در سال ۱۹۸۹، کشورهای گروه ۷ (G7) شامل ایالات متحده، بریتانیا، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن، در پاریس گرد هم آمدند و کارگروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force) یا FATF را تشکیل دادند.
هدف این کارگروه در ابتدا مبارزه با پولشویی بود. اما بعد از حملات یازده سپتامبر ۲۰۱۱، مبارزه با تامین مالی تروریسم نیز مد نظر این کارگروه قرار گرفت. FATF امروزه ۳۷ عضو دارد و به عضویت در آمدن ایران در FATF چندین سال است که در مجلس شورای اسلامی به بحث گذاشته میشود و موافقان و مخالفان جدیای دارد.
طی سالهای گذشته رویکرد کارگروه ویژه اقدام مالی به ایران متناوبا تغییراتی داشته است. به طوری که در یک دوره (قبل از امضای برجام) ایران به عنوان یکی از پرریسکترین کشورها برای سرمایهگذاری به دلیل عدم سلامت مالی و همچنین تامین مالی تروریسم به اعضای این کارگروه و دیگر کشورهای جهان معرفی میشد و در فهرست سیاه این کارگروه قرار میگرفت (تا آنجا که در سال ۲۰۱۶ تنها ایران و کره شمالی در این فهرست قرار داشتند). بعد از امضای برجام این وضعیت به حالت تعلیق درآمد. اما ایران تنها در صورتی از فهرست سیاه FATF خارج خواهد شد که به عضویت این کارگروه درآید. موضوعی که برای آخرین بار در ۹ خرداد ۱۳۹۷ در مجلس شورای اسلامی به بحث گذاشته شد و طبق همیشه موافقان و مخالفان خود را داشت.
اما ریشه این تقابل نگرشها حول پیوستن یا نپیوستن ایران به FATF در چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید به ریشه و هدفی که سه نگاه اصلی در این باره در پس خود دارند، بپردازیم.
نگاه اول: الحاق به FATF و نجات اقتصاد
قرار گرفتن ایران در لیست سیاه کارگروه ویژه اقدام مالی به بهانه عدم سلامت مالی نظام بانکی ایران، شیوع پولشویی و تامین مالی تروریسم انجام گرفت. این وضعیت قبل از امضای برجام باعث شده بود که تراکنشهای مالی ایران با خارج از کشور عملا غیرممکن شود و تامین ارز به شدت به مشکل بخورد. همچنین نگاه سرمایهگذاران خارجی به ایران با قرار داشتن کشور در این لیست سیاه به شدت منفی بود و جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی که در برنامههای توسعه اقتصادی از آن حرف زده میشود ممکن نبود.
اگرچه بعد از امضای برجام امکان مبادلات بینالمللی به طور کامل برای ایران فراهم نشد و هنوز چالشهایی سر راه سیستم بانکی کشور قرار داشت، اما تا اندازه قابل قبولی موانعی که سر راه سیستم بانکی وجود داشت رفع شد. همچنین جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز بعد از برجام و اینکه حضور ایران در لیست سیاه به عنوان کشور حامی تروریسم به تعلیق درآمد، تسهیل شد.
با این حال الان که ترامپ برجام را رد کرده است و ایران در تلاش برای ادامه داده آن با ۵ کشور دیگر و به خصوص طرفهای اروپایی است، نپیوستن ایران به FATF، کسانی را که نگران سقوط اقتصاد کشور هستند به شدت نگران کرده که این نگرانی نیز بسیار منطقی است. زیرا برگشتن ایران به دوره قبل از برجام و عدم امکان سیستم بانکی کشور برای برقراری ارتباط با خارج و همچنین تبدیل شدن مجدد ایران به کشوری بسیار پر ریسک برای سرمایهگذاری ضربه بزرگی را به اقتصاد کشور وارد خواهد کرد.
نگاه دوم: عدمالحاق به FATF و نجات انقلاب
در برابر نگاه کسانی که الحاق ایران به FATF را برای نجات اقتصاد کشور ضروری میدانند، گروهی هستند که اگرچه تا حد زیادی قبول دارند اقتصاد کشور با پیوستن ایران به این کارگروه سرپا خواهد ماند و اگرچه محدودیت برای نظام بانکی را مشکلی بزرگ میدانند، اما مساله اصلی برای آنها نه اقتصاد کشور، بلکه نجات انقلاب و آرمانهای آن از جمله تحت سلطه قرار نگرفتن، کمک کردن به نیروهای حزبالله و تقابل با آمریکاست.
ناگفته نماند عدهای از دسته دوم بر این عقیدهاند که پیوستن ایران به FATF در بلندمدت حتی تأمینکننده اهداف اقتصادی هم نیست و اقتصاد را نیز به خطر خواهد انداخت؛ چراکه تمامی معاملات و فعالیتهای اقتصادی ایران تمام و کمال در اختیار دشمن قرار میگیرد. استدلال این دسته بر این استوار است که یکی از شروط به عضویت درآمدن FATF شفافسازی تمامی تراکنشهای مالی کشور برای طرفین خارجی است.
نگاه سوم: نرمش قهرمانانه
آخرین نگاه، نرمش قهرمانانه است. موافقان این نگاه اگرچه میدانند پذیرفتن FATF به طور تمام و کمال و اجرای آنچه این کارگروه از ایران میخواهد ممکن است مخاطرات و ریسکهایی را برای ما بهمراه داشته باشد؛ اما این را هم میدانند که همانند سایر کشورهایی که به عضویت FATF درآمدهاند نیازی نیست تمامی تراکنشهای مالی ایران در اختیار طرف مقابل قرار گیرد و در عین عضویت در این کارگروه، هنوز راهکارهایی برای کمک به نیروهای حزبالله وجود دارد.
در واقع موافقان نگاه سوم، اینگونه تحلیل میکنند که ایران باید با پیوستن به FATF از قرار گرفتن مجدد در لیست سیاه این کارگروه و از بین بردن امکان خود برای انجام مبادلات بینالمللی جلوگیری کند. بهزعم آنها دنیای سیاست، سفید یا سیاه نیست و نمیتوان با نگرش افراطی همچون نگاه اول یا دوم، که یکی صرفا اقتصاد را مد نظر قرار میدهد و دیگری صرفا به آرمانهای انقلابی توجه میکند، فضای سیاسی و اقتصادی کشور را بهبود بخشید.
به نظر میرسد ایران میتواند بعد از بررسیهای دقیق و در نظر گرفتن استراتژیهای مختلف برای مقابله با دشمن در بازی جهانی، به FATF بپیوندد اما تمام آنچه که از ایران خواسته میشود را همانند دیگر کشورها همچون چین و روسیه انجام ندهد و در همین حین، از منافعی که در نتیجه امکان انجام تبادلات بانکی بینالمللی و جذب سرمایهگذاری خارجی برایش وجود دارد تا حد ممکن بهره برد. اگرچه بهره بردن از این امکان بدون پذیرش کامل آنچه FATF میخواهد فراهم نخواهد شد؛ اما بدیهی است که نه میتوان اقتصاد را فدای آرمان کرد و نه آرمان را فدای اقتصاد، زیرا بقای هر کدام بدون یکدیگر ممکن نخواهد بود.