اگر زمان برگزاری نشست جی -۲۰ را مبنای محاسبه قرار دهیم، طی یک سال گذشته کمتر کشوری از گزند طعنهها، تهمتها و تهدیدهای دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا در امان بوده است. از خط ونشان کشیدن برای ترکیه از بابت خرید اس -۴۰۰ روسی گرفته تا متهم کردن چین به سرقت سایبری و بهرهکشی تجاری؛ از برچسب زدن به ایران تا منت گذاشتن سر ژاپن از بابت پیمان امنیتی؛ از ضدونقیض گویی درباره مداخلات روسیه در روندهای بهاصطلاح دموکراتیک تا تحقیر متحدان اروپایی از بابت وابستگی همهجانبه به آمریکا؛ همه و همه نشان داد که زبان تیز او میان دوست و دشمن تفاوتی قائل نمیشود.
اما امسال روح حاکم بر نشست جی -۲۰ تفاوت دیگری داشت که شاید بیتاثیر از طبیعت شاعرانه اوزاکای ژاپن نبود. به یک باره همه آن تحقیرها و طعنههای ترامپ جای خود را به لبخندی داد که انعکاسش از لنز دوربین رسانهها، یخ خیلی از رابطههای به بنبست کشیده را باز کرد و از گزندگی لحن رئیسجمهور همیشه شاکی آمریکا کاست.
اینکه در صحبتهای درگوشی با همتایانی که به واسطه حُسن رقابت و پشت درهای بسته با او گفتگو کردند؛ چه گذشت؛ سوالی است که قطعاً بیپاسخ میماند. اما، هرچه بود؛ ترامپ در چرخشی محسوس ادای شکستن همه سدهایی را در آورد که طی یک سال گذشته بناکرده بود؛ از احیا مذاکرات تجاری با چین گرفته تا پذیرش دعوت برای سفر به مسکو و لغو تهدیدها علیه ترکیه از بابت خرید اس -۴۰۰. حتی ظاهراً با ولادیمر پوتین رئیسجمهوری روسیه نیز برای حل دیپلماتیک مسئله ایران به توافق رسیده است!
اما جی -۲۰ صحنه کوچکی برای نقشآفرینی ترامپ بود و جنجال رسانهای به بعد از برگزاری این نشست بهظاهر اقتصادی موکول شد.
ترامپ و یک اقدام غافلگیر کننده
همه چیز از یک توئیت آغاز شد. ترامپ در آخرین روز از جی -۲۰ و حین سفر به مقصد کره جنوبی نوشت: به منطقه نظامی حائل میان ۲ کره میروم و شاید فرصت دیدار با رئیس کیم هم فراهم شود.
این پیشنهاد آنگونه که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی میگوید فیالبداهه بود و او را نیز به تعجب انداخت.
حتی ترامپ به روایت خودش دلهره این را داشت که مبادا رئیس کیم دعوتش را بیپاسخ بگذارد.
تا دقیقه ۹۰ هم همه چیز حول محور احتمال میگشت و از وقتی که ترامپ به خبرنگارها گفت «خبر دادهاند که رئیس کیم تا ۱۰ دقیقه دیگر میرسد»؛ تقریباً نیم ساعتی کشید تا طرف مقابل سر قرار حاضر شود.
اینکه رهبر کشوری که ادعای ابرقدرتی دارد؛ به این خفت که نیم ساعت سر قرار معطل شود، تن بدهد؛ قطعاً باید دلیل موجهی داشته باشد.
اما اوج ماجرا وقتی بود که ترامپ در اقدامی که برای هیچیک از زمامداران پیش از او سابقه نداشت؛ پا را از خط مرزی ۲ کره فراتر نهاد و قدم به خاک کره شمالی گذاشت.
ترامپ و پریدن از خط قرمز
او ۲۰ قدم- فقط ۲۰ قدم در خاک کشوری راه رفت که متخاصم نامیده میشود. برای سومین بار با مردی دست داد که دستگاههای تبلیغاتی آمریکا دیکتاتور میخوانند. او را با خود به این سوی مرز یعنی خاک کره جنوبی آورد و این نقطه عطفی در تاریخ مذاکرات فیمابین بود چراکه برای نخستین بار سران سه کشور آمریکا، کره شمالی و کره جنوبی در یک جا جمع شدند و به این دورنما که در آینده مذاکره میتواند حالت جمعی به خود بگیرد و پشت میزی بزرگتر برگزار شود؛ جان بخشید.
اما دیدار ۵۰ دقیقهای که پشت درهای بسته میان او و رئیس کیم درگرفت، دستاوردی غیر از احیا مذاکره هم داشت.
ترامپ تنها چند هفته بعد از آغاز کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰، با عبور از مرز ۲ کره، خود را رئیسجمهوری خط شکن معرفی کرد که قادر به برگرداندن ورق است و این یعنی رأی بیشتر در سبد انتخاباتی وی.
بعد با دعوت از کیم جونگ اون برای میهمان شدن در کاخ سفید به وی فرصت داد تا بدقولی رفع تحریمها را فراموش و به این دستاورد دیپلماتیک دل خوش کند که بالاخره غرب مثل سایر رهبران جهان با وی رفتار میکند و سفرهایش محدود به کشورهای دوست نظیر روسیه و چین نیست.
از طرفی، رهبر جوان کره شمالی فرصت این را یافت که در اقدامی نادر از نزدیک به پرسش خبرنگاران پاسخ دهد و چهرهای دوستانه از خود به نمایش بگذارد.
به گفته رئیس کیم، ما به عنوان دو کشوری که گذشته خصمانه دارند با ملاقات در این نقطه به جهان نشان میدهیم که حال جدید و دیداری مثبت پیش رو داریم.
پس نمایش دیدنی دیروز برای هر دو طرف دستاوردهایی داشت که باید دید دوام آن تا چه مدت خواهد بود.
آنچه از چشم و گوش پنهان ماند
در هیجان ناشی از لبخندها و دیدهبوسیها، هیاهوی خبرنگارها و عکاسها یک کلمه شنیده نشد یا بهتر است بگوییم آنقدر کم ادا شد که تا رسیدن به گوش مخاطب در هوا ذوب شد: خلع سلاح.
به گفته «جوزف یون» نماینده ویژه سابق آمریکا در امور کره شمالی، عدم تمرکز ترامپ بر این عبارت ناشی از اذعان وی به این واقعیت است که توقف برنامه هستهای-موشکی کره شمالی، تلاشی درازمدت را میطلبد که در چارچوب دور نخست و حتی دور دوم زمامداری او نمیگنجد.
در سایه این چرخش مواضع است که وی مدام میگوید «وقت زیاد است، عجلهای نیست». اینکه مدعی میشود «مسئله من سرعت نیست. اما در صورت پیشرفت مذاکره احتمال شل کردن تحریمها هم وجود دارد».
جالب آنکه این جملات را به دایره موضعگیریهای خود علیه ایران هم اضافه کرده است. «باید ببینیم چه اتفاقی میافتد»؛ «عجلهای برای مذاکره نداریم»؛ «ایران مایل به مذاکره است».
لبخندها، دست تکان دادنها و پیشنهادهای فیالبداههای که از پشت نقاب شوخطبعی عرضه میشود؛ نباید ذهن را از این واقعیت دور کند که رئیسجمهور آمریکا در جای بدی از چرخه زمان گیر افتاده و محتاج وقتکشی در راستای آرام نگه داشتن اوضاع است.
ترامپ عجلهای برای تشدید تنش با هیچ کشوری ندارد؛ چنانچه قرارداد اجاره کاخ سفید را تمدید کند؛ چند سالی برای قداره کشی فرصت دارد و اگر هم انتخابات ۲۰۲۰ به کام او نگردد، نام خود را به عنوان مردی اهل مذاکره که با اقداماتی نظیر هواخوری در کره شمالی رد پای خود را در صفحات تاریخ به جا گذاشته؛ ثبت خواهد کرد.
در این دوره گذار، رقبا هم از آرامش نسبی فضای حاکم برای مغتنم شمردن فرصتهای کوتاه و چارهاندیشی برای تهدیدهای دراز مدتِ تعامل با آمریکا سود میبرند.