به گزارش جامعه ایرانی؛ گوشی خاموش ستایش، آقای مظفری که پشت خط در حال حرف زدنه!
گوشی ستایش زنگ میخوره تماس رو وصل میکنه طرف شروع به صحبت میکنه ولی تماس روی خود گوشی قطع میشه اما طرف همچنان در حال صحبته… در ویدئو کامل با متن توضیح داده شده است.
هندیترین سکانس تاریخ
«ستایش» اینگونه هندیترین سکانس سریالهای تلویزیونی را به تصویر کشید:
«ستایش در حالی از آقای مظفری شاکی است خیلی ناگهانی(دقت کنید خیلی ناگهانی) به زمین میخورد آقای مظفری نگران میشود در حال عبور از خیابان بازخیلی ناگهانی(!) با یک ماشین تصادف میکند، تابلوی ستایش در حال پرواز در آسمان است(!) ستایش با حالت اشک و آه بر بالین مهدی حاضر میشود:
ستایش: آقای مظفری، آقای مظفری، مرد عابر: خانم نباید بزارید بخوابه باهش صحبت کنید، ستایش: آقای مظفری چشمتون رو باز کنید الان آژانس(منظورشون همون اورژانس!) میرسه، مهدی مظفری(با وضعیت اسفناک بعد از تصادف): خانم نادری یک کاری واسم میکنید اگه زنده موندم با من ازدواج کنید(خواستگاری حتی در دو قدمی مرگ). ادامه سکانس ستایش در حال اشک ریختن… مهدی مظفری در حال جان دادن… عابر پیاده در حال تکرار خانم نباید بزارید بخوابه باهش صحبت کنید….» در ادامه این ویدئو را تماشا کنید.
دلبری به سبک پیرمرد ۷۰ ساله!
این سکانسی از سریال ستایش است که حشمت فردوس سعی می کند دل خانم مورد علاقه اش را بدست بیاورد. این سکانس در شبکههای اجتماعی حسابی دست به دست شده و از ابتذال تا شیوه مخ زنی پیرمردها، لقبهایی است که گرفته است!
تیتراژ آبکی؛ بچگیم توپ چهل تیکه بودم…
و اما برسیم به ترانه تیتراژ سریال ستایش که در نوع خود تمام مرزهای ادبیات و مفاهیم را یکجا جا به جا کرده است.
کافیست این ویدئوی طنز را نگاه کنید تا خیلی عمیق پی به مفاهیم آن ببرید.
وقتی داخل و خارج خودرو در یک سکانس تغییر کرد!
سوتی دیگر از سریال ستایش را تماشا کنید.
از گریم ستایش، حضور مات بازیگر جایگزین نقش صابر، فیلمنامه ضعیف این سریال هم خیلی براتون گفتیم. فعلا ما هم با شما منتظر میمونیم تا ببینیم پایان ستایش چه میشود.