جامعه ایرانی: یکی از مواردی که این روزها با انتشار اخباری در خصوص تجاوز یا حتی سوءاستفادههای جنسی از کودکان و نوجوانان، فراوان به آن اشاره میشود، لزوم آموزش مراقبتهای جنسی است.
بااینحال این موضوع چنان مناقشه برانگیز است که همواره عدهای از طرح آن در مدارس جلوگیری میکنند و آن را مغایر بافرهنگ و سنن ما میدانند.
این در حالی است که برخی از کارشناسان معتقدند، در غیاب آموزشهای جنسی نهتنها باب این موضوع در بین فرزندانمان بسته نمیشود که زمینه ضربات روحی و روانی و حتی انحرافات جنسی را فراهم میکند.
دراینباره نسرین بهمن پور کارشناس ارشد روانشناسی عمومی و مشاور مدرسه و کلینیکهای روانشناسی در گفتوگو با جامعه ایرانی تاکید میکند: «متأسفانه در غیاب آموزش مراقبتهای جنسی شاهدیم که بچههای ما مخصوصاً در مدارس دخترانه دچار انحرافات جنسی و اختلالات جنسی شدهاند.»
برخی از افرادی که در مقابل آموزش مراقبت جنسی در مدارس مقاومت میکنند، معتقدند، این موضوع چشم و گوش بچهها را زودتر از موعد باز میکند و آنها را در این حوزه کنجکاوتر میکند؟ این گفته تا چه حد منطقی است و آموزش مراقبت جنسی باید از چه سنی آغاز شود؟
وقتی در قانون ما سن بلوغ جنسی و سن تکلیف برای یک دختر ۹ سال تعیینشده و حتی طبق قانون یک دختر ۹ ساله یا حتی کوچکتر میتواند به اذن پدر ازدواج کنند، چطور میتوانیم تربیت جنسی را فراموش میکنیم.
من شخصاً اعتقاددارم کودک از همان زمانی که به دنیا میآید باید مورد تربیت جنسی قرار گیرد. وقتی در سن دو تا سهسالگی به اعضای بدن خودش توجه میکند باید در خصوص بعضی از موارد آگاه شود چراکه در غیر این صورت دیگران میتوانند از او سوءاستفاده کنند.
حوادثی که در چند وقت اخیر شاهد آن بودیم نتیجه فقدان این تربیت جنسی است و باید مثل ایدز که بدیل نادیدهگیری به سونامی ایدز در کشور تبدیل شد، منتظر سونامی تجاوز جنسی هم باشیم.
شما حدود ۲۵ سالی است که در مدارس و کلینیکهای روانشناسی به نوجوانان مشاوره میدهید، کودکان و نوجوانان در سنین مختلف نسبت به مسئله جنسی کنجکاو هستند، در غیاب این آموزش در مدارس بچهها چگونه در این خصوص به پاسخ سؤالاتشان میرسند؟
ما همیشه یک اصطلاحی داشتیم به اسم مدرسه پنهان که در آن آموزش از طریق بچهها صورت میگرفت. اما الآن که دیگر نیازی به این مدرسه پنهان هم نیست و با اینترنت و شبکههای مجازی بهراحتی میتوان به اطلاعات دسترسی داشت.
اما اشکال این روش آن است که این اطلاعات ناقص و بد گرفته میشود و کافی است که نوجوان یک فیلترشکن داشته باشد تا خیلی زودتر به اطلاعاتی دسترسی پیدا کند که برایش نهتنها جنبه آموزشی نداشته باشد که بیشتر گمراهکننده باشد.
در غیاب نبود این آموزشهای رسمی چه اتفاقی برای دانشآموزان میافتد؟
متأسفانه در غیاب آموزش مراقبتهای جنسی شاهدیم که بچههای ما مخصوصاً در مدارس دخترانه دچار انحرافات جنسی و اختلالات جنسی شدهاند.
در مدارس دخترانه ممنوعیتها و تابوهایی وجود دارد که این تابوها در محیط خانواده نیز وجود دارد. بلوغ فشار آورده است از سوی دیگر دختر بودن نیز محدودیتهای فراوانی در پی دارد. در این شرایط بچهها سادهترین راه را برای دوستیابی انتخاب کردند.
خیلی از دختران در سن تینیجری سعی میکنند مثل پسرها لباس بپوشند و تیپ پسرانه بزنند و ازآنجاییکه تازه در حال هویتیابی جنسی هستند،گاهی خود را در نقش پسرانه چنان کامل میبینند که عشاق همجنس هم دارند. بدون اینکه مسئله گرایش جنسیشان باشد.
یعنی این انحراف جنسی نشان از گرایش جنسی این بچهها نیست، بلکه نیازهایشان ایجاب میکند که اینها خود را به این شکل درآوردهاند ؟
من در ۲۵ سال فعالیتی که در حوزه مشاوره داشتم با صدها مورد نوجوانی برخورد داشتم که با این مسئله دستبهگریبان بوده است اما در این میان تنها سه مورد آزمایش هورمونی برای بحث تغییر جنسیت قرار گرفتند.
ماجرا ین است که برای این دختران این شیوه جنبه یادگیری دارد و ناخودآگاه اولین تجربههای لذت جنسی را هم به جنس خودشان احساس میکنند و این موضوع باعث یادگیری غلط میشود.
با توجه به فراوانی موردی که به آن اشاره کردید، چرا در مقابل آموزشهایی ازایندست به کودکان و نوجوانان مقاومت میشود؟
یکی از مشکلات و سو تفاهمهایی که در خصوص سند ۲۰۳۰ اتفاق افتاده، این است که گمان میشود بر اساس این سند باید آموزش کامل جنسی به بچهها داده شود، درحالیکه اصلاً چنین چیزی نیست.
وقتی دانشآموز من چشم و گوش بسته است و یکدفعه در سن راهنمایی، بلوغ اتفاق میافتد و پیشنهاداتی در مورد مسائل جنسی به او میشود، هیچگونه مصونیتی ندارد و نمیداند باید چهکار کند. بنابراین فقط صدمه میبیند.
اما وقتی از سه چهارسالگی نقاط خصوصی بدن را به کودک آموزش و متناسب با سن اطلاعات بیشتری را در اختیارش قرار میدهیم، میبینیم که فرد وقتی به سن بلوغ میرسد میداند هویتاش کجاست؟ زنانگی و مردانگیاش کجاست؟ اما وقتی او را از آموزش محروم میکنیم، او هم ممکن است با مراجعه به منابعی مثلاً دیدن یک فیلم که در آن اوج لذت جنسی نشان دادهشده، چیزی را تجربه میکند که برای آن سن مناسب نیست.
در چنین شرایطی که ورود به این مسئله تا این حد از سوی عدهای به جنجال تبدیل میشود مشاوران مدارس چهکاری برای هدایت جنسی دانشآموزان میتوانند بکنند؟
مشاوران در دو حیطه میتوانند کار کنند یکی حیطه انفرادی و یکی هم آموزشهای عمومی است . ما دانشآموزانی داریم که بهصورت فردی در مورد روابط شخصیشان با جزئیات صحبت میکنند، در این موارد نیاز است که از رفتارهای پرخطر این گروه جلوگیری کنیم.
گروه دیگری هم هستند که به مشاوره مراجعه نمیکنند و اساساً ممکن است در این حیطه ورود نکرده باشند اینها نیازمند به آموزشهای دستهجمعی هستند. ما طرحی داریم در مدارس بهعنوان طرح جلوگیری از آسیب در مدارس که برای والدین و معلمان و دانشآموزان درباره جلوگیری از اعتیاد آموزشهایی داده میشود.
به نظر میرسد که لازم است چنین طرحی را در مورد مسائل جنسی نیز اجرا کنیم . من فکر نمیکنم که خانوادهها بدشان بیاید که فرزندانشان مهارت نه گفتن به آسیبها را یاد بگیرند.