جامعه ایرانی- محمد مهاجری، فعال سیاسی رسانهای اصولگرا، در یادداشتی تلگرامی نواصولگرایی محمد باقر قالیباف را همان «چلوکبابی طریقت نو» و «خیاطی لاله زارنو» دانست.
متن کامل این یادداشت به این شرح است: اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ رفتار تازهای در بازار کسب و کار تهران رونق گرفت، به این شکل که مغازههایی با پسوند «نو» ایجاد شدند. به عنوان مثال خاطرم هست که تابلوهایی با عنوان «خیاطی لاله زار نو»، «چلوکبابی طریقت نو»، «چاپخانه ایران نو» بر سر در مغازهها در حول وحوش منطقه بازار تهران نصب شد.
این تابلوها از یک طرف، نام برند قدیمی (در مثالهای بالا، چلوکبابی طریقت، خیاطی لاله زار و…) را یدک میکشید و از سوی دیگر واژهی «نو» میخواست در چشم مخاطب فروکند که من ویژگیهای مثبت او را دارم و با «نو» شدن تابلو، نقایص آن را ندارم.
این «نو» ها گاهی همان کاسب قبلی بود که برای رونق بیشتر به این کلک متوسل میشد، گاهی نیز توسط شریک یا شاگرد همان برند قبلی ایجاد میشد، اما مهم نتیجه بود که غالبا موفقیتی به همراه نداشت و «نو» ها بعد از مدتی مغازه را تخته میکردند. اما زیانی که میرساندند این بود که علاوه بر آنکه یخشان نمیگرفت، اعتبار برند قبلی را هم از بین میبردند.
نواصولگرایی آقای قالیباف هم از همین جنس است. یک خیاطی لاله زار نو یا چلوکبابی طریقت نو درست میکند و بعد ازمدتی سرگرم شدن به آن ناگزیر، بدلیل کسادی کار، کرکره را پایین خواهد کشید. دلیلش هم روشن است؛ مشتریان چلوکبابی طریقت نو میدیدند که در بهترین حالت، این همان چلوکبابی قبلی است که تابلوی مغازهاش عوض شده و چلو و کبابش کیفیت همان مغازهی قبلی را دارد و دلیلی نمیدیدند به آنجا مراجعه کنند.
آقای قالیباف هم سرنوشت مشابهی پیدا خواهد کرد چون به مصداق آن ضرب المثل شیرین همشهریهایش، مردم وقتی بیایند و ببینند به جای «مَنَم» همان «مُیُم» است، دست آقای قالیباف رو میشود.
فقط نمیدانم چه اصراری دارد آقای قالیباف که با راهاندازی دکان «نو» برند قدیمی «اصولگرایی» را هم نفله کند؟