امروز مردم و علاقه مندان به بهنام صفوی خواننده پاپ کشورمان به مقابل خانه هنرمندان اصفهان آمدند تا خالق «فوقالعاده» ی «معجزه» و «آرامش» را تا خانه ابدی بدرقه کنند.
کنار خانه هنرمندان درست جایی در مقابل زاینده رود از جمعیت انباشته است، جمعیتی که لباس سیاه بر تن و اشک در چشم آمدهاند تا برای آخرین بار با خواننده محبوب کشورشان وداع کنند.
برخلاف سکوتی که پس از عروج وی به ضرورت اطراف بیمارستان میلاد را فرا گرفته بود، همهمه زیاد است، از یک سو صدای گریه میآید و از سوی دیگر آوای خوش قرآن به گوش میرسد.
سیروان؛ زانیار و مهدی مقدم نیز آمدهاند تا دوست آرام و مهربان خود را برای آخرین بار ببینند، جمعیت هواداران عکسهایی از بهنام صفوی در دست دارند و با چشمانی پراشک و گلویی پر بغض همپای خانواده این هنرمند مردمی اشک میریزند، اشکهایی که بی صدا جاری میشود اما یک دنیا دلتنگی برای پسر مظلوم و آرام موسیقی ایران را به همراه دارد.
پدر بهنام صفوی میکروفن را به دست میگیرد تا از پسرش بگوید.
بهنام هیچ گاه در زندگیاش کسی را ناراحت نکرد
حمدلله صفوی رو به جمعیت با بیان اینکه پسرم به دیاری شتافت که خدا آنجا حضور دارد، اظهار داشت: بهنام هیچ گاه کسی را ناراحت نکرد.
آخرین لبخندها و اشکهای پسر برای پدر
وی افزود: من آخرین لبخند پسرم را دو روز پیش از فوت زمانی که حالش بد بود دیدم؛ من از وی خواستم که برایم بخندد و او تمام تلاشش را کرد تا با آن حال بیمار لبخند زد، آخرین لبخندی که در یاد من خواهد ماند.
پدر صفوی با اشاره به صحبتهای آخر بهنام تاکید کرد: وی از من و مادرش تشکر کرد برای اینکه در این سالها از وی مراقبت کردیم و عذرخواهی کرد که وی نتوانسته مراقب ما باشد.
وی با بیان اینکه من و مادر بهنام تمام تلاش خود را کردیم تا بهنام بماند اما در نهایت بهنام و ما تسلیم خواست و اراده خداوند شدیم، ادامه داد: من به بهنام گفتم خودت را تسلیم خواست خداوند کن و آرام بگیر؛ آنجا بود که آخرین اشکهایش را دیدم.
صفوی از مردم خواست که اگر ناراحتی از بهنام داشتهاند ببخشند و گفت: البته خود بهنام معتقد بود که تمام تلاش خود را به کار بسته تا به هیچکس بدی نکند؛ بهنام بسیار مردم را دوست داشت و هیچ گاه دوست نداشت به کسی بدی کند.
مرگ پسرم را اتفاقی ناخوشایند نمیدانم / دیگر سخت و سنگین نفس نمیکشد
وی گفت: من مرگ پسرم را اتفاقی ناخوشایند نمیدانم چراکه هر کس باید روزی طعم آن را بچشد، من خوشحالم که پسرم به دیار زندگی جاویدان سفر کرده است و دیگر مثل روزهای سخت و سنگین نفس نمیکشد؛ از این بابت خوشحالم و مطمئن هستم که پسرم در دیار دیگر زندگی خوبی خواهد داشت.
بهنام نمرده است؛ با آهنگهایش در میان مردم زندگی میکند
پدر بهنام صفوی گفت: من برای مردم آرزوی شکیبایی و صبر میکنم؛ اندوهی که ما داریم تنها به دلیل فراق بهنام است مگرنه پسر من نمرده است و با آهنگهای خود در میان مردم همیشه زندگی میکند.
در ادامه مراسم محمد علی جعفری، معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان اظهار داشت: هنرمندان همیشه پا به پای مردم در غم و شادی آنها حضور دارند و مردم نیز هنرمندان را در لحظات آسان و سخت تنها نمیگذارند.
وی با بیان اینکه مرگ تبدیل یک حالت از زندگی به حالت دیگر است.، ابراز داشت: در قرآن از مرگ با عنوان چشیدنی تعبیر شده است و انسان چیزهای خوب را میچشد.
معاون امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان اظهار داشت: بهنام زندگی جدیدش را چشیده و در جوار خالقش آرام گرفته است بر این اساس خانوادهاش نباید اندوهگین باشند چرا که هر آنچه در توان داشتهاند را برای سلامتی وی انجام دادهاند.
پسر مؤدب پاپ ایران مردم تو را بخاطر اخلاق خوب و مرامت همراهی میکنند
وی خطاب به خانواده صفوی با بیان اینکه مردم در غم شما شریک هستند خطاب به خواننده پاپ کشورمان گفت: بهنام جان! پسر مؤدب پاپ ایران مردم تو را بخاطر اخلاق خوب و مرامت همراهی میکنند و تا همیشه کنارت هستند.
لحظات آخر است، آهنگهایی از آلبومهای «عشق من باش»، «آرامش»، «فوق العاده» و «معجزه» بهنام صفوی پخش میشود و مردم با صدای بهنام همراهی میکنند، برخی فیلم میگیرند، برخی اشک میریزند و برخی با بهت و سکوت تنها نگاه میکنند.
مجری برنامه با بیان اینکه بهنام صفوی پای ثابت هیئت ثامن الائمه بوده است و بسیاری از آهنگهای وی برای شخصیتهای مذهبی، معنوی و روحانی است از جمله «نامه عشق» و «ای جان» که آنها را با تمام وجود برای امام رضا (ع) و امام زمان (عج) خوانده است، از مردم میخواهد که برای آرامش روح بهنام دعا کنند.
خانه هنرمندان را سکوت فرا گرفته است / صدای بهنام هنوز در فضا جریان دارد
نماز میت بر پیکر بهنام صفوی اقامه میشود و و مردم پیکرش را تا آمبولانسی که قرار است وی را برای تدفین به شاهین شهر ببرد تشییع و همراهی میکنند. دیگر صدایی نمیآید. خانه هنرمندان را سکوت فرا گرفته است اما گویی صدای بهنام هنوز در فضا جریان دارد:
«تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی» «تو با لبخند شیرینت بهم عشقو نشون دادی تورویای تو بودم که واسه من دست تکون دادی.»