این جمله را میتوان چون “شاهبیت”ی که در غزل مینشیند، “شاه کلام” آیتالله احمد جنتی دانست که در مراسم افتتاحیه هفتمین اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری (دوره پنجم) بیان فرمودند.
رئیس مجلس خبرگان که توامان دبیر شورای نگهبان نیز هست، با این تصریح به ناامیدی، مردم را همچنین به “وظیفه”شان توجه دادند که؛ “اما مردم نباید بیتفاوت باشند و نباید اجازه دهیم که ناامید شوند. مردم باید مطالبهگر باشند؛ چرا که اگر ایستادند و مطالبهگری کردند دیگران مجبور میشوند به حرفشان گوش دهند.”
در این که مردم نباید بیتفاوت باشند، حرفی نیست. بیتفاوت هم نیستند لذا میبینیم بهرغم برخی خواستها در انتخابات، تا جایی که امکان دارد، افراد نزدیک به اندیشه خود را انتخاب میکنند اما این که فرمودند “نباید اجازه دهیم که ناامید شوند” از آن جملههاست که به یاد آورنده این بیت شعر جامی است که؛
…ذات نایافته از هستی، بخش
کی تواند که شود، هستی بخش؟
اگر جناب ایشان، چنان که تصریح فرمودند “ناامید هستند” چطور نمیخواهند “اجازه” دهند که مردم “ناامید” شوند؟ این نشدنی است مگر این که میخواهند بر دوسال پیش رو چشم ببندند و مردم را به دور بعد توجه دهند که این هم جای اما و اگر دارد چون رئیسجمهور فعلی و نمایندگان مجلس، “کلهم اجمعین”، به امضای تایید نهادِ تحت زعامت ایشان رسیدهاند و این گونه نبوده است که مردم همین طوری با رای خود آنان را بر صدر نشانده باشند. اگر ایشان از کسانی که خود تاییدشان کرده است، چنین ناامید است چه تضمینی دارد که تایید شدگان دور بعد ایشان، بهتر از این باشند و عملکردی چنان داشته باشند که روزگار، به شود از این که هست؟
تجربه فردی که جناب ایشان به او امید فراوان داشت و نامههای او را الهام خدا میدانست و جایش را در کتب درسی خالی میدید را همهمان داریم و دیدیم آنچه دعا میکنیم هیچ ملتی نبیند. ما “امیدواریم” امید ایشان به تکرار دورهای چنان نباشد.
ناگفته نماند که همه قبول داریم دولت گرفتاریهای پرشماری دارد و برخی جاها هم کم گذاشته است و برخی جاها هم تلاش دشمنان آنور آبی و کوشش مخالفان اینور آبی هم در شرایط به وجود آمده موثر افتاده است اما انصاف باید داد که در شرایطی چنین هولناک، تدبیر امور تا همین جا هم در حد خود یک معجزه است هرچند در اندازه معجزه هزاره سوم نباشد!
و دیگر نکته نیز این که وقتی رهبر انقلاب، با اشراف صددرصدی بر امور و رصد فرصتها و تهدیدها و ضعفها و قوتها، به توسعه امید، توجه میدهند و در منشور گام دوم انقلاب، به آن صراحت بر امید منطقی، تاکید میفرمایند، پیر فرزانه ما، چرا چنین ناامیدند و این را هم به جامعه منتقل میکنند آن هم در زمانهای که باید نقطههای روشن را بیشتر در نظر آوریم و گاهی هدفمند، چشم بپوشیم. نباید بگذاریم بذر یاس که دشمن میخواهد در این دیار بیافشاند به بار بنشیند و در این راه به نگاه امید بخش اکابر معظم، نیاز داریم. آن هم بزرگانی که در به قدرت رسیدن بخش انتخابی حاکمیت، مسئولیت “استصوابی سلیقهای” و تام برای خود قائلند و ذرهای هم کوتاه نمیآیند اما گاه جامهای که میدوزند، به قامت ملت کوتاه میآید تا جایی که خود، از گفتههای پیشین کوتاه میآیند.
باری، این روزها هم خواهد گذشت چنان که تلختر از این هم گذشت اما آنچه از یاد نمیرود موضعگیری بزرگان است که ثبت تاریخ میشود و ما را در برابر قضاوت آیندگان قرار میدهد. راستی چه داوری عجیبی خواهند کرد درباره ما؟