درباره سرنگونی یک فروند پهپاد جاسوسی آمریکایی – گلوبال هاوک – در آبهای سرزمینی ایران، چند نکته قابل تأمل است که مختصراً بدان ها اشاره می شود:
۱ – این هواپیمای پیشرفته، در ارتفاع بسیار بالا پرواز می کند، رادار گریز است و سامانه ای دارد برای منحرف کردن موشک هایی که به سمت آن شلیک می شوند.به بیان بهتر در این مدرن ترین و کارآمد ترین پهپاد جاسوسی جهان، تمام تدابیر برای جلوگیری از سرنگونی دیده شده بود.
با این اوصاف در شبی تاریک رادارهای ایرانی این پهپاد رادار گریز را شناسایی کردند و موشک ایرانی هم آن را با دقت تمام مورد هدف قرار داد و سرنگون کرد.
فارغ از هر گونه شعار زدگی و تعصبی باید گفت آنچه در عمل رخ داده، اثبات ادعاهای ایران درباره توان موشکی و دفاعی اش است.
۲ – این ماجرا چند روز بعد از آن رخ داد که ” برایان هوک” نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفته بود دستاوردهای موشکی ایران “فتوشاپ” است.
سرنگونی مدرن ترین پهپاد جاسوسی آمریکا توسط موشک های فتوشاپی(!) ایران، در عین حال پاسخی به این سخنان بود. کسی چه می داند؟ شاید اگر او این حرف را نمی زد، فرماندهان نظامی ایران دستور حمله موشکی به پهپاد آمریکایی را نمی دادند!
۳ – هر چند برخی معتقدند این اقدام می تواند دو کشور ایران و آمریکا را به جنگ نزدیک تر کند، اما از یک منظر دیگر هم می تواند از خطر جنگ هم بکاهد زیرا طرف تهدید کننده (آمریکا) به عینه توانمندی دفاعی طرف تهدید شونده (ایران) را می بیند و در اقدام به حمله، دچار تردید می شود.
قطعاً سامانه های راداری و موشکی گسترده ایران که می توانند مدرن ترین هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین جهان را با آن همه امکانات ردیابی کنند و مورد هدف قرار دهند، این توانایی را هم دارند که سایر هواپیماهای مهاجم را نیز سرنگون سازند یا به اهداف دریایی و ساحلی امریکا در جنوب خلیج فارس، شلیک های پرحجم داشته باشند.
این برای آمریکا اصلاً خوشایند نیست که با داعیه ابرقدرتی شاهد سقوط هواپیماها، غرق شدن کشتی ها و منهدم شدن پایگاه های منطقه ای اش باشد. اگر این سخنان قبلاً در حد تهدید و ادعا بودند، الان ثابت شده است که عملی و میسر هستند. البته این به معنای آسیب ندیدن ایران نیست ولی در هر جنگی، هر طرف ابتدا آسیب های احتمالی به خود را برآورد می کند.
۴ – سپاه اعلام کرده است که همزمان با پرواز “گلوبال هاوک” ، هواپیمای جاسوسی دیگری با حدود ۳۵ سرنشین در حال پرواز بوده است و پدافند سپاه می توانست آن هواپیما را سرنگون کند ولی به ساقط کردن هواپیمای بدون سرنشین بسنده کرده است.
این ادعای سپاه را آمریکا نیز تأیید کرد و این بدان معناست که نیروهای مسلح ایران اشراف اطلاعاتی قابل قبولی در منطقه دارند.
۵ – ترامپ در اولین واکنش توئیت کرد که ایران اشتباه بزرگی مرتکب شد ولی بلافاصله نوشت که ممکن است اشتباهی در حمله رخ داده باشد. سپس مدعی شد که دستور حمله به سه نقطه در ایران داده بوده ولی دقایقی قبل از حمله، منصرف شده چون به او گفته بودند اگر به این سه نقطه حمله شود، ۱۵۰ نفر کشته خواهند شد.
مجموع این واکنش ها نشان می دهد که آمریکایی ها انتظار چنین اقدامی را نداشتند.
۶ – هر چند ترامپ مدعی شده که چون قرار بود ۱۵۰ ایرانی در حمله به مواضع ایران کشته شوند، دستور حمله را لغو کرده است، اما واقعیت این است که او دلیل دیگری برای عدم حمله داشته است. اگر این حمله صورت می گرفت، حتماً ایران نیز واکنش نشان می داد و چرخه ای از واکنش ها شکل می گرفت و یک جنگ تمام عیار صورت می گرفت؛ این در حالی است که جنگ، نه در راهبرد کنونی آمریکا تعریف شده و نه در استراتژی ایران است.
ترامپ، در عدم واکنش نظامی به ایران، تصمیم عاقلانه ای گرفته است ولی نه به آن دلیلی که خود گفته است.
راستی اگر ترامپ این قدر انسان دوست است که از کشته شدن ۱۵۰ نظامی کشور متخاصم ناراحت می شود و دستور لغو حمله انتقام جویانه را صادر می کند، چرا در برابر کشته شدن روزانه زنان و مردان و کودکان یمنی توسط متحدان منطقه ای اش سکوت کرده و حتی تشویق و تسلیح شان می کند؟
۷ – دبیرکل سازمان ملل از ایران و آمریکا خواسته است که خویشتن داری خود را حفظ کنند؛ این توصیه ، هر چند کلیشهای است ولی در شرایط کنونی بهترین توصیه به شمار می رود.
جنگ نه به سود ایران است به نه نفع آمریکا. حتی عربستان و امارات و اسرائیل نیز که مشوق حمله محدود نظامی آمریکا به ایران هستند نیز در آتش جنگ احتمالی خواهند سوخت و دستکم به یک قرن عقب، پرتاب خواهند شد.
به نفع همه است که شرایط را مدیریت کنند و به سمت مصالحه واقعی بروند، مصالحه ای که البته مبتنی بر تفاهم باشد نه تهدیدات یکی علیه دیگری.