سانحه تصادف مرگبار پنجشنبه شب خیابان کارگر اصفهان فقط محدود به صدای برخورد دو خودرو نبود. از پس آن صداهای مختلفی ساطع شد که بسیار آزاردهنده و حتی دلخراش بود. صداهایی به بلندای کشتن و دیه دادن، خسارت به ماشین چند میلیاردی و فریاد آه و ناله خانوادهای که پسر ۲۰ سالهشان را از دست دادند.
از هر زاویهای که به قضیه نگاه میکنیم صدای عدالت و انصاف به گوش نمیرسد و انسانیت به پایینترین سطح ممکن تنزل پیدا میکند. در آن خیابان فقط یک نگاه وجود دارد؛ نگرانی از آسیب به خودروی چند میلیاردی و اهمیت ندادن به پایان زندگی جوانی ناکام. اما چگونه میشود که انسانها به جایی میرسند که بعد از چنین فاجعه هولناکی ابتدا بهدنبال مال و اموالشان باشند و نسبت به جان یک انسان بیتفاوت بمانند.
چه کسی پاسخگوی ۲۰ سال رنج و زحمت خانوادهای است که پسرشان را به این سن رساندهاند؟! این روزها با عصر بردهداری فاصله زیادی داریم اما شرایط و فضای جامعه گاهی ناخواسته ما را به این سو میبرد که هنوز هم برخی رعیتاند و برخی ارباب. راننده جوان پراید قرار نیست قربانی افرادی شود که خود را ارباب میدانند! بیشک برخورد قاطعانه با این گونه متخلفان بدون در نظر گرفتن شرایط مادی یا جایگاه خانوادگی میتواند مانع آن شود که گاهی اوقات افراد جامعه فکر کنند که در قرن بیستویکم هنوز هم اربابانی وجود دارند که میتوانند با صدای بلند و رسا پول دادن و جان خریدن را فریاد بزنند.
سردار هادیانفر، رئیس پلیس راه کشور ابراز امیدواری میکند که قاضی پرونده اشد مجازات را برای عامل این حادثه صادر کند. پلیس میگوید به افراد در هر جایگاهی اجازه دوردور کردن و کورس گذاشتن در خیابان را نمیدهد! اما اگر اجازه نمیداد که این اتفاقها نمیافتاد.
ما دچار خودخواهی افراطی شدهایم
دکتر سیدحسن حسینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در این باره میگوید: ما در جامعه دچار اگوییسم یا همان خودخواهی و دیگرستیزی افراطی شدهایم و ورود این خصیصه به جایگاه ثروت و قدرت آن را نمایانتر میکند. همیشه بر این باور بودهایم که درخت هر چه پربارتر باشد، افتادهتر است اما در حال حاضر این مفهوم معنایی ندارد. در جامعهای که صاحبان قدرت و ثروت به طور طبیعی به آن چه دارند نرسیدهاند، به اصطلاح نوکیسه هستند.
وی در ادامه تصریح میکند: نوکیسهها معمولاً داشتههایشان را با خشونت به رخ دیگران میکشند همانند جملاتی که یکی از پورشهسواران اصفهانی در مقابل مرگ جوان ۲۰ ساله به کار میبرد. نوکیسگی حاصل از بینظام بودن منابع درآمدی، مالیات و حسابرسی باعث شده تا افراد صاحب قدرت و ثروت بادآورده هر لحظه احساس کنند که میتوانند هر رفتاری را در مقابل سایر افراد جامعه بروز دهند؛ به طوری که نابهنجاری از سوی خود و خانوادهشان امری طبیعی است.
این جامعهشناس میگوید: این طرز نگاه در کشور ما برخی از صاحبان قدرت را هم مبتلا کرده است. در کشوری مثل فرانسه وقتی یک نفر به ثروت و قدرتی میرسد سعی میکند حتی به ظاهر، خودش را در حد مردم معمولی نشان دهد و به اصطلاح خاکی عمل کند اما در کشور ما عکس این قضیه است. وقتی ثروت و قدرت پلهپله به دست آید افراد شبیه همان درخت پربار میشوند اما وقتی به یکباره و بیحساب و کتاب به قله قدرت و ثروت برسند شبیه همین پورشهسواران رفتار خواهند کرد.
دکتر حسینی در پایان خاطرنشان میکند: البته من معتقدم که در مقابل نوکیسهها و افراد اینچنینی نباید سکوت کرد. باید آنقدر گفت و نوشت تا این معضل بزرگ حل شود.