جامعه ایرانی– دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا احمق بود که توافق هستهای ایران را ترک کرد. حتی منتقدان این توافق –که برنامه هستهای ایران را محدود کرد و در ازای لغو تحریمها آن را زیر نظر بازرسان قرار داد- تاکید میکردند که ایران به آن پایبند است.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از اکونومیست، مسیر دستیابی به بمب برای یک دهه بسته شده بود اما ترامپ گمان میکرد که میتواند بهتر عمل کند، بنابراین در ماه می از این توافق خارج شد و به اعتبار آمریکا و قوانین جهانی که زمانی به آن پایبند بود، لطمه زد.
آن لطمه وارد شده است. حال وظیفه ترامپ است که برای یک توافق بهتر مذاکره کند. او میگوید که «آماده، مایل و توانا» به امضای یک قرارداد جدید برای محدود کردن برنامه موشکی ایران و تلاشها و گسترش نفوذ آن در خاورمیانه است. چنین توافقی مورد استقبال قرار میگیرد اما آیا قابل انجام است؟
ترامپ معتقد است ضربه تحریمهای جدید ایران را مجبور به بازگشت به میز مذاکره میکند، یا همانطور که بسیاری از مشاوران او ترجیح میدهند، منجر به خیزش مردم ایران و تغییر رژیم در این کشور میشود. اما افسوس که دقیقا برعکس این اتفاق رخ خواهد داد –این رژیم بیش از پیش تثبیت میشود و به این نتیجه میرسد که بیش از هر زمانی به بمب احتیاج دارد.
هیچ تردیدی وجود ندارد که اقدامات ترامپ اهرمی را برای ضربه زدن به اقتصاد ایران در اختیارش قرار میدهد. پیامدهای تحریمهای ماه اوت بیانگر همین مسئله است. چهارم نوامبر او تحریمهای سختگیرانهتری را اعمال خواهد کرد. طی ماههای گذشته صادرات نفت ایران افت کرده است. بسیاری از کشورها خرید نفت از جمهوری اسلامی را متوقف کردهاند، مبادا که هدف تحریمهای تازه قرار گیرند. شرکتهای بینالمللی نیز گوش به هشدارهای ترامپ سپردهاند که اگر با ایران تعامل تجاری داشته باشند، تجارت آسیبپذیر خود با آمریکا را از دست خواهند داد. در ایران ارزش ریال سقوط کرده، تورم و بیکاری رو به افزایش است.
اما بهرهبرداری از این اهرم دشوار است. فشارهای جدی باعث اعتراضاتی در ایران شده و این امید اشتباه را در واشنگتن زنده کرده که پایان رژیم ایران نزدیک است. در واقع مخالفتها پراکنده است و تندروهایی که مخالف توافق هستهای بودند و هشدار میدادند که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد، مورد حمایت قرار گرفته و جایگاه محکمتری یافتهاند.
در عین حال جایگاه عملگرایان ایران تضعیف شده است. حسن روحانی، رئیسجمهور ایران زمانی با وعده بهبود شرایط اقتصادی بر اهمیت توافق هستهای تاکید کرد اما چنین اتفاقی رخ نداد. امروز خود او بیشتر شبیه به تندروها عمل میکند – به خصوص که احساس میکند مجبور به پاسخگویی به حملات لفظی ترامپ و مشاوران جنگطلبش است. روحانی از مذاکره با ترامپ امتناع میکند.
اگر ترامپ درباره رسیدن به یک توافق تازه جدی است، بار بازگرداندن همه به میز مذاکرات هم بر دوش او است. وی باید با تغییر لفاظیهای خود شروع کند –او ایران را یک دیکتاتوری فاسد میخواند. اگر کسی باشد که بتواند از وحشیگری به دوستی تغییر موضع دهد، آن ترامپ است، دقیقا همانطور که در مورد کره شمالی نشان داد. با این حال موفقیت چنین تغییری در قبال ایران آسان نخواهد بود. در آمریکا احساسات ضد ایرانی در هر دو حزب بسیار عمیق است. متحدان این کشور، از جمله عربستان و اسرائیل هر کاری خواهند کرد تا مانع از برپایی این نمایش شوند که ترامپ بخواهد علاقمندی هماند کیم جونگ اون را نسبت به رهبر معظم ایران نشان دهد.
بنابراین احتمال مذاکره در آیندهای نزدیک کم است و رسیدن به توافقی تازه در پی این تحریمها، حتی از آن هم کمتر است. اما جایگزینهای مذاکره، از آن هم بدتر هستند. اگر توافق هستهای ۲۰۱۵ از بین برود، ایران احتمالا برنامه هستهای خود را از سر میگیرد. چشم انداز نصب سانتریفیوژهای جدید برای غنیسازی اورانیوم لازم برای ساخت بمب نشان میدهد که چرا سایر طرفهای این توافق، برای نجات آن اینطور تلاش میکنند.
گزینه تحریمها در حداکثریترین شکل ممکن به کار گرفته شده، بنابراین تنها واکنش آمریکا به یک برنامه هستهای جدید ایران بمباران تاسیسات و تداوم این بمباران تا زمانی است که لازم باشد. بنابراین هرگونه اقدام نظامی باعث تقویت تندروها، بیثباتی منطقه و سوق دادن ایران به سمت بمب هستهای میشود. حتی اگر آمریکا بتواند به بمباران خود ادامه دهد، در نهایت با شکست روبرو خواهد شد.