روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی با عنوان «شروط ائتلاف مقاومت برای مذاکره با آمریکا» نوشت: طبق ارزیابیهای منطقی یا میدانی، احتمال هیچ جنگی در افق پیشِرو دیده نمیشود و آنها قادر نخواهند بود، ما را مجبور به مذاکره کنند، زیرا شرایط هنوز مهیا نیست.
«محمد صادق الحسینی»، نویسنده این یادداشت یازده دلیل برای اثبات ادعای خود آورده است:
۱- هدف دائمی آمریکا در خاورمیانه حفاظت از امنیت اسرائیل و چپاول ثروتهای جهان عرب بوده و هست. ایالات متحده در دستیابی به این اهداف که تاکنون نتوانسته است، محقق کند بسیاری از ابزارها را به کار برده که مهمترینش کشورهای مرتجع عربی است.
۲- تحرکات مداوم صهیونیستی و آمریکایی در منطقه و جهان در قالب فعالیت دیپلماتیک آمریکا برای بازاریابی معامله قرن، یا تلاش صهیونیستها برای عادیسازی روابط اسرائیل با محور ارتجاع عربی و مزدور آمریکا، تنها شکل جدیدی از ابزارهایی هستند که امپریالیسم آمریکایی خصوصا و به طور کلی غربی استفاده میکند تا هژمونی خود را بر جهان تثبیت کند.
۳- تحکیم هژمونی ایالات متحده و متحدان آن در ناتو در خاورمیانه و جهان نیاز به مقابله با کشورها و جنبشهای مقاومت دارد که با این سیاستها مخالف هستند. یعنی به نیروهای نظامی مخالف خود ضربه بزنند و آنها را از صحنه منطقهای و بینالمللی بیرون کنند.
۴- درخصوص خاورمیانه، باید گفت، این امر [سلطه به منطقه] تنها با از بین بردن مقاومت فلسطین، لبنان، عراق و یمن و کسانی که از این نیروها پشتیبانی میکنند یعنی ایران و سوریه ممکن است تا بتوانند مسئله فلسطین را نابود کنند و عادیسازی روابط اسرائیل با شیوخ حوزه خلیج فارس را در جزیره العرب تکمیل کنند و این امر مقدمهای برای ایجاد اسرائیل بزرگ از نیل تافرات باشد. چیزی که به معنای گسترش سلطه این پایگاه نظامی آمریکایی پیشرفته روی خاک فلسطین است تا نقش حفاظت از منافع کشورهای استعماری در خاورمیانه را بازی کند.
۵- با توجه به ناکامی تلاشهای نظامی آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن کشور سوریه و عدم موفقیت آن در شکست مقاومت لبنان در سال ۲۰۰۶ و مقاومت فلسطین در نوار غزه ۲۰۰۸-۲۰۰۹ و ۲۰۱۲-۲۰۱۴ ، محافل صهیونیستی با افراط گرایان مسیحی در ایالات متحده پس از به دست گرفتن کنترل نهادهای تصمیم ساز در کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری ترامپ ، شروع به تحریک و تشکیل ائتلاف سیاسی و نظامی علیه ایران کردند.
۶- این اقدامات تحریک آمیز در اوایل ماه مه به اوج خود رسیده بود. ایالات متحده یک ناو گروه جنگی به آبهای بین المللی پیرامون ایران اعزام کرد و همزمان تحریمهای اقتصادی و مالی بیشتر علیه تهران اعمال کرد. آمریکا در تلاش بود تا یا دولت ایران را وادار به رعایت شروط خود کند یا اوضاع را از داخل ایران از طریق فشار اقتصادی منفجر کند با این هدف که رژیم ایران سرنگون شود و مجددا زیر هژمونی واشنگتن قرار گیرد، همانطور که در زمان شاه بود .
۷- طبق برنامه اسرائیل و آمریکا قرار بود اعمال فشار حداکثری بر ایران مقدمهای برای اعلام معامله قرن باشد که توسط نتانیاهو و جراد کوشنر، داماد صهیونیستی ترامپ طراحی شد به گونهای که اقدامات عملی آن از نشست توطئه آمیز بحرین که در تاریخ ۲۵ تا ۲۶ ژوئن برگزار شد، کلید خورد.
۸- اما مقاومت بزرگ، اراده سازش ناپذیر، قاطعیت و خِردی که از طرف رهبری ایران در مدیریت مبارزه با ایالات متحده در جریان این رویارویی نشان داده شده است نقشه آمریکا و اسرائیل را خنثی کرده و ایالات متحده را وادار به عقب نشینی از تهدید جنگ و تشکیل ائتلافی از ناوگان دریایی و هوایی و چرخش به سمت مذاکرات سیاسی و راه حلهای دیپلماتیک کرده است ، بدون اینکه نیروهای مسلح ایران مجبور به شلیک یک گلوله شوند.
۹- چگونه تهران موفق شد این تحول راهبردی در موازنههای قوا در صحنه عملیات در منطقه خلیج فارس ، دریای عرب و همه مناطق اطراف ایران ایجاد کند؟
۱۰- مطمئناً پیام ۴۰۰ ژنرال ذخیره ارتش آمریکا با وجود اهمیت آن دلیل این امر نبوده است و همچنین توصیههای ژنرال های دولت عمیق در واشنگتن هم نبوده است کسانی که همگی از رئیس جمهور آمریکا خواستند به جنگ علیه ایران نرود زیرا پیامدهای ویرانگر در سطوح مختلف نظامی و انسانی، اقتصادی و مالی در کنار پیامدهای ژئوپلیتیکی دارد.
۱۱- بنابراین سلاح سری ایرانیها چیست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با آن به مهار هیولای آمریکا و کشیدن دندانهای آن و بیرون انداختنش از میدان تهدید کرده است، آن هم با وجود پتانسیل نظامی بزرگ آمریکا از جمله ادوات و افراد نیروی هوایی و دریایی خود که در پیرامون ایران مستقر کرده است.
نویسنده در این بخش آنچه یک یادداشت سابق خود به آن پرداخته بود بیان داشت و نوشت: پاسخ ایرانیها این است که دو نوع سلاح وجود دارد… یک نوع خاص تا زمان وقوع جنگ بزرگ، محرمانه باقی خواهد ماند و نوع دیگر برای قدرتهای بزرگ شناخته شده است. هر دو نوع سلاح را ایران بومی سازی کرده و با یک تلاش کاملا ملی به دست آورده است.
به نوشته البناء اما سلاحی که کشورهای بزرگ آن را میشناسند و نمیدانند ایران به آن دست یافته است، سلاح الکترونیکی AD و A2 (ضد دسترسی/انکار ناحیه) است. به عبارت سادهتر و آسانتر، این سلاح متکی به مجموعهای از سیستمهای جنگ الکترونیک است که نه فقط اختلال الکترونیکی، ایجاد میکند؛ بلکه قادر است اهداف دشمن را هم به شکل الکترونیکی نابود کند که نامهای مختلفی در کشورهای صنعتی پیشرفته دارد از جمله در ایران که به ارزیابی آمریکا و نه بر اساس یک تبلیغ سیاسی در زمینه مبارزه با حملات سایبری از پیشرفتهترین کشورهای دنیاست.
«این استراتژی دفاعی (A2/AD Anti Access/Anti Denial) سعی خواهد کرد که با هدف قرار دادن ناوهای هواپیمابر آمریکایی با اژدر، موشکهای کروز و موشکهای بالیستیک ضد کشتی جلوی ورود آنها به صحنه نبرد را بگیرد».
البناء نوشت: بنابراین سلاح سری ایرانیها که به گفته کارشناسان نظامی آمریکا مشابه سلاح روسیه است، ترامپ را سر عقل آورده و موجب شد دست از مزخرف گویی برداشته و همه پیشنهادهای «تیم ب» برای تشویق وی به جنگ با ایران را دور بریزد.
این روزنامه افزود: از داخل آمریکا آنهایی که اطلاعات و ارزیابیهای تقریبا دقیقی درباره ظرفیتهای رزمی ایران دارند به ترامپ اطلاع دادند هر گونه آزار و اذیت ایران حتی قبل از اینکه حملهای صورت بگیرد موجب میشود که این کشور از همه توانمندی خود در زمینه فناوری جنگ الکترونیک برای حمله به ناوگان دریایی و هوایی آمریکا در همه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان و غرب اقیانوس هند استفاده کند و آنها را کاملا از کار بیندازد به گونهای که همه سامانههای مخابراتی، فرماندهی و کنترل را خراب کرده و به آتش میکشد… بله همه سیستمهای رادارهای دریایی و هوایی نصب شده روی همه این ادوات نظامی آمریکا را به آتش میکشد و آنها را به آهن پارههایی به درد نخور و غیر قابل تعمیر مبدل میکند.
نویسنده تاکید کرد: هر پاسخ نظامی آمریکا به هر اندازهای، هیچ تاثیری روی ایران نخواهد داشت؛ چون تاسیسات راهبردی ایران چه نظامی و چه غیرنظامی با سیستمهای الکترومغناطیسی غول پیکری محافظت میشوند و مهندسان نظامی میتوانند بر حسب نیاز میدانی آن را توسعه دهند به گونهای که اهداف و تاسیسات و تجهیزات نظامی و غیرنظامی زیر آن را غیر قابل رویت میکند؛ چون هیچ سیستمی در دنیا قادر نیست اختلال در این سامانهها اختلال ایجاد کرده و مشخص کند چه چیزی زیر آن واقع است.
البناء نوشت: این یعنی ورود به جنگی نظامی علیه ایران منجر به زیانهای سنگینی برای آمریکا میشود و قدرت آمریکا برای هر گونه آسیب به ایران را از بین میبرد. آنچه گفته شد دلیل واقعی این قضیه است که بزرگترین ناو هواپیمابر دنیا یعنی آبراهام لینکلن و ناوگروه رسمی آن و دیگر یگانهای نیروی دریایی وابسته به ناوگان پنجم آمریکا در بحرین به هفتصد کیلومتری جنوب شرق ایران عقب نشینی کرد.
به عقیده نویسنده، همین مسائل است که ترامپ را متمایل به صلح کرده و به دنبال میانجیگرانی برای متقاعد کردن ایران به مذاکره میگردد تا از این بحران با کمترین زیان و برای حفظ آبروی خود خارج شود؛ اما ایران که همه برگههای قدرتی را در اختیار دارد که در بالا به آن اشاره شد هرگز وارد مذاکره با دولت آمریکا نمیشود و منتظر لحظه مناسب باقی خواهد ماند تا دولت آمریکا تسلیم شروط خاص ایران برای مذاکره شود.
الحسینی در ادامه شروط پیش بینی شده ائتلاف مقاومت را برای مذاکره برشمرد:
۱- تدوین جدول زمانبندی خروج همه نیروهای هوایی، دریایی و زمینی آمریکا و اروپا از همه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان و همچنین از عراق و سوریه مشخص شود. علاوه بر نیروهای دریایی و هوایی که آمریکا در غرب اقیانوس هند، دریای عرب، خلیج عدن، شاخ آفریقا، دریای سرخ و دریای مدیترانه مستقر کرده است.
۲- رهبری و حکومت ایران ضمانتهایی بین المللی درباره حقوق کامل کشورشان در زمینههای توسعه علمی و صنعتی بگیرند صرف نظر از ماهیت این پیشرفتها که هرگز تهدیدی برای احدی نخواهد بود.
۳- شیوههایی برای قطع وابستگی کشورهای حاشیه خلیج فارس با قدرتهای سلطهگر در جهان تدارک دیده شود تا یک نظام امنیتی برای همه کشورهای منطقه بدون دخالت بیگانه تشکیل شود که استقلال و حاکمیت ارضی و توسعه رسانهای و اقتصادی آن را تضمین میکند.
۴- پایگاه نظامی آمریکا در خاک فلسطین موسوم به اسرائیل متلاشی شود تا جلوی جنگها و درگیریهای نظامی بیشتر در منطقه گرفته شود. بخصوص که اگر به شکل مسالمت آمیز این پایگاه متلاشی نشود در مرحله نهایی ائتلاف مقاومت با حملهای راهبردی و توسل به قدرت نظامی فلسطین را آزاد خواهد کرد.