اگر این رابطه از نوع متعادل خودش باشد به این ترتیب مرد عشق، احترام و محبت را به بهترین شکل به همسرش ارائه میدهد. در این حالت فرد وابسته به خانواده فقط در مواردی خاص برای حل مشکلات به سراغ خانواده میرود و برای تصمیم بهتر، از آنها حمایت فکری و کاری میگیرد اما وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و مشکلساز میشود که این رابطه، استقلال، اظهارنظر و خلاقیت را از مرد بگیرد.
توصیههایی برای مدیریت چنین شرایطی
حضور بزرگترها و تجربه آنها همیشه برای افراد ارزشمند بوده اما در برخی موارد در زندگیهای امروزی بزرگترها ناخواسته به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوجهای جوان میشوند. همسر چنین مردی بودن کار راحتی نیست اما راههایی برای درک بهتر و مقابله با این شرایط وجود دارد که به برخی از آنها میپردازیم.
پیشنهاد قطع رابطه ندهید: قبول کنید قبل از شما، مادرش در زندگی او بوده است. پیشنهاد قطع ارتباط با مادرش بدترین راهکاری است که پیش میگیرید چرا که این موضوع باعث موضعگیری و لجاجت بیشتر وی خواهد شد. با قرار دادن همسر در شرایطی که بین شما و مادرش یکی را انتخاب کند، احتمالا بازنده شما هستید.
بیش از حد حساسیت نشان ندهید: جبههگیری نکنید، منصف باشید و این نیاز همسرتان را درک کنید. بدگویی از خانواده همسر موجب سلب اعتماد او به شما میشود. به وابستگی شوهرتان با خانوادهاش بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید.
از وابستگی شوهرتان انتقاد نکنید: در جاییکه همسرتان به طور مستقل درباره موضوعی اظهار نظر میکند حتما وی را تحسین و تشویق کنید. در ضمن هرگز به طور مستقیم از وابستگی همسرتان انتقاد نکنید، چون بهطور معمول در برابر انتقاد مستقیم شما احساس حقارت میکند و به جای حل مشکل، مقاومت و از خود دفاع میکند.
نتایج این وابستگی را یادآور شوید: جنبههایی را که این وابستگی به ضرر زندگی تان تمام میشود شناسایی کنید. با گفت و گویی آرام و در نهایت احترام به خانوادهاش، نتیجه منفی وابستگیاش را به او یادآور شوید.