جامعه ایرانی– زمانیکه دونالد ترامپ به شکلی دور از انتظار به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد، دو بازیگر در خاورمیانه که به طور خاص از سیاستهای دولت اوباما آزرده بودند، به سمت بهرهبرداری هجوم بردند. آنها عربستان و اسرائیل بودند که موفقیتشان نیز ورای انتظاراتشان بود.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از واشنگتن پست، ترامپ ظرف چند ماه استراتژی اوباما برای تشویق به توازن قوا میان عربستان سنی و ایران شیعه را معکوس کرد و به وضوح جانب سعودیها را گرفت. وی همچنین دههها تلاش آمریکا برای ایجاد توازن میان منافع اسرائیل و فلسطین را بر هم زد. او توافق هستهای ایران را پاره کرد، سفارت آمریکا در اسرائیل را به اورشلیم منتقل کرد و کمک به پناهجویان فلسطینی را متوقف کرد.
ترامپ و حامیانش اینطور استدلال میکردند که این تغییر افراطی منجر به پیشرفتهایی در خاورمیانه میشود که دولت اوباما از دست رفت، از جمله حل و فصل مناقشه اسرائیل-فلسطین که سعودیها به موفقیتاش کمک میکنند. جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ در امور خاورمیانه به طور گسترده از «توافق نهایی» و یک «ناتوی عربی» برای به عقب راندن نفوذ ایران در منطقه صحبت میکرد.
امروز اما آن بلندپروازیها همانند فانتزیهای اشتباه آشکار شدهاند. ناپدید و کشته شدن احتمالی جمال خاشقجی، خبرنگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول بازده بازگشت به بازیهای ترامپ است: یک سری اقدامات گستاخانه توسط سعودیها و اسرائیلیها که بیش از پیش به بیثباتی منطقه دامن زده است.
سران دو طرف، محمد بن سلمان و بنیامین نتانیاهو همان چیزی را به ترامپ دادهاند که بیش از همه برایش اشتیاق دارد: حمایت متملقانه. اما در عمل آنها هیچ کاری برای جبران امتیازات یک جانبه ترامپ از جمله انتقال سفارتخانه یا از سر گیری حمایت آمریکا از بمباران سعودیها در یمن، انجام ندادهاند. نتانیاهو شهرک سازیهای کرانه باختری را گسترش داده و از اقدامات اعتمادساز با فلسطینیها اجتناب کرده است. سعودیها هم همانطور که پیشبینی میشد، نتوانستهاند ۱۱۰ میلیارد دلار خرید تسلیحاتی را تحویل دهند.
مطمئنا نتانیاهو یک سیاستمدار محتاط است، اما کردار او در مقابل بن سلمان ۳۳ ساله رنگ میبازد. این ولیعهد جوان که با رقص شمشیر خود با ترامپ در ریاض سال گذشته توانست دل او را به دست بیاورد، محاصره قطر در همسایگی خود را کلید زد و از طریق آن جبهه سنیها در مقابل ایران را تضعیف کرد؛ نخست وزیر لبنانی طرفدار آمریکا را ربوده و او را مجبور کرد از طریق تلویزیون عربستان استعفا دهد؛ بمبهای آمریکایی را بر سر شهروندان یمنی شامل یک اتوبوس کودک بی گناه فرود آورد و بدین ترتیب پای آمریکا را به آنچه سازمان ملل یک جنایت جنگی احتمالی خواند، باز کرد؛ و کانادا را به دلیل انتقاد از سابقه حقوق بشری این رژیم تحریم کرد.
هیچ یک از این مسائل برای ترامپ مشکلساز نبوده است. بلکه برعکس، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا ماه گذشته تاکید کرد که عربستان گامهای مناسبی برای اجتناب از آسیب زدن به غیرنظامیان در یمن برداشته است.
با توجه به این سوابق و اینکه ترامپ سازمانهای خبری مانند واشنگن پست را «دشمن مردم» میخواند، بن سلمان احتمالا دلایل کافی را برای رسیدن به این نتیجه داشته که میتواند خاشقجی را ربوده و حتی به قتل برساند، بدون آنکه پیامدهای جدی برایش داشته باشد. متاسفانه شاید هم حق با او باشد. ترامپ که شش روز طول کشید تا به ناپدید شدن خاشقجی واکنش نشان دهد، حال اشد مجازات را برای خاطیها خواسته اما در عین حال روابط با سعودیها را بینظیر خوانده و نمیخواهد از فروش تسلیحاتی گسترده چشم پوشی کند.
با این حال همانطور که تاکنون برای بسیاری آشکار شده، اتحاد با ترامپ به ندرت پایان خوشی داشته است. اگر هم نتانیاهو فکر میکند که موردی برای نگرانی وجود ندارد، حتما نظرسنجیهایی که شکاف چشمگیر حامیان اسرائیل میان جمهوریخواهان و دموکراتها را نشان می دهند را ندیده است. او هم مانند بن سلمان گمان میکند که ترامپیسم در واشنگتن غالب خواهد ماند.