ارتباط با ما در

مهدی حاجتی:

تحت هیچ شرایطی استعفا نمی‌دهم

مهدی حاجتی عضو شورای شهر شیراز می‌گوید: اگر به این نتیجه رسیدم که عرصه برای من اینقدر تنگ شده که چیزی جز شرمندگی برای مردم ندارم، شاید استعفا کنم. اما اگر دست‌هایم را بسته باشند و فقط در حد همین توییت‌ها بتوانم بنویسم، استعفا نمی‌کنم، مگر اینکه همین یک کارکرد را هم از من بگیرند.

منتشر شده

مهدی حاجتی یکی از اعضای شورای شهر شیراز است. او سال پر خبر و البته سختی را پشت سر گذاشته است؛ از ماجرای افشاگری‌اش درباره زمین‌های اطراف شاهچراغ شیراز گرفته تا توئیتی که درباره دو شهروند بهایی زده بود. اگر این دو موضوع هم وجود نداشت، حضور او به عنوان چهره نزدیک به جریان ملی – مذهبی در شورای شهر شیراز، به اندازه کافی برایش دردسرساز می‌شد.

حاجتی در مدتی که در شورای شهر بوده، روی سوءمدیریت‌ها و تخلفات مالی انگشت گذاشته است. خود او می‌گوید اگر بتوانم حتی یک موضوع را به سرانجام برسانم، برایم ارزش دارد. او در مهرماه سال گذشته برای مدت کوتاهی بازداشت شد و پرونده‌اش در دادگاه بدوی رسیدگی و حکم آن صادر شد. او در این مصاحبه ترجیح داد درباره پرونده‌اش که هنوز مختومه نشده، صحبتی نکند.

گفت‌وگوی رویداد۲۴ با مهدی حاجتی که این روزها منتظر صدور رای دادگاه تجدید نظر است، را در ادامه می‌خوانید.

چرا مطالباتی مثل حمایت از حقوق اقشار ضعیف در جریان اصلاح طلب فراموش شده است؟

اجازه بدهید به دوران تولد ساختار سیاسی اصلاح‌طلبان بازگردیم. جریان اصلاح طلبی، در مجاورت با مطالبات مردمی متولد نشد بلکه سزارینی از دل رحم قدرت بود که در بزنگاهی مثل سال ۷۶ تحت تاثیر مطالبات عمومی با جریان اقتدارگرا، توانستند به قدرت دست پیدا کنند، اما این مطالبه عمومی هیچوقت نتوانسته معنای همراهی داشته باشد. این جریان اوایل سعی کرد نسبت خود را با مطالبات عمومی از دست ندهد، اما هر چه جلوتر آمدیم شاهد این بودیم که جریان اصلاحات می‌خواهد ارتباط خود را با رحمی که از آن متولد شده، بیشتر کند. از همان دهه هفتاد تا همین اواخر، نشانه‌هایی از این را می‌بینید. این دور افتادگی از عرصه عمومی در جریان اصلاح طلب، به این دلیل است.

در منازعات بعدی هم، همراهی و مماشات و ترس آن‌ها از جریان رقیب که ابزار حذف بیشتری دارد، باعث شده سکوتی که نشان از همراهی داشته باشد، در این جریان بیشتر شود. این ناشی از همان دوگانه‌ای است که به لحاظ تیپولوژی جریان اصلاح طلب به آن نزدیکتر است. این نقدی است که از فاصله دور به این جریان است.

به صورت درون جریانی هم نقد زیادی به جریان اصلاح‌طلب وارد است. فرزندانی که ارث فراوان مثلا صد‌ها هکتار زمین از پدر برده باشند، خیلی به اختلاف نمی‌خورند. به هر حال هر کدام زمینی را صاحب خواهند شد. اما وقتی ارث کم بشود، به چند متر مربع زمین برسد، اختلافات بر سر ارث بالا می‌رود. در جریان اصلاح طلب هم وضع به همین منوال است.

هسته سخت قدرت در جریان رقیب عرصه را برای اصلاح‌طلبان تنگ و به چند متر مربع محدود کرده است. این باعث شده که اصلاح‌طلبان بر سر این میراث ناچیز، به اختلافات درون گروهی برسند. این میزان خودی و غیر خودی کردن اصلاح طلبان، ناشی از همین سهم کم است.

اما این سهم از ابتدا اینقدر کم نبود. پدرخوانده‌های اصلاح طلب سهم خود را مفت فروختند. پیش‌آمدگی نهاد‌های نظامی در عرصه‌های اقتصادی در زمانی که دوستان مسئولیت داشتند اتفاق افتاده است. یک روز مدیریت فرودگاه را برعهده گرفتند، یک روز بانک زدند و … به این ترتیب، پدری که صاحب ارث بود، برای حفظ آن ایستادگی نکرد بنابراین دلیل ابتذال درگیری‌های درونی اصلاح‌طلبان، همین منازعه بر سر یک متر است. مردم هم می‌بینند که برای رسیدن به خواسته‌های خود نمی‌توانند به این افراد دوباره اعتماد کنند و این عبور‌ها اتفاق می‌افتد. عبور از خاتمی در دهه هشتاد و عبور از روحانی در دهه نود مسئول همین تنگ کردن عرصه و میراث باقی مانده است.

مثالی می‌زنم. در مناطق سیل زده، وقتی کمک‌ها به یک روستا می‌رسید، می‌گفتند ما قبلا دریافت کردیم، به روستای بعدی بروید. یعنی شهروند، پرستیژ خود را حفظ می‌کند. اما اصلاح طلبان وقتی سر میز مذاکره می‌نشینند، رقیب به آن‌ها می‌گوید به شما هیچ سهمی نمی‌دهم، اصلاح‌طلبان در مواجهه با این رفتار، پرستیژ و شأن خود را حفظ نکردند.

ترک کردن میز بازی تا چه اندازه می‌تواند روی جایگاه این جریان اثرگذار باشد؟

ببینید، دو حالت ممکن است رخ بدهد. یکی اینکه جریان رقیب بگوید که شرایط را برای شما بهتر می‌کنیم که در جابجایی پاندولی قدرت، گاهی ما نیز به قدرت برسیم. چون نیاز است این دوگانه را حفظ کند.

یک حالت دیگر این است که در نبود جریان رقیب، منجر به چند دستگی در جریان مقابل می‌شود. شما ببینید در بزنگاه‌هایی که جریان اصلاح طلب از دعوا‌ها کنار رفتند، طیف‌های متنوعی در جریان اصولگرا رشد کردند و آن‌ها دچار شکاف شدند. این منطق دوم به نظر من جواب می‌دهد. یعنی هر بار که جریان اصلاح طلب به اجبار وارد عرصه نشده است، این اختلاف در اصولگرایان بیشتر شده است.

متوجه نمی‌شوم؛ با این تفاسیر چرا در انتخابات نامزد شدید و الان هم عضو شورای شهر هستید؟

من به اصرار دوستان جوان وارد شدم و وقتی ثبت نام کردم نزدیک‌ترین دوستان و اعضای خانواده من هم خبر نداشتند. من از سال ۹۴ از قدرت دورتر شدم و به جامعه مدنی نزدیک‌تر شده بودم، اما در سال ۹۵ چند گروه از بچه‌های جوان از من خواسته بودند که وارد شوم. استدلال من هم این بود که در حوزه شهری تجربه‌ای ندارم که می‌گفتند اعضای سابق نیز تجربه حوزه شهری ندارند و بعد صحبت‌های مفصلی شد و دوستانی که از من دعوت کرده بودند گلایه کردند که چرا به آن‌ها خبر نداده‌ام. معتقدم بچه‌هایی که از دل جنبش دانشجویی بیرون آمده‌اند باید فاصله خود را با قدرت حفظ کنند.

الان شما به اعتبار عضویت در شورای شهر می‌توانید نقد کنید و صدایتان شنیده می‌شود. اگرنه صدای افراد گمنام چندان به گوش نمی‌رسد؛ نمونه آن علی معینی در اصفهان بازداشت شد، چون عضو شورای شهر نبود، حتی نماینده‌های اصلاح طلب اصفهان حاضر به حمایت از او نبودند.

یکی از غصه‌های من این است که چرا بعضی دوستان گمنام‌تر چنین هزینه‌هایی پرداخت می‌کنند.

افرادی در جریان اصلاح طلب هستند که تمایل دارد شما استعفا کنید تا رابطه آن‌ها با قدرت خراب نشود. اصولگرا‌ها هم دوست ندارند شما باشید. چرا استعفا نمی‌کنید؟

استعفا که نه. من یک چیز که در زندگی به خاطر شرایط خاص زندگی یاد گرفتم این بود که امانتدار باشم. تحت هیچ شرایطی استعفا نمی‌کنم، چون این امانتی است که مردم به من سپرده‌اند. من امانتدار رای مردم هستم و همین مردم هر زمان از رای خود پشیمان شدند بیایند این امانت را از من بگیرند. اما هیچ دستگاه، فرد یا نهادی نمی‌تواند این امانت را از من بگیرد. یک زمان اگر به این نتیجه رسیدم که عرصه برای من اینقدر تنگ شده که چیزی جز شرمندگی برای مردم ندارم، شاید استعفا کنم. اما به این معنا نیست که تحت فشار بودم. اما اگر دست‌هایم را بسته باشند و فقط در حد همین توییت‌ها بتوانم بنویسم، استعفا نمی‌کنم، مگر اینکه همین یک کارکرد را هم از من بگیرند.

از میان سیزده عضو شورا، دوازده نفر از شما حمایت کردند. حتی یک عضو اصولگرا حمایت کرد. چرا رئیس شورا حاضر به حمایت نشد؟

دست‌هایی برای حذف جریان اصلاحات تلاش می‌کند، آنها نیرو‌های استخوان‌دار جریان اصلاح طلب را حذف می‌کند. در این زمان اصلاح طلبان به خاطر عطشی که به قدرت دارند با معرفی افراد ضعیف، جریان را به ابتذال می‌کشند. ابتذال زمانی رخ می‌دهد که ما اصرار داریم با نیروی بی‌کیفیت برویم در رحم قدرت جا خوش کنیم.

در بزنگاه‌هایی مثل شورای شهر که تایید صلاحیت‌ها جز چند مورد، اکثریت نامزد‌ها را شامل می‌شود، در فضای خودی غیر خودی طیف‌های اصلاح‌طلب، نیرو‌های کیفی قربانی می‌شوند. یعنی نیروی مبتذل همسو را به نیروی غیر مبتذل غیر همسو می‌شوند. این ابتذال، غم انگیزتر است، چون خود ما به آن دامن می‌زنیم. در واقع جریان اصلاح طلب برای ما نباید اهمیتی داشته باشد. آنچه اهمیت دارد منافع ملی است و بالاتر از آن ایران. من بعد از بازداشتم به این نتیجه رسیدم فقط ذیل نقطه‌ای قرار بگیرم که آن را در راستای منافع ملی می‌بینم.

آینده سیاسی خود را چطور ترسیم می‌کنید؟ اسفند امسال در انتخابات حاضرید از لیست امید حمایت کنید؟

نه! درباره آینده سیاسی، باید بگویم من در لحظه زندگی می‌کنم. فعلا سعی دارم امانتی را که به من سپرده‌اند را به مقصد برسانم. در دو بخش برای من دغدغه بود. یکی حوزه گردش مالی عریض و طویل شهرداری بود و اکثر تلاشم را در این حوزه کردم و دوم اینکه آنچه سرمایه انسانی کل ایران را مختل کرده، شهرداری شیراز را هم مختل کرده است.

استفاده از نیرو‌های توانمند و حذف نیرو‌های مسئله‌دار یکی از مسائلی بود که آن را به شدت پیگیری کردم که حداقل ده درصد نیروها، از نیرو‌های سالم و تیزبین باشند. البته این مورد خیلی تا اینجا رضایت‌بخش نبوده، اما به نظر می‌رسد شهردار بعد از سیل برای تغییر و تحول خیز برداشته که امیدوارم به ثمر برسد. من خود را به طبقات فرودست نزدیک‌تر می‌بینم؛ لذا اگر بتوانم هر هفته هم بتوانم یک دستفروش را از دست نظام نابرابر اقتصادی شهری نجات دهم برای من رضایت بخش است.

اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟

عرصه سیاسی از سال ۹۶ وارد دوران خاصی شده است. در پایان سال ۹۸ نیز به انتخابات خواهیم رسید. حالا برای اصلاح‌طلبان این سوال است که آیا باز هم با حذف همه نیروها، در عرصه انتخابات حضور پیدا خواهند کرد؟ اگر همه نیرو‌ها تایید شدند، می‌توانند مردم اقناع کند که همه پای صندوق‌های رای حاضر شوند؟ چون چند بار این برگه را رو کرده، اما خیر عمومی از دل آن بیرون نیامده است. این‌ها پرسش‌هایی است که در این فاصله تا انتخابات باید مطرح شود و هم اصلاح طلبان و هم جامعه با آن مواجه شوند. این تصمیمات را برای شب انتخابات نگذارند. امروز باید موضع گیری کنند و این موضع گیری می‌تواند میدان بازی را تغییر دهد. اما اگر موضع دیر گرفته شود، ممکن است اتفاق بدی رخ بدهد. این توصیه من به آقای خاتمی و احزاب اصلاح طلب است. چه احزابی که به ایشان نزدیک هستند و چه سایر احزاب.

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.