ارتباط با ما در

علی صوفی، دبیر کل حزب پیشرو اصلاحات، در گفت‌وگو با جامعه ایرانی:

ارتباط دولت با بدنه اجتماعی قطع است / روحانی رابطه‌اش را با مردم ترمیم کند

علی صوفی معتقد است که «ارتباط دولت با بدنه اجتماعی و پایگاه رای‌اش قطع شده است و ضروری است این ارتباط هر چه سریعتر دوباره برقرار شود»

منتشر شده

جامعه ایرانی: «حسن روحانی رابطه‌اش را با مردم ترمیم کند». این پیشنهاد علی صوفی، دبیر کل حزب پیشرو اصلاحات، استاندار دولت‌های میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و وزیر تعاون دولت اصلاحات به رئیس جمهوری است.

 

او معتقد است که «ارتباط دولت با بدنه اجتماعی و پایگاه رای‌اش قطع شده است و ضروری است این ارتباط هر چه سریعتر دوباره برقرار شود». صوفی در سالگرد پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در گفت‌وگو با «جامعه ایرانی» به اکراه و با اصرار لب به انتقاد از دولت گشود. او معقتد است در شرایطی که دولت با چالش بین‌المللی همچون خروج ترامپ از برجام روبرو است بهتر است کمتر به کالبد شکافی عملکرد دولت پرداخت تا به یاس و ناامیدی در جامعه دامن زده نشود.

 

با این حال او دل پری از دولتی دارد که به عقیده او برای تضمین آینده‌ای روشن در پایان دوران چهارساله به وعده‌های خود با مردم پشت کرده است. صوفی هنوز برای روحانی و دولتش فرصت قائل است و معتقد است که او می‌تواند با پاسخ به خواسته‌های مردم  «سرنوشتی همچون خاتمی و میر حسین موسوی رقم بزند که مایه عزت و افتخار دائمی‌اش شود.»

 

در یک سالگی پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری چه ارزیابی از عملکرد دولت او دارید؟

الان در شرایطی که هستیم کالبد شکافی عملکرد دولت روحانی و پرداختن به نواقص و اشتباهات دولت او را مفید نمی‌دانم. چون شرایطی که ما در آن هستیم به خصوص پس از خروج ترامپ از برجام یک شرایطی بحرانی است و ما بیش از آنکه درگیر چالش های داخلی باشیم درگیر یکسری چالش‌های بین‌المللی هستیم. اگر چالش‌های بین‌المللی را پشت سر می گذاشتیم و خب انتظار از دولت روحانی این بود که با دقت بیشتری در داخل عمل می‌کرد تا موجب یاس و سرخودرگی پایگاه رای خود نشود ولی در شرایط فعلی موشکافی این مسئله ممکن است نه تنها مفید نباشد بلکه مضر هم باشد.

 

فکر نمی‌کنید همین مسئله هم یعنی سکوت و مماشات اصلاح طلبان و تبدیل شدن به توجیه‌گر وضع موجود به عنوان حامیان اصلی روحانی در انتخابات، شرایط را به گونه‌ای رقم زده است که یاس و ناامیدی گسترده‌تر شود.

من خودم به عنوان یک اصلاح‌طلب هیچوقت ملاحظه‌ای نکرده‌ام و هر جایی که لازم بود و من فکر کردم به آنچه که حق است باید متعهد باشم شفاف‌سازی کرده‌ام. بنابراین شاید من بین اصلاح‌طلبان بیشترین انتقاد را به آقای روحانی داشتم و در فضای مجازی و رسانه‌ها سعی کردم هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نکنم. البته عده‌ای از اصلاح‌طلبان این کار را کردند چه در دولت اول روحانی و چه در حمایت از آقای روحانی که هیچگونه انتقادی را برنتابیدند و انتقادکنندگان را نوازش کردند. من این را رد نمی‌کنم که برخی اصلاح‌طلبان تبدیل به توجیه گر وضع موجود شده‌اند و قطعا در این عرصه اصلاح‌طلبان افراط و تفریط‌هایی داشتند که این مسئله هم دودش به چشم خودشان رفت هم دولت.

 

در این شرایط مهمترین انتقادی که به عملکرد روحانی و دولت او در یکسال گذشته دارید چیست؟

مهمترین انتقاد به آقای روحانی شفاف‌سازی نکردن و بی‌اعتنا بودن به افکارعمومی است. آقای روحانی رویه‌ای در دولت اول خودش پیش گرفت که در دولت دوم هم همان را ادامه داد و آن منفعلانه عمل کردن در مقابل فشار مخالفان است. انتظار این است که روحانی و مجموعه دولت سعی کنند یکپارچه باشند و به مردم اعتماد کنند و با بهره‌گیری از فشار افکارعمومی در مقابل جریان بی‌منطقی که نمی‌خواهد و نمی‌گذارد رای مردم منجر به تغییر و تحول مثبت در کشور شود محکم بایستند. بنابراین در این شرایط لازم است مقدار بیشتری به مردم اعتماد کنیم و تا جایی که ممکن است افشاگری محسوب نشود و به اختلافات داخلی دامن نزند و منجر به سوء‌استفاده دشمنان نشود، در ارتباط با مخالفان شفاف‌سازی شود و مردم را در جریان موانع پیشبرد اهداف دولت قرار دهد. متاسفانه آنچه مشخص است ارتباط دولت با بدنه اجتماعی و پایگاه رای‌اش قطع شده است و ضروری است این ارتباط هر چه سریعتر دوباره برقرار شود.

 

 اشاره کردید که دولت باید در مقابل مشکلات یکپارچه باشد. آنچه که در ارتباط با دولت دوازدهم مشخص است، به اذعان شخص آقای روحانی برخی وزرای کابینه  به نوعی ناامید هستند و همین امر منجر به می‌شود که یکپارچگی مورد نظر محقق نشود. به عقیده شما چرا با وجود چنین برداشتی از طرف رئیس‌جمهور ما شاهد تغییر و تحولی در ترکیب کابینه برای یکدست کردن دولت نیستیم؟

اگر این سخنان آقای روحانی که برخی از وزرا ناامید هستند جنبه تذکر و تنبه داشت برای دولت خیلی بهتر بود که آن را عمومی نکند و در همان مجامع خصوصی دولت، این تذکر مطرح شود. همچنین بهتر بود رئیس‌جمهور به نظرات معاون اول خود بیشتر اعتنا می‌کرد و به اوهامی که برخی نزدیکانش دارند و نقش معاون اول را در دولت دوازدهم کم رنگ کرده‌اند توجه نمی‌کرد و نگاهش به دست آوردن قلوب مخالفانش نمی‌بود تا شرایط به گونه‌ای پیش رود که امروز به منتقد کابینه و وزرای خود تبدیل شود.

 

وقتی تذکر رئیس‌جمهور به وزرای دولت اینگونه رسانه‌ای می‌شود یعنی دیگر امیدی نیست و باید اقدامی کرد. در اینجا اقدام دست خود آقای روحانی است آن هم با ترمیم کابینه. بنابراین نیازی نیست که رئیس‌جمهور در فضای رسانه‌ای این سخنان را مطرح کند؛ چرا که برای مردم اینگونه سخنان آقای روحانی مفهومی جز فرافکنی ندارد. آقای روحانی باید تا جایی که ممکن است در مجموعه حاکمیت و پشت درهای بسته و از طریق رایزنی‌ها در سطوح بالا موانع پیش روی دولت در راستای تحقق وعده‎های انتخاباتی خود را از پیش پای حرکت دولت بردارد. آنجا هم که کنار زدن این موانع غیر ممکن شد باید به طور شفاف با مردم در میان بگذارد.

 

آقای روحانی باید به مردم بگوید من به وعده‌هایی که داده‌ام متعهد و وفادارم ولی برای انجام برخی از این وعده‌ها دست من بسته است و برخی از نهادهای قدرت مانع از تحقق این وعده‌ها هستند. به خدا مردم ما فهمیم هستند و می پذیرند. این جفاست به این مردم که آقای روحانی آنها  را نامحرم بشناسد. بر این اساس ضروری است روحانی رابطه اش را با مردم و به ویژه پایگاه اجتماعی‌اش ترمیم کند.

 

برخی معتقدند که سکوت و مماشات آقای روحانی در برابر مخالفان دولت ریشه در عافیت‌طلبی ایشان دارند چرا که نمی‌خواهند با سرشاخ شدن با برخی نهادها و جریانات به دنبال آن است که دوره چهارساله دوم خود را با کمترین حاشیه به پایان برساند تا به سرنوشت اسلاف خود دچار نشود. چقدر با این نظر هم عقیده هستید؟

بله تا حدودی این نظر را قبول دارم. اطرافیان آقای روحانی یک آینده موهوم و غیر واقعی را برای ایشان ترسیم کرده‌اند و به خاطر این آینده روحانی را وادار کرده‌اند که به سمت کانون‌های قدرت چرخش پیدا کنند تا آینده را برای ایشان تضمین کنند در حالی که قطعا این یک اشتباه محاسباتی غلط است که این جریان برای آقای روحانی رقم زده است؛ چرا که آنها فراموش کرده‌اند اصلا تمام مشروعیت حاکمان به رای و نظر مردم بستگی دارد. آقای روحانی همه حاکمیت را داشته باشد نهایتش می‌شود در حد و اندازه رقیب انتخاباتی‌اش. از این بالاتر که نمی‌شود. رقیب ایشان در این انتخابات همه حاکمیت را داشتند.

 

تقریبا کل حاکمیت پشت ایشان بود. اما چه شد؟ چه جایگاهی پیدا کرد؟ چه آینده‌ای می‌‌توان برای ایشان متصور بود؟ آقای روحانی یقین بداند به تعهدات خودش عمل نکند قضاوت مردم نسبت به ایشان بدتر از احمدی‌نژاد خواهد بود. آقای روحانی بهتر است به این فکر کند که چگونه می‌تواند برای خود سرنوشتی همچون آقای خاتمی و یا آقای میر حسین موسوی رقم بزند که مایه عزت و افتخار دائمی‌اش شود نه اینکه ایشان ذلیلانه به طرفی غش کند که هیچ عایده‌ای برایش نداشته باشد و هم از این طرف بماند و هم از این طرف. آقای روحانی بداند این جریان به هیچ وجه قابل اعتماد نیست. این جریان حداکثر آقای روحانی را به عنوان یک غده سرطانی خوش خیم می‌پذیرد.

 

به هر حال این خیال باطلی است که برخی اطرافیان روحانی دارند. ولی هنوز فرصت هست یعنی هنوز سه سال باقی مانده است و ایشان به ویژه در سال پیش رو می‌تواند با عملی کردن وعده‌های خود از تهدیدها فرصت بسازد و برای خود باقیات و صالحات بسازد.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.