجرا نشد چرا که وزیر نفت معتقد بود ساخت پالایشگاه صرفه اقتصادی ندارد؛ از سال ۷۶ تا ۸۴ که مصادف است با سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ میلادی، بیشتر کشورهای نفتی جهان ظرفیت پالایشگاهی خود را برخلاف باور بیژن زنگنه توسعه دادند که نشان میدهد این ادعای زنگنه که معتقد بود ساخت پالایشگاه صرفه اقتصادی ندارد، فاقد اعتبار کارشناسی بوده است زیرا کشورهای نفتی جهان با وجود مازاد ظرفیت، تعداد پالایشگاههای خود را افزایش دادند.
در کشور ما، از میان ۱۰ پالایشگاه فعال، ۷ پالایشگاه پیش از پیروزی انقلاب ساخته شده است؛ پس از انقلاب به دلیل جنگ تحمیلی، توسعه صنایع پالایشگاهی متوقف شد؛ پس از پایان جنگ، دولت کارگزاران دو پالایشگاه امام خمینی شازند و بندرعباس را آغاز کرد و به دولت اصلاحات تحویل داد.
زنگنه: ساخت پالایشگاه اقتصادی نیست!
در حالی که انتظار میرفت دولت بعدی، توسعه ظرفیتهای پالایشگاهی کشور را ادامه دهد، اما وزارت نفت هیچ طرح جدیدی را آغاز نکرد و ترجیح داد به جای خودکفایی در تولید فرآوردههای نفتی بویژه بنزین، وارد کننده برخی فرآوردهها باشد. در همان زمان بسیاری از کارشناسان اصرار میکردند ظرفیت پالایشی کشور باید افزایش یابد که هم از دیدگاه اقتصادی و هم از نظر استراتژیک، بسیار ضروری بود.
با این وجود، وزارت نفت زیر بار احداث پالایشگاههای جدید نرفت با این توجیه که ساخت پالایشگاههای جدید صرفه اقتصادی ندارد و این کار، چیزی جز ضرر به همراه نخواهد داشت. چنین دیدگاهی موجب شد تا کشور به واردات بنزین محتاج باشد و به همین دلیل، در دولت نهم، آمریکا صادرات بنزین به ایران را تحریم کرد که مهمترین هدف آن، زمین گیر کردن اقتصاد کشور و ایجاد نارضایتی در میان مردم بود؛ که البته با بهره گیری از ظرفیت پتروشیمیها و راهکارهایی برای واردات بنزین، آمریکا در پیشبرد این بحران موفق نبود.
در سالهایی که وزیر نفت دولت هفتم و هشتم معتقد بود ساخت پالایشگاه یک اشتباه بزرگ است، بسیاری از کشورهای جهان صنایع پالایشی خود را توسعه دادند. در ادامه این گزارش توسعه صنایع پالایشی کشورهای تولیدکننده نفت از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ میلادی مورد بررسی قرار میگیرد. دلیل انتخاب این بازه زمانی، روند طراحی و بهره برداری کامل از پروژههای پالایشی کشورهای مورد نظر است که در صدد است با عملکرد وزیر نفت دولت هفتم و هشتم مقایسه شود.
۱ – عربستان سعودی
ظرفیت پالایشی عربستان در سال ۱۹۹۵ میلادی معادل ۱.۶۹۲ میلیون بشکه در روز بود؛ کشوری با ظرفیت تولید بالای ۱۰ میلیون بشکه روند توسعه صنایع پالایشی خود را از دهه ۷۰ میلادی آغاز و این روند را از سال ۱۹۹۵ به بعد تسریع کرد.
ریاض طی یک دهه، ظرفیت پالایشگاههای خود را با ۴۱۵ هزار بشکه افزایش، به ۲.۱۰۷ میلیون بشکه رساند. در واقع یک چهارم ظرفیت پالایشی سعودیها، در دورهای ایجاد شد که زنگنه این اقدام را غیر اقتصادی میدانست.
۲ – کویت
کویت نیز در بازه زمانی مذکور با جمعیتی حدود ۴ میلیون نفر، که یکی از بازیگران سازمان کشورهای صادرکننده نفت – اوپک – شناخته میشود هم با توسعه صنایع پالایشی خود، ظرفیت خود را با ۱۱۲ هزار بشکه افزایش از میزان ۸۲۴ هزار بشکه به رقم ۹۳۶ هزار بشکه رساند.
۳ – ونزوئلا
این کشور هم در سالهای مورد اشاره، میزان ظرفیت پالایشی خود را ۱۰۰ هزار بشکه افزایش داد و از رقم ۱.۲۱۲ میلیون بشکه در روز به ۱.۲۹۱ میلیون بشکه رساند؛ در واقع ۸۰ هزار بشکه افزایش را در بخش پالایشی خود ایجاد کرد.
۴ – عراق
حتی عراق در دوره صدام با همه محدودیتهای مالی و تحریمی که با آن دست و پنجه نرم میکرد، ظرفیت پالایشی خود را افزایش داد و در دورانی که ایران یک بشکه هم به ظرفیت پالایشی خود اضافه نکرد، ظرفیت پالایشگاهی را از ۶۴۸ هزار بشکه به ۷۳۸ هزار بشکه رساند.
۵ – امارات متحده عربی
اماراتیها طی سالهای اخیر توجه ویژهای به ساخت پالایشگاه داشتهاند؛ کشوری که هم اکنون ۱.۱۴۷ میلیون بشکه در روز ظرفیت دارد در سال ۱۹۹۵ میلادی تنها ۲۲۰ هزار بشکه ظرفیت پالایشی در اختیار داشت اما در طی یک دهه، با بیش از سه برابر کردن ظرفیت پالایشی خود، در سال ۲۰۰۵ میلادی میزان آن را به ۶۸۰ هزار بشکه رساند.
۶ – برزیل
برزیلیها هم طی دو دهه اخیر تمرکز خاصی بر توسعه پالایشگاههای خود داشتهاند. طبق آمارهای رسمی، ظرفیت پالایشی این کشور در سال ۱۹۹۵ میلای معادل ۱.۴۸۱ میلیون بشکه در روز بود که در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۱.۹۶۲ میلیون بشکه در روز رسید. به عبارت دیگر، برزیل در دوره مذکور ۴۸۱ هزار بشکه به ظرفیت خود افزود و این روند را ادامه داد و در سال ۲۰۱۸ میلادی توانست روزانه ۲.۲۵۸ میلیون بشکه نفت تصفیه کند.
۷- آمریکا
این کشور با وجود اینکه بزرگترین تولید کننده نفت دنیاست، بیشترین مصرف نفت جهان را نیز دارد. آمریکاییها در سال ۱۹۹۵ میلادی روزانه ۱۵.۳۳ میلیون بشکه در روز ظرفیت پالایشی داشتند که این میزان را در سال ۲۰۰۵ میلادی با ۲ میلیون افزایش، به ۱۷.۴۸۸ میلیون بشکه در روز رساندند.
سهم ایران از خاورمیانه
در مجموع، ظرفیت پالایشگاههای جهان در سال ۱۹۹۵ معادل ۷۵.۶۴ میلیون بشکه در روز بود که این ظرفیت در سال ۲۰۰۵ میلادی به رقم ۸۶.۴۸ میلیون بشکه در روز رسید که از افزایش ۱۰.۸۴ میلیون بشکهای در روز حکایت دارد؛ در میان مناطق مختلف جهان، خاورمیانه وضعیت جالبی دارد، این منطقه در سال ۱۹۹۵ میلادی ظرفیت پالایشی معادل ۵.۸۴۹ میلیون بشکه در روز داشت که این رقم در سال ۲۰۰۵ میلادی به ۷.۵۳۲ میلیون بشکه در روز رسید؛ در حالی که همه کشورهای تولید کننده نفت به سراغ افزایش ظرفیت پالایشی خود رفته بودند، سهم ایران از این افزایش ۱.۶۸۳ میلیون بشکهای، صفر بود.
سیراف، طرحی که روی خاک ماند
سیاستی که در دوره نخست وزارت زنگنه در مورد پالایشگاهها وجود داشت، طی شش سال اخیر هم ادامه یافت؛ با وجود آنکه دولت یازدهم با تعریف پروژه سیراف و اضافه کردن ۴۸۰ هزار بشکه به ظرفیت پالایشی کشور، قصد داشت گام بزرگی را برای توسعه ظرفیت بردارد اما این طرح از نقاط ضعف متعددی برخوردار بود و پیگیریهای جدی برای آغاز عملیات ساختش انجام نشد و در مرحله خاکبرداری متوقف شد. جز این طرح خام، تکمیل پالایشگاه آناهیتا، جابجایی پالایشگاه هرمز و ابطال چند مجوز خوراک پالایشگاهی موجب شد تا تنها پروژه پالایشی موفق طی دو دهه اخیر، پروژه پالایشگاه ستاره خلیج فارس باشد که در دولت دهم راهاندازی و با پیشرفت بالای ۶۰ درصد تحویل دولت یازدهم شد و سرانجام در دولت دوازدهم با وجود تاخیرها و وعدههای فراوان به بهره برداری رسید.
هم اکنون ظرفیت پالایشی ایران حدود ۲.۱ میلیون بشکه در روز است که همه این ظرفیت، در دورانی جز دوره مدیریت ۱۴ ساله بیژن زنگنه بر این صنعت، طراحی و اجرا شده است. اینک با آغاز دور جدید تحریمهای نفتی علیه کشورمان، طرح دو فوریتی راه اندازی ۸ پالایشگاه با سرمایه مردمی در صف بررسی در صحن علنی مجلس قرار دارد و باید امیدوار بود با درایت نمایندگان مجلس و در اولویت قرار گرفتن این طرح و تصویب آن در صحن علنی، کشور در مسیر بی اثر شدن تحریمهای نفتی قرار گیرد.