سیمرغ لیگ فوتبال ایران بعد از گذشت سی منزل از فراز کوه پردیس جم( که گفته می شود نزدیکترین نقطه زمین به خورشید است؛ راست یا دروغش با مدعیان) هم گذشت و برای سومین بار متوالی بر شانه برانکو و سربازان سرخ پوش او آرام گرفت. آنچه می خوانید گزارشی میدانی از رقابت پارس جنوبی جم و پرسپولیس تهران در ورزشگاه تختی جم است. رقابتی که به قهرمانی پرسپولیس انجامید.
۱- سه ساعت و نیم مانده به بازی وارد شهر جم شدیم. در ورودی این شهر پرچم زردرنگ بزرگی بر افراشته شده بود و شهر بوی فوتبال می داد.
اگر دو سال قبل کسی ادعا می کرد که به زودی روزی فرا می رسد که جم به نقطه ای با چگالی سنگین در سرزمین لیگ برتر ایران تبدیل می شود و آسمان این شهر کوچک برای قهرمانی تیم بزرگ پایتخت، همراه با هجوم نورها به رقص در می آید، شنونده گوینده را به سخره می گرفت اما معجزه فوتبال، به سرعت جم را به جغرافیای لیگ برتر اضافه کرد تا در هوای مطبوع شبی بهاری، چشم فوتبال ایران بر این نقطه برجسته شده زوم شود.
۲- خیایان های اطراف در محاصره ماشین ها بود. رانندگان از حداقل فضای متصور هم به عنوان پارکینگ استفاده می کردند. روز خوبی برای آزمون پارک یابی و پارک کردن بود!! وقتی به زحمت در کوچه ای بن بست و دور از ورزشگاه، ماشین را پارک کردیم، حس پیروزی داشتیم!!
۳- در حاشیه خیابان منتهی به ورزشگاه دختران جوانی را دیدم که با پرچم سرخ به جم آمده بودند تا شاید بتوانند روزنه ای را برای ورود به استادیوم بیابند اما سهم آنها، نگاه حسرت بار به مردانی بود که آزادانه به علاقه خود می رسیدند.
۴- با وجود اینکه سه ساعت و نیم تا بازی مانده بود و جمعیت زیادی در جلوی ورزشگاه تجمع کرده بود اما درِ باجه های بلیط فروشی را بسته بودند تا بساط بازار سیاه رونق پیدا کند. حجم زیاد بلیط در بازار سیاه مشکوک و تردیدآفرین بود. بلیط فروشی هم مثل بازار سکه و خودرو و پوشک و پیاز. گلایه موقوف!!
۵- هر چند جم به دلیل موقعیت کوهستانی از هوای متفاوت و بهتری نسبت به سایر شهرهای استان بوشهر برخوردار است اما آفتاب جنوب حتی در جم و در اردی بهشت مهربان هم نامهربان است. مردم برای خلاصی از نوازش خورشید ، هر سایه ای را که می یافتند، خود را استتار می کردند. برخی در زیر سایه درختان بی توجه به همهمه و رفت و آمدها راحت خوابیده بودند. سکوهای پشت به آفتاب و سایه دار، حکم بهشت داشت.یکی از دغدغه های مردم ورود قاچاقی آب معدنی به ورزشگاه بود. مشربه ممنوعه ی استادیوم ها. نیروی انتظامی هم جدیت خوبی برای کشف داشت اما هنر ورود قاچاقی آب معدنی نزد ایرانیان است و بس.
از مدیریت فقط محدودیت وممنوعیت را یاد گرفته ایم.
۶- با وجود اینکه اعلام شده بود فقط ۱۰ درصد ورزشگاه در اختیار هواداران تیم مهمان قرار می گیرد اما عملاً دو سوم سکوها به هواداران پرسپولیس رسیده بود.
به جایگاه پارسی ها رفتم اما قابل حدس بود که پرسپولیسی های زیادی در این قسمت نشسته باشند. وقتی بودیمیر توپ را به دروازه پرسپولیس غلتاند، از تماشاگران برخاسته از سکوها برای شادی گل، حدس ما نمود عملی پیدا کرد.
آهنگ قهرمانی پرسپولیس در چند نوبت پخش می شد. گویی که ورزشگاه اختصاصی پرسپولیس است.
۷- دو ساعت مانده به بازی، برانکو وارد ورزشگاه شد تا به شدت مورد تشویق هواداران قرار گیرد. پرسپولیسی ها با تمام وجود، پیرمرد کروات را تحسین و تشویق می کزدند اما کافی است کمی برانکو بلغزد تا همین سکوها، حکم اخراج او را امضا کنند. فوتبال ایرانی به شدت بی وفاست.
پرسپولیسی ها نه تنها برانکو که حتی تارتار را هم تشویق کردند. از روی علاقه بازیکن اسبق پرسپولیس تشویق شد یا از روی سیاست!!؟
۸- وقتی صدای اذان در ورزشگاه پیچید، تماشاگران روزه دار روی سکوها افطار کردند. غالب افطارها آب معدنی گرم بود! اما چند نفر سالاد ماکارونی و چند نفر دیگر آش و نان به استادیوم آورده بودند. اصول استتار و مخفی کاری را باید از اینها آموخت.!!!
البته ساندویچ های معروف ورزشگاهی هم برای افطار وجود داشت که برخی از سر ناچاری به خوردن این ساندویچ های با کیفیت و بهداشتی! رضایت می دادند.
۹- تماشاگران از جم یک صدا نام عادل فردوسی پور را صدا می زدند تا شاید صدایشان به تهران و عاملان حذف برنامه نود برسد اما آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!!
۱۰- در ابتدای نیمه اول پارس کمی سرتر بود و چند توپ نیمه جان را به سوی دروازه حریف برد. بازی در زمین نامرغوب تختی برای هر تیمی زجر آور است اما پرسپولیسی ها فارغ از کیفیت زمین، مدت هاست که از کیفیت فوتبالیشان فاصله گرفته اند. از اصفهان که خبر رسید سپاهان گل اول را زده، نگرانی در چهره هواداران پرسپولیس از بازی تیم شان پر رنگ تر شد.
۱۱- از دقیقه۲۰-۲۵ نیمه اول مسابقه؛ مسابقه ی پرتاب آب معدنی و سنگ هم در ورزشگاه شروع شد. کمک داور دوم سیبل شده بود اما خوشبختانه تیراندازان از مهارت خوبیبرخوردار نبودند. نگران نوجوان توپ جمع کنی بودم که با اضطراب هم بازی را رصد می کرد وهم پشت سرش را می پایید. یگان ویژه برای جمع کردن قضیه در جلوی تماشاگران مستقر شدند. تلاشی کم فایده…
این مدل ورزشگاه گردانی و مدیریت هوادار تا کی باید ادامه یابد؟
۱۲_دقیقه ۵۵بازی، سی چهل جوان که تی شرت های متحدالشکل بنفش پوشیده بودند و بخشی از پازل مراسم اهدا جام بودند در گوشه ای از ورزشگاه مستقر شدند. گویا در آن دقیقه بازی برای آنها تمام شده بود و می خواستند برنامه اهدا جام را برگزار کنند. شاید هم برای برگشت به منزل عجله داشتند اما شوت شهرام گودرزی در همان دقایق به سمت دروازده بیرانوند آنها را دچار تردید کرد
۱۳- زور پارس به پرسپولیس نمی رسید. به همین دلیل چند دقیقه مانده به پایان بازی نیمکت نشینان پرسپولیس، جشن را شروع کرده بودند. سکوها هم با نور موبایل ها تزیین شده بود.
در جایگاه تماشاگران پارس، هواداران پرسپولیس بی هیچ واهمه ای شادی را شروع کردند.
۱۴- جشن اهدای جام، با نظم و ترتیب قابل تحسینی برگزار شد. باید این نظم را مدیون برنامه فقید نود بدانیم. آسمان هم با خلاقیت خوبی، نور افشانی می شد. آهنگ های بندری در ورزشگاه پخش شده بود. تعدادی از هواداران می رقصیدند. سند ۲۰۳۰ به سکوهای فوتبال هم اثر کرده؟؟
۱۵- تقریباً ساعت یک بامداد جشن به پایان رسید.خیایان ها پر از شادی و هلهله و ترافیک و دعوای ناشی از ترافیک شد.
صدای پدری را شنیدم که به فرزند نوجوانش می گفت: «اگه به هر جا بریم بگیم واسه تماشای یه مسابقه فوتبال با دهن روزه ده ساعت تو ورزشگاه بودیم،حتما بهمون پناهندگی میدن»
منبع: عصر ایران