ارتباط با ما در

سارا گلستانی روانشناس و مشاور خانواده در گفت وگو با جامعه ایرانی تشریح کرد:

ریشه رفتارهای دگرآزارانه در جامعه کجاست؟

گلستانی تاکید کرد: یکی از دلایل رفتارهای پرخاشگرانه و آزاردهنده افراد این است که نیازهای اولیه آن‌ها از جمله نیازهای معیشتی و مادی و همچنین نیازهای روانی آنان برطرف نشده است.

منتشر شده

جامعه ایرانی – سارا گلستانی روانشناس و مشاور خانواده گفت: وقتی جامعه به رفتارهای دگر آزارانه فرد واکنش نشان ندهد تا شخص متوجه تاثیر کار خود روی دیگران نشود، فرآیند عادی سازی رفتارهای دگرآزارانه شکل گرفته و حساسیت افراد نسبت به آزار دیگران کاهش پیدا می‌کند و ممکن است که رفتارهای دگر آزارانه زیادی رواج پیدا کند چون در چنین وضعیتی افراد متوجه تاثیر رفتارهای خود بر روی دیگران نمی‌شوند.
ویدیوئی که این روزها در فضای مجازی واکنش‌های زیادی را به همراه داشت و سبب شد که پلیس آگاهی نسبت به آن واکنش نشان داده و وارد عمل شود، این بود که تعدادی جوان سعی می‌کنند مردم و یا کارتن خواب‌هایی که در پارک ها و اماکن عمومی هستند را برای سرگرمی به آتش کشیده و آسیب‌های جدی به این افراد وارد کنند.
این حرکت ناشایست و به دور از انسانیت ریشه در گذشته افراد و شرایط حال آنان دارد. طبیعتا در جامعه‌ای که شادی و نشاط و یا برطرف کردن نیازهای اولیه افراد آن جامعه غیرممکن باشد بروز چنین ناهنجاری‌هایی قاعدتا امری عادی قلمداد می‌شود.
سارا گلستانی روانشانس و مشاور خانواده در گفت‌وگو با جامعه ایرانی ضمن ابراز تاسف از بروز چنین آسیب‌های اجتماعی و حرکت جوانانی که دیگران را برای سرگرمی خود به آتش می‌کشند، گفت: کاری که این افراد کردند این بود که از آزار دادن، شوکه کردن و غافلگیر کردن دیگران لذت برده و به نظر می‌رسید به نوعی برای سرگرم شدن خود از این موضوع استفاده می‌کردند. این رفتار نشانه یک بیماری روانی به نام سادیسم یا دگر آزاری است بنابراین چنین فردی ممکن است در طول زندگی خود کارهای زیادی انجام دهد تا دیگران را آزار داده و از آن لذت ببرد.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده عنوان کرد: اینکه ریشه و دلیل بیماری دگر آزاری کجاست و چرا این بیماری در جامعه وجود دارد، مشخص است. مواردی مختلفی وجود دارند که می‌تواند سبب بروز این بیماری شوند که در دو بخش قابل ارزیابی است. بخش اول این است که فرد به طور ژنتیکی دچار بیماری دگرآزاری است و بخش دوم اینکه فضای تربیتی نقش عمده‌ای در بروز چنین بیماری دارد.
این روانشناس گفت: موردی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که وقتی جامعه به رفتارهای دگر آزارانه فرد واکنش نشان ندهد تا شخص متوجه تاثیر کار خود روی دیگران نشود، فرآیند عادی‌سازی رفتارهای دگرآزارانه شکل گرفته و حساسیت افراد نسبت به آزار دیگران کاهش پیدا می‌کند و ممکن است که رفتارهای دگر آزارانه زیادی رواج پیدا کند چون در چنین وضعیتی افراد متوجه تاثیر رفتارهای خود بر روی دیگران نمی‌شوند.
گلستانی ادامه داد: بنابراین می‌توان برای ریشه‌یابی به هر دو مورد پرداخته شود اما چون افرادی که به صورت ژنتیک قابلیت این بیماری را دارند در منحنی نرمال جوامع بشری خیلی کم هستند، بهتر است عادی‌سازی این رفتارها در جامعه مورد بررسی قرارگیرد. در جامعه رفتارهای ساده‌تر دگر آزارانه‌ای وجود دارد که رواج داشته و شاید به عنوان سرگرمی از آن یاد می‌کنند بنابراین باید به این موضوع پرداخت که چگونه رفتارهای دگرآزارانه برای جامعه عادی سازی شد؟
این مشاورخانواده گفت: وقتی که افراد از سلامت روان برخوردار نباشند بنابراین تشخیصشان در رابطه با اینکه چه چیزهایی و چه رفتارهایی می‌تواند در دراز مدت حالشان را خوب نگه دارد، پایین می آید بدین معنی که هم سطح تحریک پذیری افراد افزایش پیدا می‌کند یعنی خیلی زود نسبت به هر واقعه‌ای که ناخوشایند باشد، واکنش نشان می‌دهند و کلافه می‌شوند و حال آن‌ها دگرگون می‌شود و هم میزان ماندگاری حال خوب برای آن‌ها کاهش پیدا می‌کند.
گلستانی افزود: شادی و نشاط و آرامش و همه هیجان‌های مثبتی که یک آدم سالم می‌تواند تجربه کند و مدت طولانی آن‌ها را داشته باشد در فردی که از نظر روان شناختی حال خوبی ندارد یا افسردگی، اضطراب و…دارد، افزایش پیدا می‌کند. بنابراین برای پی بردن به چرایی افزایش رفتارهای نابه هنجار در جامعه، یکی از سوال هایی که باید مطرح شود این است که افراد این جامعه از لحاظ نیازهای اولیه در چه شرایطی به سر می‌برند ؟

این روانشناس مطرح کرد: اگر انسان از لحاظ تامین نیازهای اولیه خود تحت فشار باشد، خلق و خوی او تحت تاثیر آن فشار قرار می‌گیرد که معنی آن این است که این آدم در حالتی که نیازهایش رفع می‌شود، ممکن است رفتارهای نرمال از خود نشان دهد و آسیبی به دیگران نزند اما تحت شرایط پرفشار احتمال اینکه رفتارهای آزار دهنده او افزایش پیدا کند، وجود دارد بنابراین پس حتما یکی از دلایل رفتارهای پرخاشگرانه و آزاردهنده افراد این است که نیازهای اولیه آن‌ها از جمله نیازهای معیشتی و مادی و همچنین نیازهای روانی آنان برطرف نشده است.
گلستانی ادامه داد: خواب و خوراک و پوشاک در حدی که فرد از سرما، گرما و آسیب‌های فیزیکی محفوظ باشد جزو نیازهای ابتدایی فیزیکی محسوب می‌شود. در مورد نیازروانی، هر انسانی حق پذیرفته شدن در یک خانواده‌ای که در آن خانواده دوست داشته شود و حمایت بی قید و شرط از آن‌ها دریافت کند را دارد.
وی گفت: همه انسان‌ها حق دارند از نعمت خانواده برخوردار باشند و از آنان آموزش گرفته و تربیت شوند و بتوانند در نهایت به خودشکوفایی دست پیدا کنند. درتمام این مراحل نیاز به دیده شدن، نیاز به آزادی عمل داشتن، نیاز به انتخاب گرا بودن و به هرحال یک تعدادی از نیازهای روان شناختی از این دست وجود دارد که اگر همه مراحل رشد یک فرد تحت مراقبت یک خانواده آموزش دیده و آگاه انجام شود، آن نیازها در آن فرآیند به صورت سالم برآورده می‌شوند و در انتها در سن ۱۸ سالگی یک جوان سالم دارای هویت مشخص و آماده برای ورود به جامعه و تاثیرگذار در جامعه خواهیم داشت.
گلستانی ادامه داد: اما وقتی این اتفاق رخ ندهد و کودکی چیز مهمی در یک جامعه نباشد مسلما در سن ۱۸ سالگی جوانا سالم نخواهیم داشت. زمانیکه آدم‌ها بدون آموزش و بدون اینکه از قبل تصمیم گرفته باشند و بدون اینکه برنامه ریزی داشته باشند، دارای فرزند شوند در انتها اتفاقی که رخ می‌دهد این است که طبیعتا برای نیازهای کودک هیچ فضایی دیده نمی‌شود و برآورده کردن آن نیازها دچار چالش خواهد شد و به احتمال قوی تعداد زیادی از نیازهای سرکوب شده بروز پیدا می‌کند و نتیجه آن این است که ما احتمالا در ۱۸ سالگی جوانانی خواهیم داشت که دارای بحران هویت هستند و نمی‌دانند دقیقا از زندگیشان چه چیز می‌خواهند، مضطرب هستند، مهارت‌های کافی را یا ندارند یا قابلیت استفاده از آن‌ها را ندارند.
این روانشناس افزود: این افراد تولیداتی در جامعه را نداشته و توان پذیرش مسئولیت یک رابطه جدی را ندارند پس همچنان که نیازهایشان قبلا رفع نشده از این به بعد هم نیازهای رفع نشده زیادی خواهند داشت، چون توان تشخیص و در نظر گرفتن آن نیازها را ندارند و بنابراین طبیعی است فردی که در تمام طول عمر خود نیازهای رفع نشده زیادی دارد، دچار بیماری روان شناختی می‌شود و از آسیب‌زدن به دیگران هم نه‌تنها اذیت نمی‌شود بلکه لذت می‌برد چرا که چنین فردی در تمام طول عمر خود آسیب خورده و مورد تجاوز نزدیک ترین اشخاص یعنی والدین خود که مسئول رفع نیازهایش بودند، قرار گرفته و از این بابت که به نیازهایش توجهی نشده از آزار دیگران لذت می‌برد.
وی اضافه کرد: نمی‌توان از چین افرادی بیش از این انتظارداشت که بخواهد رفتارهای نرمالی داشته باشد، مگر ویژگی‌های خلق و خویی و ژنتیکی آن فرد آنقدر خاص و ویژه باشد که با وجود همه محرومیت‌ها پاسخی که به محرومیت‌ها می‌دهد پاسخ متفاوت دیگری باشد که آن هم قابل بررسی است آیا آن پاسخ سالم است یا خیر؟ ولی در مورد اکثریت آدم‌ها اتفاقی که رخ می‌دهد این است که خلا در رابطه با رفع نیازها مساوی بوده و با خلا در رابطه با بزرگسالی و سلامت وتعادل روان برابری می‌کند.
گلستانی گفت: جامعه‌ای که فرزندانی داشته باشد که نیازهای آنان رفع نشده، طبیعتا معیارهایش دیگر متفاوت می‌شود یعنی رفتارهای معمولی در آن جامعه دیگر سالم نیست و الگوهای معمول درآن جامعه الگوهای ناسالم می‌شود و هیچکس حساسیتی به آن الگوهای ناسالم نشان نمی‌دهد زیرا همه درک می‌کنند آن الگو چه کاربردی برایشان دارد؛ بنابراین بیشتر از اینکه مسئولین به فکر این باشند کسی را دستگیر کرده و مجازات کنند، باید به فکر باشند که از حرکت‌های این چنینی هشدار گرفته و به سوی درمان جامعه حرکت کنند.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده در پایان گفت: مجازات کردن در شرایطی که جامعه تحت آسیب قرار گرفته راهکاری نیست که میزان خشم آزار را کاهش دهد چون احتمال اینکه ظرفیت ابراز خشم افراد را افزایش دهد، بیشتر است. بنابراین پیشنهاد این است برای رفع معضل اگر قرار است کاری انجام شود لطفا از روانشناسان و مشاوران و متخصصین در این زمینه استفاده شود و راهکارهای درمانی برای آن افراد و جامعه درنظر گرفته شود تا راهکارهای تنبیهی.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.