درنتیجه رابطه خواهری و برادری سالمی در این خانوادهها وجود نخواهد داشت این درحالیست که والدین تصور میکنند فرزندانشان با یکدیگر سازگاری ندارند درحالی که عامل اصلی این فضای ناسازگارانه و رقابتی خودشان هستند.
مژگان نیکنام با بیان اینکه فرزندان یک خانواده، دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هستند، یادآور شد: تفاوتهای فردی فرزندان به مرور زمان موجب شکلگیری شخصیتهایی میشود که در نوع ارتباط گیری آنان تاثیرگذار خواهد بود. به طور مثال ممکن است فرزندی دارای ویژگی شخصیتی برونگرا، خونگرم و هیجانی و فرزند دیگر درونگرا و آرام باشد. حال اگر والدین در راستای ویژگیهای فرزندشان با آنها رفتار کنند و آن رفتار نوعی «تبعیض» محسوب میشود. به طور مثال تبعیض یعنی والدین با فرزند اجتماعیتر و خونگرمترشان ارتباط بهتری برقرار کنند یا محبت بیش از حد خود را به او هدیه دهند اما با دیگر فرزندانشان تعامل کمتری داشته باشند.
به گفته وی در بسیاری از مواقع تبعیضهایی که از سوی والدین بر فرزندان اعمال میشود غیرعمدی و غیرارادی است که البته والدین بهراحتی میتوانند به رفتارهای تبعیضآمیز خود واقف شوند زیرا در این زمان رفتارهای فرزندان تغییر میکند این درحالیست که برخی دیگر از تبعیضها مانند تبعیضهای جنسیتی، تبعیض برتری فیزیکی و… تعمدی و آگاهانه است.
بهطور مثال والدینی فرزند پسر را بیش از فرزند دختر دوست داشته باشند یا بالعکس یا فرزند اول خود را نسبت به فرزندان دیگر بیشتر دوست داشته باشند که عموما تبعیضهای آگاهانه ناشی از «نقص آگاهی اصول تربیتی» اتفاق میافتد. در مواردی که تبعیض تعمدی، مستقیم، واضح و مشخص است و والدین به یک فرزند توجه بیشتر و به فرزند دیگر توجه کمتری نشان میدهند به مراتب اثرات منفی بیشتری بر فرزندان پدیدار میشود.
بنابر اظهارات این روانشناس بهطور کلی تبعیضها از سوی والدین موجب شکلگیری فضاهای رقابتی میان فرزندان میشود. درنتیجه رابطه خواهری و برادری سالمی در این خانوادهها وجود نخواهد داشت و فرزندان در آینده با یکدیگر با مشکل مواجه میشوند. در این میان والدین تصور میکنند فرزندانشان با یکدیگر سازگاری ندارند درحالیکه عامل اصلی این فضای ناسازگارانه و رقابتی خود والدین هستند.
وی با تاکید بر اینکه تبعیض تحت هیچ شرایطی توجیه ندارد و امر ناپسندی است، خاطرنشان کرد: حتی اگر یکی از فرزندان خانوادهای معلول باشد و مادر از روی حس مادرانه یا ترحم به آن فرزند توجه بیش از حد کند و از توجه به دیگر فرزندانش جا بماند باز موضوع تبعیض مطرح است زیرا همه وظایف و احساسات مادرانه و پدرانه باید میان فرزندان تقسیم شود.
نیکنام با اشاره به اینکه والدین باید با همه فرزندان خود در یک سطح رفتار کنند، گفت: اگر یکی از فرزندان دارای ویژگی شخصیتی متفاوتی است والدین میتوانند به تناسب محیط با او رفتار سازگارانهای داشته باشند. به عبارتی دیگر والدین رفتار خود را مدیریت و به نوعی ویژگی شخصیتی فرزندان را بازسازی کنند تا آنان بتوانند خود را در جامعه بهتر بروز و نشان دهند.
وی در ادامه درباره تاثیرات تبعیض بر شخصیت فرزند محبوب و غیرمحبوب گفت: خشم، ناکامی، احساس سرخوردگی، طردشدگی، حقارت و اعتماد به نفس پایین به ترتیب از تاثیرات روانی تبعیض بر فرزند غیرمحبوب به شمار میرود، حال آن که توجه بیش از حد به یک فرزند موجب شکلگیری رفتارهای کمالگرایانه و خودشیفته میشود. این دسته از فرزندان همواره دوست دارند در جامعه مورد توجه قرار گیرند اما زمانی که وارد جامعه میشوند همانند خانواده دارای محبوبیت نیستند.
در این زمان است که مانند کودک نامحبوب دچار سرخوردگی میشوند و آسیبهای اصلی را حس میکنند. همین رفتارها باعث میشود این فرزندان حتی در بزرگسالی نیز با یکدیگر روابط خواهرانه و برادرانهای نداشته باشند.
بنابر اظهارات نیکنام، فرزندانی که از سوی والدین مورد تبعیض قرار گرفتهاند در واقع همیشه در بازی برد و باخت توجه والدین بازی کردهاند و همیشه این فضای رقابتی بین فرزندان باقی میماند و ادامهدار خواهد بود.