با یک مثال ساده آغاز می کنم: داشتن یک پیانو از شما یک پیانیست حرفه ای نمی سازد؛ همانطور هم خواندن یک کتاب عاشقانه از شما یک انسان عاشق نمی سازد.
واقعیت این است که رابطه های عاشقانه یا relation نیازمند مشاورانی است از جنس relation therapist. شما تا به حال چند رابطه عاشقانه را از دست داده اید؟ دلایل این از دست دادن ها چه بوده است؟ آیا به درون خود مراجعه کرده اید؟ آیا تجربه هم صحبتی با یک relation therapist را داشته اید.
بسیاری از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره ای بر این باور هستند که دلزدگی از مشاجرات مکرر و عدم آگاهی نسبت به محرک های کوچک رابطه سازی، عدم تلاش برای بهبود رابطه ناسالم و دلایلی نظیر آن باعث به وجود آمدن شکست عاطفی می شود.
تا به حال به این نکته توجه کرده اید که بسیاری از افراد در فضای مجازی، خود را شکست خورده نشان می دهند؟ یا در مقابل آن افراد دیگری که خود را انسان های موفقی در رابطه های شان می دانند اما در حقیقت اینطور نیست.
باید بپذیریم که الگوی ناسالم روابط، فضای مجازی و مشاهده فیلم ها و سریال های شبکه های آن طرف آبی است. سریال هایی که کاملا منطبق بر آیین و سنن همان آن طرفی ها بوده و چاشنی ایرانی و اسلامی را در قالب نظام جمهوری اسلامی ایران، به خورد مخاطب شان نمی دهند.
باورهای دینی و اعتقادی از یک سو و بی پروایی و به اصطلاح ریختن قبح قضایا، فضا را برای مسموم کردن هر رابطه ای باز و بازتر می کند.
حالا چاره کار چیست؟ آموزش، مشاوره، خودشناسی و دیگر شناسی، شناخت باورها و اصول اعتقادی و انسانی همه و همه می توانند به داد یک رابطه ناسالم برسند.
دلزدگی جامعه جوان و مدرنیته ما نسبت به جامعه قبل و سنتی، این باور را در ذهن متبادر می کند که هر آنچه گذشتگان ما کرده اند، اشتباه بوده و ما نباید آن را انجام دهیم. اینطور به نظر می رسد که گویا جوانان این روزها «از آن طرف بام» سقوط آزادی در حد انحطاط روابط داشته اند.
سقوطی که هر رابطه در هر جایگاهی را دچار ضربه شدید مغزی کرده و فرد را به زندگی نباتی پیوند می دهد.
آنقدر این دلزدگی رشد می کند که تاثیر شگرفی روی کل زندگی انسان می گذارد. زیرا معتقد است که کیفیت روابط یعنی کیفیت کل زندگی اش بر مبنای نظریه اجتماعی بودن انسان. اینجاست که منفی در مثبت نتیجه ای جز منفی نمی دهد.
حامد کاظمی- فعال حوزه جوانان