ارتباط با ما در

 محمدصادق سجادی مطرح کرد؛

عصر علامه‌ها به پایان رسیده است

مدیر گروه تاریخ و شورای عالی علمی بنیاد دایره‌المعارف بزرگ اسلامی تاکید کرد: دانشنامه‌نگاری جدید در ایران بیشتر مبتنی بر یک فرهنگ اروپایی است که به آن، Incyclopedia می‌گویند که به لحاظ محتوی و مضمون البته یک بحث دیگری در جریان است. به لحاظ متدولوژی دنباله‌رو دانشنامه‌های قدیم ایرانی نیست، و دنباله دانشنامه‌های اروپایی‌ست و از آن جا اخذ شده است اما در محتوای تولیدی در واقع، متون مرتبط با تاریخ و فرهنگ ملی و دینی خود ایران است.

منتشر شده

جامعه ایرانی – دانشنامه‌نویسی حال حاضر ایران در فرم خود از دانشنامه‌های بزرگ اروپایی پیروی می‌کند اما محتوایی که تولید می‌کند، ملی و اسلامی است.

دانشنامه‌نویسی یکی از دستاوردهای برجسته بشری است که سعی در گردآوری اطلاعات گوناگون در حوزه‌های مختلف در یک تالیف خاص دارد. بسیاری از دانشنامه‌پژوهان، حتی غارنویسی گروتیک که در آن دانشی برای بقیه می‌نگاشتند، را نیز در ذیل دانشنامه‌نویسی می‌دانند. در عصر علامه‌ها در ایران، بسیاری از افراد در قرون سوم تا پنجم هجری، بیش از صد دانشنامه مختلف را به رشته تحریر درآوردند که البته دیگر از آن خبری نیست. «سیدمحمدصادق سجادی» که بیش از ۳۴ سال مدیر گروه تاریخ و شورای عالی علمی بنیاد دایره‌المعارف بزرگ اسلامی بوده در گفتگوی پیش رو به ریشه‌های سنت دانشنامه‌نگاری در قرون زرین فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته است.

در تاریخ ایران، دست‌کم در دوران بعد از اسلام دانشنامه‌هایی مثل دانشنامه علایی و ذخیره خوارزمشاهی و حتی دانشنامه قطب‌الدین شیرازی داریم. چه زوالی در این زمینه اتفاق می‌افتد که دانشنامه‌نگاری در ایران با یک دوره  رکود سنگین در بعضی زمان‌ها مواجه می‌شود؟

مقصودتان این است که کتاب‌های چندعلمی یا چنددانشی تعطیل می‌شود؟ بله باید ببینید براساس آن جامعیتی که برای بسیاری از قدما به دلیل تعریف کلاسیکی که از فلسفه وجود داشت، سعی می‌کردند داشته باشند که فلسفه در تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی‌های کهن ما مشتمل بر تنها مابعدالطبیعه (متافیزیک) نیست و مابعدالطبیعه فقط قسمتی از فلسفه محسوب می‌شده است و اگر بخواهیم بر همان اساس یک تقسیم‌بندی صوری در نظر بگیریم، متافیزیک در بعد علوم ریاضی که یک قسمتش مجرد است و یک قسمتش مادی هست و بعد علوم طبیعی است و البته در نهایت، حکمت عملی، اینها همه جزئی از فلسفه بوده‌اند و کسی که فیلسوف بوده می‌بایست به همه این‌ها احاطه می‌داشت! این جریان بعدتر به‌طور کلی تعطیل می‌شود. آن نگاه که فلسفه را مشتمل بر همه علوم می‌دانست و فیلسوفی مانند ابن‌سینا باید همه این علوم زمانه خود را بداند و البته همه آنها کنار می‌روند و به همین دلیل دیگر چنین کسانی پیدا نمی‌شوند و آخرین این‌ها خواجه نصیرالدین توسی و قطب‌الدین شیرازی بوده‌اند.

این پدیده به دلیل افزایش دامنه علوم گوناگون و تخصصی شدن رشته‌های گوناگون علمی اتفاق می‌افتد؟

بله در عین حال که علم تخصصی‌تر می‌شود ولی در همین حال دوره ابداع هم در حال تمام شدن است! آن نگاهی که ابن سینا و فارابی و کندی و حتی بعدا خواجه نصیر و قطب الدین نسبت به علم در عصر اسلامی داشتند، دچار خطا و لغزش و رکود و بدبینی می‌شود.

یعنی با قطب‌الدین شیرازی و جمشید کاشانی، عصر علامه‌ها به پایان می‌رسد؟

بله همینطور است. بعدا در قرون متاخرتر کوشش‌هایی برای تولید چنین آثاری شد.مثلا کشف‌الذموم و آثاری از این قبیل تا حدی سعی در احیای چنین چیزهایی دارند اما چون خود صاحبان این آثار جامع‌الاطراف نبودند و به علوم فلسفی با همان نگاه قدیم نمی‌نگریستند، آن کتاب‌ها نیز، دیگر منحل شد و البته این سنت در همان زمان در الازهر و هند رشد می‌کند.

فارابی در اثر بزرگ احصاء‌العلوم، علوم را  به دو دسته تقسیم می‌کند. علوم الهی و علوم طبیعی می‌کند و علومی مثل بیولوژی را حتی در ذیل علوم الهی می‌گنجاند. به نظر شما این دسته‌بندی ریشه  یونانی دارد؟ آیا این در تاریخ ایران باستان هم مسبوق به سابقه بوده است؟

بله این دسته‌بندی‌ها به‌طور عام ریشه یونانی دارند و البته در تاریخ ایران باستان هم، چنین چیزی وجود داشته است و ما می‌دانیم که دانشمندان ایرانی هم به طب می‌پرداختند و هم به نجوم و ریاضیات! در واقع افرادی که به آنها حکیم گفته می‌شد، بیشتر در این مسائل فعالیت می‌کردند؛ مانند تنسر و بزرگمهر و برزویه در دوران ساسانیان!

در تدوین دانشنامه چنین بوده است؟ یعنی منون دانشنامه‌ای پیش از اسلام هنوز موجودند؟

بله. البته ما در آن ایام دانشنامه نداریم. یعنی میراثی که به دوره  اسلامی آمد و چندان درنگی هم در آمدن نکرد نشان‌دهنده این است که چنین پیشینه‌ای وجود داشته است و در واقع یک سنتی از پیش از اسلام به دوران پس از اسلام منتقل شده است و در واقع به این دلیل که در دیگر کشورهای اسلامی چنین چیزی نمی‌بینیم، می‌گوییم که این یک سنت ایرانی بوده است که البته درهم‌آمیختگی‌هایی هم با سنت علمی یونانی دارد.

آیا مبادلات دانشنامه‌ای با علوم انحصاری چینی‌ها، هندی‌ها و مصری‌ها در دوره اسلامی باعث ایجاد ملغمه و بعدها آسیب‌زا نشد و سنت علمی ایرانی را دچار خلل نکرد؟

خیر! ببینید این برخورد فرهنگ‌ها و تضاد ظاهری، وقتی با هم آمیخته شد چیزی را به وجود آورد که ما به آن تمدن بزرگ اسلامی می‌گوییم و یکی از درخشان‌ترین دستاوردهای بشری است که حاصل همین برخوردهای تمدنی و تبادلات گسترده است. و البته اگر این برخوردها صورت نمی‌گرفت من گمان نمی‌کنم که فرهنگ و تمدن اسلامی به این درجه از رشد می‌رسید.

آیا در حال حاضر این سنت دانشنامه‌نویسی در کشور ما احیا شده است؟

احیا شده است اما فراز و نشیب و ضعف و قوت دارد. در بعضی زمینه‌ها بسیار خوب پیش رفته‌اند و در بعضی جاها کم‌کاری وجود دارد و پیشرفت‌ها کافی نیست. اما این را باید بدانیم که دانشنامه‌نگاری جدید در ایران بیشتر مبتنی بر یک فرهنگ اروپایی است که به آن، Incyclopedia می‌گویند، البته به لحاظ شیوه این را عرض می‌کنم. به لحاظ محتوی و مضمون البته یک بحث دیگری در جریان است. به لحاظ متدولوژی دنباله‌رو دانشنامه‌های قدیم ایرانی نیست، و دنباله دانشنامه‌های اروپایی‌ست و از آن جا اخذ شده است اما در محتوای تولیدی در واقع، متون مرتبط با تاریخ و فرهنگ ملی و دینی خود ایران است.

منظور شما دانشنامه‌های مدرن است یا دانشنامه‌‌نگاری‌های سنتی مانند بوطیقای ارسطو؟

نه دانشنامه‌های مدرن را عرض می‌کنم وگرنه که ارسطو هم به همان سبک چنددانشی می‌نوشت و آن هم مربوط به دوره محدود بودن علم است. در حال حاضر حاضر سنت‌ دانشنامه‌نویسی اروپایی، تحت تاثیر دانشنامه‌هایی نظیر بریتانیکاست.

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.