روز یکشنبه خبری از سوی شبکه المیادین منتشر شد که خیلی سریع تبدیل به رأس اخبار در رسانهها گشت. این خبر از این امر حکایت داشت که انفجارهایی قوی در بندر الفجیره امارات رخ داده و هواپیماهای آمریکایی و فرانسوی در حال پرواز بر فراز محل حادثه هستند.
هر چند مقامات اماراتی خیلی سریع این خبر را تکذیب کردند اما در نهایت مجبور به اقرار شده و اعلام کردند که در حمله انجام شده به الفجیره، چهار نفتکش دچار آتش سوزی شدهاند.
وزیر نفت عربستان سعودی نیز اعلام کرد که در این حمله دو نفتکش این کشور گرفتار آتش سوزی شدهاند.
در همان روز برخی افراد مغرض در کشورهای عربی مدعی بودند که چون این خبر را برای اولین بار یک رسانه لبنانی منتسب به ایران منتشر کرده، تهران در پس این حمله است.
اما شب گذشته یک مقام آمریکایی ناشناس که رویترز مدعی است با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در ارتباط است اعلام کرده در خصوص حملهای که روز یکشنبه به بندر الفجیره امارات انجام شد و در جریان آن چهار نفتکش گرفتار آتش سوزی شدند ایران متهم اصلی است اما این موضوع را نمیتوان بطور قطعی ثابت کرد.
این مقام آمریکایی در خصوص اینکه چرا ایران خود را از این حمله کنار کشیده و خواستار تحقیقات بینالمللی در خصوص آن شده نیز مدعی شد که ایران در حال گل آلود کردن آب است.
برداشت به نفع خود از سوی رسانههای آمریکایی و صهیونیستی
نکته جالب در این رابطه روایتی است که رسانههایی همچون هاآرتص، تایم، اسرائیل نشنال نیوز، والاستریت و… از گفتههای این مقام آمریکایی منتشر کردهاند.
این رسانهها همگی بصورت مشترک این جمله را برای تیترهای خود انتخاب کردهاند: تحقیقات اولیه آمریکا حاکی از نقش ایران در حمله به نفتکشهاست. نتایج اولیه تحقیقات هیأت نظامی ایالات متحده حاکی از آن است که ایران یا گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی در حمله به چهار کشتی تجاری در نزدیکی آبهای بندر الفجیره نقش داشتهاند.
خبرگزاریهای آسوشیتدپرس و رویترز به همراه «سی بی اس» و وال استریت ژورنال خبر مشابهی به نقل از مقامهای آمریکایی در خصوص نتایج اولیه تحقیقات این هیأت آمریکایی منتشر کردهاند.
یک مقام آمریکایی که نامش فاش نشده به آسوشیتدپرس گفته است: حفرههایی در این کشتیها ایجاد شده که به نظر میرسد ناشی از انفجار باشند.
طبق این گزارش یک هیأت نظامی آمریکایی برای تحقیقات کارشناسی به محل وقوع حادثه در نزدیک بندر الفجیره رفته است.
آسوشیتدپرس میگوید، مقامهای آمریکایی جزئیات بیشتری از این حادثه ارائه نکرده و نگفتهاند که چه شواهد و مدارکی از دخالت ایران در حمله دارند.
سکوت در روز اول هیاهو در روز دوم
نکته عجیب در خصوص اصل ماجرا آنکه هیچ رسانهای به غیر از المیادین و اسپوتنیک خبر انفجارهای الفجیره را منتشر نکرده بودند و به نوعی سکوت خبری را در قبال این حادثه اتخاذ کرده بودند اما بعد از تأیید این انفجارها از سوی مقامات اماراتی هیاهوی زیادی را درباره آن به راه انداخته و بعد از اظهار نظر این مقام آمریکایی ناشناس «پروپاگاندا»ی خود علیه ایران را شدت بخشیده اند.
تخصص این رسانهها بزرگ نمایی مطالبی است که میتوانند از آنها به نفع منافع خود استفاده کنند. با توجه به نفوذ لابیهای قدرتمند صهیونیستی و افراد منتسب به آنها همچون «رابرت مرداک» در رسانههای معروف همواه شاهد هستیم که اخبار منفی در خصوص ایران با آب و تاب فراوان از سوی آنها منتشر شده و برای ساعتهای متمادی این خبرها را به نحوی در صفحات خود بارگذاری میکنند که بیشترین توجه مخاطبان را جلب کند.
اعلام نظر پیش از پایان تحقیقات
اظهار نظر این مقام آمریکایی ناشناس در حالی انجام گرفته که هنوز تحقیقات پایان نگرفته و در شرایط فعلی امکان اظهار نظر وجود ندارد. نکته عجیبتر آنکه چرا هیچ نامی از این مقام آمریکایی و سمت وی در رسانهها منتشر نشده است؟
آیا این خبر یک موج رسانهای بوده که با هدف افزایش فشارها بر ایران منتشر شده است؟
همزمانی عجیب تحولات
حادثه روز یکشنبه در بندر الفجیره دو روز بعد از آن رخ داد که اداره امور دریایی آمریکا روز جمعه در بیانیهای در مورد آنچه احتمال حمله ایران و یا گروههای نیابتی آن به کشتیهای تجاری و زیرساختهای نفتی توصیف شده، هشدار داده بود.
پیش از آن نیز مقامهای آمریکایی هشدار داده بودند که اطلاعاتی در مورد تهدیدهای جدید از سوی ایران علیه آمریکا و متحدان آن دریافت کردهاند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود آن است که آیا ممکن است ایران در چنین شرایطی که جنگ طلبان آمریکایی منتظر فرصت هستند تا تقابل با جمهوری اسلامی را وارد فاز نظامی کنند دست به این اقدام بزند؟!
به نظر میرسد که طراحان این سناریو در انجام اقدامات گام به گام خود اندکی عجله کردهاند و وقوع حادثه درست بعد از اعلام هشدار آمریکا اندکی عجیب به نظر میرسد.
بازی رسانهای برای برهم زدن آرامش ایران
بیش از یک سال است که رسانههای غربی و صهیونیستی با هدایت واشنگتن و تل آویو عملیات روانی عظیمی را علیه ایران آغاز کردهاند که هدف اصلی آن پایین آوردن روحیه مردم ایران و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت بوده است.
در ادامه همین سیاست است که بدنبال اعلام نظر این مقام آمریکایی مرموز روزنامه نیویورک تایمز گزارشی را منتشر میکند که مدعی است آمریکا نقشههای حمله به ایران را بازبینی کرده و رویترز نیز این خبر را با آب و تاب فراوان منتشر میکند.
شکی در این نیست که جنگ روانی و ایجاد یاس و ناامیدی در میان مردم یک کشور دشمنان این کشور را خیلی سریعتر به هدف میرساند. با توجه به رشد چشمگیر شبکههای اجتماعی و دسترسی آسان مردم به رسانههای غربی طبیعی است که اخبار حساس و اغلب دروغ درباره ایران خیلی سریع در رسانههای اجتماعی دست به دست شده و جوی منفی را در کشور ایجاد میکند.
فراموش نکنیم که ایجاد چنین فضایی یکی از راهکارهایی بوده که در «طرح هانسون» برای براندازی در ایران توصیه شده است.
در سال گذشته واشنگتن فری بیکن با رونمایی از این طرح از توزیع یک گزارش سه صفحهای بین اعضای شورای امنیت ملی کاخ سفید خبر داد که محتوای آن، استراتژی تغییر نظام در ایران است.
استراتژی مدنظر این طرح آن است که دولت ترامپ از طریق تمرکز بر ایجاد شکاف عمیق بین مردم ایران با حاکمیت، فعالانه در زمینه کمک به براندازی نظام فعالیت کند.
این طرح توسط توسط اندیشکده «گروه مطالعات امنیتی» که پیوندهای نزدیکی با مقامهای ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید از قبیل جان بولتون دارد، تهیه شده است. این طرح، به طور صریح بر «تغییر نظام» در ایران تاکید میکند.
از دیگر محورهای این طرح، کاستن از تأکیدهای پیشین درباره دخالتهای نظامی آمریکا در منطقه است و به جای آن به منظور «عصبانی کردن» مردم ایران از حاکمیت، در نظر دارد بر صرف هزینهها و سرمایهگذاریهای جمهوری اسلامی ایران در مسائل منطقهای تاکید کند.
«جیم هانسون» رئیس اندیشکده نزدیک به بولتون و بانی این طرح، به واشنگتن فری بیکن گفته که دولت ترامپ اگرچه اشتیاقی برای مداخله نظامی در ایران ندارد اما تلاشهایش را روی تغییر نظام در ایران متمرکز کرده است.
از دیگر محورهای مدنظر طرح مورد بررسی کاخ سفید، سوءاستفاده از موضوع قومیتها و اقلیتهای مذهبی در ایران به منظور ایجاد کارزار مؤثری جهت تکه تکه کردن و شکستن حاکمیت و دولت ایران است.
طبق ادعای بانیان این طرح، با توجه به اینکه «بیش از یک سوم جمعیت ایران را گروههای اقلیت تشکیل میدهند»، آمریکا باید علناً و مخفیانه از جنبشهای جدایی طلبی در ایران حمایت کند.
از دیگر توصیههای این طرح، داشتن گزینه نظامی علیه ایران در صورت اقدام این کشور در حملات همه جانبه علیه رژیم صهیونیستی و نیروهای آمریکایی است.
از نظر نویسندگان این طرح، تا زمانی که آمریکا شاهد تغییر نظام در ایران نباشد، تهدیدهای این کشور در سراسر منطقه ادامه خواهد یافت.
آمریکا در اجرای این پروژه حرکت میکند و رصد مجموع اقدامات این کشور در دو سال اخیر به خوبی این موضوع را ثابت میکند؛ افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم ایران، راه اندازی صفحاتی به زبان فارسی در شبکههای اجتماعی، دیدار پمپئو و بولتون با ایرانیان مسئله داری همچون «مسیح علینژاد»، دامن زدن به برخی اختلافات موجود در ایران و سوءاستفاده از آن، وارد گود کردن برگهای سوختهای همچون خاندان پهلوی و…. همگی اقداماتی هستند که در این راستا انجام میشوند.