مهتاب خانلری: بررسی پراکنده رسانهها و مراکز تحقیقاتی نشان میدهد نزدیک به نیمی از شهرداریهای کشور طی دست کم دو سال گذشته هیچ اطلاعاتی درباره عملکرد خود منتشر نکردهاند. به گزارش خبرگزاری فارس در سال ۱۴۰۲ از مجموع ۴۶ شهرداری واقع در استان تهران به جز شهرداری تهران تنها شهرداری پاکدشت توانسته است نمره نسبتا قابل قبولی برای شفافیت به دست آورد. این خبرگزاری با در نظر گرفتن شاخصهای ذکر شده در قانون شفافیت به شهرداریها نمره صفر تا ۱۵ داده است. نتیجه نشان میدهد که ۲۵ شهرداری نمره یک و صفر گرفتهاند نمرات بقیه شهرداریها نیز زیر رقم هدف است. شرایط البته در سایر استانها نیز مطلوب نیست. استانهای فارس، کرمان، خراسان رضوی، و خوزستان بالاترین آمار شهرداریهایی را دارند که هیچ پایگاه رسمی برای اطلاعرسانی در فضای مجازی نداشتهاند. البته در تعدادی از استانها چنین پدیدهای دیده نمیشود، یعنی کلیه شهرداریهای استان به طریقی اطلاع رسانی کردهاند.
دلایل مختلفی وجود دارد که برخی شهرداریها هیچ اطلاعاتی از خود منتشر نمیکنند. برخی از آنان شهرداریهای تازه تاسیساند که مرحله توسعه خود را طی میکنند. برخی نیز در گذشته اطلاعرسانی میکردند، اما احتمالا به دلیل تغییر مدیریت و سلیقه مدیران جدید یا دلایل نامشخص دیگری اطلاعرسانی را متوقف کردهاند. در این میان برخی شهرداریها با وجود زمان زیادی که از تاسیس آنان میگذرد، هیچگاه دست به اطلاع رسانی نزدهاند. به طور مثال شهرداری کنگاور در کرمانشاه بیش از ۴۰ سال است که تاسیس شده، اما این شهرداری نه وبسایتی دارد که بتوان فعالیتهای آن را مشاهده کرد و نه حضوری در شبکههای اجتماعی. شهرداری هویزه در خوزستان، هریس در آذربایجان شرقی، منجیل در گیلان و بهرمان در کرمان نیز شهرهای نسبتا شناخته شده و با قدمت هستند و در عین حال فعالیتی در فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی ندارند.
این سخن البته به این مفهوم نیست که اطلاعاتی از این شهرداریها در فضای مجازی وجود ندارد. برعکس برخی از آنان بسیار نیز خبرساز شدهاند به طور مثال خبر بازداشت شهردار کنگاور به خاطر تخلفات مالی و معرفی شهردار جدید؛ بدهی ۱۷ میلیارد تومانی این شهرداری و دفع نامناسب زبالههای شهری در رسانههای سراسری بازتاب یافته است. همچنین مطالبات کارگران شهرداریهای منجیل و هویزه یا خبر افتتاح پروژه کارخانه آسفالتسازی در شهر بهرمان را میتوان از طریق رسانهها رصد کرد. در لابه لای اخبار البته میتوان از افتتاح یا کلنگ زدن پروژههایی در این شهرها آگاه شد که صرفا فهرستی از فعالیتهای صورت گرفتهاند، اما به جزئیات آن اشارهای نشده است. در همین میان میتوان دید که فعالیتهای عمرانی متنوعی نیز در برخی از این شهرها صورت گرفته که شهرداری مجری آن بوده است.
فقدان پایگاه اطلاعرسانی در شهرداریهای مورد اشاره شاید به این دلیل باشد که نه شهروندان و نه مدیران ضرورتی برای داشتن آن احساس نمیکنند. در برخی شهرها ارتباط میان مسئولان شهرداری و شهروندان به صورت مستقیم و از طریق ملاقات عمومی صورت میگیرد و اخبار آن از طریق رسانههای محلی یا از طریق تبلیغات در سطح شهر اطلاعرسانی میشود. در کنگاور شهردار جدید به خبرنگاران گفته است که از زمان آغاز به کار در مساجد ده محله با مردم ملاقات کرده و مشکلاتشان را شنیده است. وی همچنین گفته زمان پاسخگویی به مراجعات مردم را به حداقل رسانده و از رسانهها خواسته تا مشکلات و خواستههای مردم را به روابط عمومی شهرداری منعکس و حل مشکلات را پیگیری کنند. در برخی از شهرها فعالان رسانهای صفحات و کانالهایی در پیامرسانهای اجتماعی راه اندازی کردهاند که معمولا رویدادهای شهری را بازتاب میدهد. به طور مثال «هریس آوا» صفحهای در اینستاگرام است که رویدادهای شهر هریس را بازتاب میدهد. یا صفحه «منجیل خبر» به روز اخبار این شهر از جمله برخی فعالیتهای شهرداری را منعکس میکند. این صفحات که از سوی خود شهروندان راهاندازی شده کم و کاستیهای موجود در شهر را نیز توصیف میکند. به طور مثال صفحه «کنگاور» در پستی از مخاطبانش خواسته است تا نظر دهند که «اگر شهردار بودید چه کاری برای شهر خود میکردید.» در شهر هویزه نیز صفحه «صدای کرخه» ویدیوی دختر خردسالی را پخش کرده که شهردار را به خاطر ناتوانی در برآورده کردن حداقل نیازهای شهروندان زیر سوال میبرد طوری که شهردار تحت تاثیر قرار گرفته و با مراجعه به خانه دختر خردسال وعده آسفالت کردن معابر عمومی را میدهد. این نمونهها گویای آن است که با وجود عدم حضور شهرداری و شورای شهر در فضای مجازی شهروندان از طریق شبکههای اجتماعی میکوشند تا با مدیران شهری ارتباط برقرار و مطالبات خود را مطرح کنند.
به نظر میرسد یکی از دلایلی که برخی شهرداریها با وجود گذشت زمان زیادی از تاسیس آنان هنوز اقدامی برای اطلاعرسانی در فضای مجازی نکردهاند؛ فقدان یا ناکارآمدی نهادی، چون روابط عمومی است. به عبارتی دیگر روابط عمومی صرفا یک پست اداری است که به یک کارمند شهرداری به عنوان متصدی روابط عمومی تخصیص یافته است. کارمندی که در کنار این وظیفه امور دیگری را نیز عهدهاش نهادهاند. به طور مثال شهرداری آجین، در خرداد سال ۹۱ تأسیس شده و در چارت سازمانی این شهرداری، صرفا برای پستهای عمران، کارپردازی، خدمات شهری، حسابداری، آتش نشانی و دو راننده جذب نیرو شده است و جایی برای واحد روابط عمومی پیشبینی نشده است. در دستورالعمل اجرایی ضوابط تشکیلاتی شهرداریها ابلاغی سال ۹۴ وزارت کشور نیز اشارهای به واحد روابط عمومی نشده است؛ در حالی که شهرداریها به نسبت سایر ارگانها ارتباط بیشتری با مردم دارند و فعالیتهای آنان باید به طور روزانه اطلاعرسانی شود. همچنین، روابط عمومی برای ایجاد هماهنگی و همکاری با رسانهها، سازمانهای مردمی، و سایر نهادهای مرتبط نیز اهمیت دارد. ایجاد پایگاه اطلاعرسانی برای شهرداریها مسلما از وظایف نهادی، چون روابط عمومی است.
ایجاد پایگاه اطلاع رسانی همچنین نیاز به بودجه دارد. اگر در بودجه شهرداری اعتباری برای روابط عمومی و وبسایت پیشبینی نشده باشد بدیهی است که نمیتوان انتظار داشت که شهرداری بتواند سایت راهاندازی کند یا افرادی را در این زمینه به کار گیرد. در مجموع میتوان گفت اطلاعرسانی و شفافیت در عرصه مدیریت شهری نیز تابع قانون عرضه و تقاضا است. یعنی تا تقاضایی از سوی شهروندان برای اطلاعرسانی نباشد مدیران شهری نیز اجبار یا انگیزهای برای عرضه اطلاعات نمیبینند. اگر شهروندان شهرهایی که اطلاع رسانی نمیکنند تمایلی به دانستن وضعیت شهر خود داشته باشند، چنین انگیزهای میتواند تبدیل به خواست عمومی شود تا شهرداری به ضرورت ایجاد یک پایگاه اطلاعرسانی پیبرد و برای راهاندازی آن اقدام کند.