جامعه ایرانی– تریتا پارسی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی ایرانی-آمریکایی که بنیانگذار و رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) است طی یادداشتی در ان بی سی نیوز در خصوص پیشنهاد دوشنبه شب دونالد ترامپ برای مذاکره بدون پیششرط با ایران نوشت: پیشنهاد ترامپ برای دیدار بدون شرط با ایران منجر به توافق بهتر نمیشود، آمریکا این شانس را داشت و آن را از دست داد.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از ان بی سی نیوز، در ادامه این یادداشت آمده: دونالد ترامپ پس از خروج از توافق هستهای ایران و تهدید به «پیامدهایی که تنها معدودی در تاریخ رنجش را تجربه کردهاند»، روز دوشنبه اعلام کرد که خواستار دیدار بدون پیششرط با رئیسجمهور ایران برای نهایی کردن یک توافق جدید است.
ترامپ گمان میکند که میتواند با اعمال تحریمها بر ایران تا زمانی که مقامات در تهران طلب بخشش کنند، به این دستاورد برسد. اما اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، هرگز چنین سرسپردگی از سوی ایران رخ نداده: از طرف ایرانیان، یکی از پرهزینهترین اقداماتی که ممکن است صورت بگیرد، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر سیاسی میتواند این باشد که پس از رشته توهینهای تهاجمی ترامپ، احترامی که میخواهد را به او نشان دهند.
بنابراین شک دارم که ترامپ توانایی چرخش به سمت دیپلماسی با ایران را داشته باشد اما اینطور نیست که یک توافق بهتر قابلدستیابی نباشد. درواقع، توافقهای بهتر پیشازاین روی میز بودهاند، اما ایالاتمتحده در زمانش آنها را رد کرده است.
در مارس سال ۲۰۰۳ ایران یک پیشنهاد جامع مذاکره را از طریق سفیر سوئیس در تهران برای دولت جورج دبلیو بوش ارسال کرد. برخلاف توافق هستهای ۲۰۱۵، این پیشنهاد تنها بر مسائل هستهای متمرکز نبود: ایران پیشنهاد کمک به ایجاد ثبات در عراق، خلع سلاح حزبالله و همکاری علیه تمام سازمانهای تروریستی (بهخصوص القاعده) را ارائه کرد. آنها حتی پیشنهاد امضای اعلامیه بیروت ۲۰۰۲ و به رسمیت شناختن اسرائیل در ازای به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی اسرائیلیها را مطرح کرده بودند. و البته که ایران پیشنهاد شفافیت کامل در برنامه هستهای خود را ارائه کرد.
اما دولت بوش –همانند دولت ترامپ- بر این باور بود که میتواند با تداوم فشارها علیه ایران به یک نتیجه بهتر برسد و حتی به پیشنهاد ایران پاسخ هم نداد. در عوض، وزارت خارجه آمریکا سوئیس را به دلیل اینکه در همان وهله این پیشنهاد را تحویل داده، سرزنش کرد.
دو سال بعد، ایران پیشنهاد دیگری را از طریق اروپاییها ارائه کرد: تهران که برنامه هستهای خود را بهتازگی گسترش داده بود، پیشنهاد متوقف کردن سانتریفیوژهای خود در تعداد سه هزار را مطرح کرد. اروپائیان حتی زحمت انتقال آن به واشنگتن را هم نکشیدند چون میدانستند دولت آمریکا هر پیشنهادی که حتی اجازه حفظ یک سانتریفیوژ را به تهران بدهد را رد میکند.
ایران در زمان پیشنهاد ۲۰۰۳ حدود ۱۵۰ سانتریفیوژ داشت؛ در زمان توافق موقت هستهای که در سال ۲۰۱۳ منعقد شد، تعداد سانتریفیوژهای تهران به ۲۲ هزار رسیده بود.
در جلسه مطبوعاتی کاخ سفید در اوایل سال ۲۰۱۴ که با حضور تعدادی از سازمانهای حامی توافق صلحآمیز با ایران برگزار شد، یکی از همکاران از یکی از مذاکرهکنندگان آمریکا سؤال کرد که تعداد سانتریفیوژهای ایران در یک توافق احتمالی نهایی چه میزان خواهد بود و آیا این امکان وجود دارد که تهران بار دیگر به سه هزار سانتریفیوژ قبلی برگردد؟ این مقام آمریکایی پاسخ داد: «اگر آن پیشنهاد امروز مطرح میشد، ما فرصت توافق را از دست نمیدادیم.»
چند هفته بعد در یکی از دورهای مذاکره در اروپا، من با وزیر خارجه ایران گفتوگو کردم و همین سؤال را پرسیدم تا بفهمم که مسئله سانتریفیوژها چطور حل خواهد شد. ظریف در عین شگفتی من توضیح داد که سه هزار سانتریفیوژ فقط پیشنهاد اولیه ایران در سال ۲۰۰۵ بود. در نهایت، دولت اوباما برنامه هستهای ایران را به پنج هزار سانتریفیوژ رساند- یعنی دو هزار سانتریفیوژ بیش از پیشنهاد اولیه در سال ۲۰۰۵.
نمونههای مشابه بسیاری وجود دارد؛ آنچه در تمامی این نمونهها مشترک است این است که ایالاتمتحده معمولاً باور دارد که برای آمریکا بسیار سخت است که امتیازی به تهران پیشنهاد کند و چنین اقدامی در نهایت منجر به تضعیف جایگاه این کشور میشود. این تفکر وجود دارد که بههرحال ایران برخلاف کره شمالی دارای تسلیحات هستهای نیست.
واقعیت اما کاملاً متفاوت است. هر زمان که امریکا توانسته سیاستهای ایران را تغییر دهد، این امر در نتیجه ارائه امتیازهای با ارزش رخ داده است. برای مثال، دیپلماسی که منجر به توافق ایران شد، حتی آغاز هم نمیشد اگر مذاکرات محرمانه اوباما و پذیرش حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران نبود.
هیچ تضمینی وجود ندارد که ترامپ بتواند به یک «توافق بهتر» دست یابد. اما اگر ترامپ خواهان تغییرات واقعی در سیاستهای منطقهای، حوزه دفاع موشکی ایران یا محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای است، نخست باید سیاست آمریکا را تغییر دهد.
مسئله این است که یک توافق بهتر و بزرگتر تغییرناپذیر نیازمند ارائه امتیازات از سوی هر دو طرف است. اگر ترامپ تمایلی به درک این مسئله نداشته باشد، باید تظاهر به اینکه لفاظیهای بیهوده و تهدیدهای توییتریاش در راستای هموار کردن مسیر دیپلماسی است را متوقف کند.