به گزارش جامعه ایرانی؛ وقتی حرف از فضای مجازی میشود، ذهنها به سمت صفحات افراد مختلف و حضور آنها در این بستر کشیده میشود. اما بهتر است دقیق حرف بزنیم و از عبارات کلی مانند «فضای مجازی» استفاده نکنیم. وقتی حرف از فضای مجازی میشود پیکان سخن به سمت بسترهایی مانند «اینستاگرام» و دیگر بسترهای مجازی است که در کنار متن، عکس در آنها محوریت دارد. به همین خاطر در این مطلب وقتی از زیست مجازی حرف میزنیم با نگاهی به اینستاگرام نکاتی مطرح میکنیم.
امروز کمتر کنش و فعالیتی از زندگی افراد هست که در بستر شبکه اجتماعی خودنمایی نکند؛ جدیدترین مدل مو، آخرین کتابی که خواندم، دیشب شام کجا خوردم و … اتفاقاتی است که در مرور صفحات افراد در شبکههای اجتماعی که بسامد آن در اینستاگرام بیشتر است، به چشم میآید. رفتارهایی که در واقع خودنمایی و فضلفروشی است و هرکسی برای حضورش در بستر فضای مجازی سبکی را گزینش کرده است.
از آنجا که عکس محور زیست مجازی است، کمتر میبینیم که بسترهایی که محور متنی دارند محل بروز و ظهور این نوع از مخاطبان باشد.
یکی از آفتهایی که در این موقعیت شاهد هستیم شبیه شدن افراد به هم است. در مرور صفحات شاهد این هستیم که افراد حتی در ژست گرفتن برای تهیه یک عکس نیز خلاقیتی ندارند و شبیه به هم ژست میگیرند. این بسترها در واقع به عنوان تسهیلگران یکسانسازی وارد عرصه شدهاند و کاربران نیز آگاهانه یا ناآگاهانه در این زمین حضور فعال دارند.
یکی از ایراداتی که برای شبکههای اجتماعی باید برشمرد این است که خلوت و تنهایی را از افراد گرفته است. امروز انسانها هیچ لحظه یا موقعیتی را برای خود حفظ نمیکنند، بلکه در بستر شبکه اجتماعی آن را با دیگران به اشتراک میگذارند. حتی مذهبیها در لحظات نابی مانند زیارت و مناجات سعی میکنند خود را منتشر کنند و در واقع شکلی از زیست مجازی را برای خود انتخاب کنند.
به عبارت بهتر، زیست واقعی انسان امروز متاثر از فضای مجازی است و مخاطبان در آن سعی میکنند تصویری خودخواسته را به مخاطبان خود نشان دهند. نیک اگر بنگریم زیست مجازی افراد در این بستر مطابق با واقعیت نیست بلکه برشی رنگ و لعابدار و برجسته شده از زندگی فرد است که در این محیطها تکثیر میشود و میتواند زمینه انحراف افکار را فراهم کند. در حالی که زندگی را باید به فیلمی تشبیه کرد که بخشهای مختلفی دارد ولی زیست مجازی برشی گزینش شده از این فیلم است که به افراد نشان داده میشود و گویای تمام زندگی افراد نیست.
زیست مجازی میتواند زمینه ساخت فرهنگهای نادرست و حتی مغایر با فرهنگهای بومی را فراهم کند، اتفاقی که امروز شاهد آن هستیم. افراد با پرسه زدنهای طولانی در شبکههای اجتماعی اوقات خود را از بین میبرند. به قدری که گاهی شاهد لطمه خوردن روابط خانوادگی هستیم. فرد با خسته کردن ذهن خود در محیطهای مجازی فرصتی برای گذران با خانواده ندارد و به همین خاطر است که خانوادهها اولین قربانی سبک جدید زندگی هستند. زیست مجازی تصویری غیرواقعی از زندگی افراد را نشان میدهد.
حتی وقتی یک فرد عکسی خوشحال از خود در دامن طبیعت را منتشر میکند، کسی جملات افسرده و ناراحتی که زیر آن نوشته شده را نمیخواند، بلکه لبخند ساختگی صاحب عکس را میبیند و در اولین برخورد سعی به مقایسه وضعیت خود با صاحب عکس دارد و تلاش میکند مانند او شود؛ در صورتی که آن عکس روایتی از یک لحظه است و هیچگاه فرد منتشر کننده حرفی از قبل و بعد آن عکس نمیزند، اما مخاطب تصور میکند تمام زندگی آن فرد همینطور شاد و خندان است. در واقع زیست مجازی زمینه ساخت فرهنگ اغراق و غیرواقعینمایی را ایجاد میکند.
به عبارتی امروز زیست مجازی ما به شکلی شده که زیست حقیقی ما را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. امروز بسیاری از ما زندگی میکنیم تا در فضای مجازی بازنشر دهیم و اصل زندگی کردن و حیات داشتن و اهداف این حیات مسئله نیست، بلکه حضور در فضای مجازی و زیست در این محیط مسئله بسیاری از افراد است. شام نمیخوریم که لذت ببریم یا از با هم بودنمان لذت نمیبریم، بلکه وقتی هم دورِ هم جمع میشویم برای این است که بتوانیم خوراکی برای شبکه اجتماعی خود فراهم کنیم. در واقع این شبکه اجتماعی است که به ما میگوید چگونه زندگی کنیم و نحوه زیست ما را شکل میدهد.