ارتباط با ما در

زندگی دختر درخت‎ نشین

جولیا خیلی زود با طبیعت آشنا و رفیق شد؛ پدرش، مبلغ مذهبی بود، به همین دلیل او و خانواده‌اش مدام درحال سفر بودند؛ از این شهر، به آن شهر، از این روستا به آن روستا.

منتشر شده

به گزارش جامعه ایرانی؛ آن‌ها در تمام سال‎های زندگیِ سفری‎شان، در یک کاروان زندگی می‎کردند و به طبیعت خیلی نزدیک بودند چون به دلیل شیوه خاص زیست‎شان فهمیده بودند طبیعت، خانه‎شان است و چاره‎ای ندارند جز احترام به آن.

در سفری به جنگل، پروانه‎ای به سوی جولیا می‎آید، روی دستش می‎نشیند و مدت زیادی از او جدا نمی‌شود. این اتفاق برای دخترک، نشانه‎ای می‎شود؛ طبیعت آمده‎ توی دست‌هایش، طبیعت به او اعتماد دارد. از آن به بعد، جولیای ۱۰ساله بیشتر از قبل به حمایت و مراقبت از محیط اطرافش حساس می‎شود. اسمش را هم از «جولیا لوران هیل» به «جولیا باترفلای [به معنی پروانه] هیل» تغییر می‎دهد.
مهم‎ترین فعالیت‎های جولیا بعد از جان به دربردن از یک سانحه رانندگی شروع می‎شود. ۲۲سالگی، زمانی است که او از تصادفی سخت زنده بیرون می‎آید و بعدش راه می‎افتد توی جاده‎های کالیفرنیا تا مراقب جنگل‎ها باشد. در یکی از این گشت‎زنی‎ها جولیا تصمیم عجیب و مهمی می‎گیرد؛ او متوجه می‎شود یک شرکت راه‌سازی تصمیم به پاک تراشی (کندن درختان طوری که هیچ ریشه‎ای در زمین باقی نماند) تعدادی از جنگل‎ها کرده‎است. «لونا»، درخت ۱۵۰۰ساله ۵۵متری درمعرض خطر است.

جولیا، از درخت بالا می‎رود و آن‎جا می‎ماند تا جلوی ریشه‎کن کردنش را بگیرد؛ این ماندن روی درخت، بیشتر از ۷۰۰روز طول می‎کشد. در این مدت البته دختر پروانه‎ای تنها نمی‎ماند، گروهی او را حمایت می‎کنند و برایش غذا می‎برند. خودش هم کم‎کم راه‎های زنده ماندن روی درخت و مقاومت برای هدف درست را یاد می‎گیرد. شرکت راه‎سازی بالاخره کم می‎آورد، جولیا هم که دیگر با همراهی رسانه‎ها معروف شده‎است، به کمک مردم پول جمع می‎کند و خسارت شرکت را می‎پردازد. 

جهت ثبت دیدگاه کلیک کنید

دیدگاه ثبت کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ادامه مطالعه

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.