فرهاد دژپسند در یاداشتی با اشاره به الزامات به کار گیری اقتصاد هوشمند در چارچوب اقتصاد ایران نوشت: در زمان تنظیم برنامه برای وزارت اقتصاد، اقتصاد هوشمند را یکی از ستونهای برنامه خودم قرار دادم و اکنون آن را شخصاً راهبری و پیگیری میکنم. اما چرا؟ حاصل سالها تحصیل و تدریس و مدیریت در عرصه اقتصاد من را به این جمع بندی رسانده است که ما باید به سمت اقتصاد هوشمند حرکت کنیم. ما عادت کرده ایم که از ابرچالشها و ابرمسالهها بگوییم، اما من ترجیح میدهم علاوه بر رسیدگی به مسائل و بحرانها و چالش، به ابرفرصتها نیز بپردازم. بخشی از راه نجات اقتصاد ایران، اقتصاد هوشمند است. ما در ادبیات جهانی، اقتصاد دیجیتال را زیاد شنیده ایم. اما مهمترین تفاوت اقتصاد هوشمند با اقتصاد دیجیتال آن است که اقتصاد دیجیتال بیشتر به زیرساختهای مبتنی بر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی تمرکز میکند اما اقتصاد هوشمند اقتصادی است که بازیگران (کنشگران)، فعالیتها، تعاملات و معاملات خود را بر بستر زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام میدهند.
اقتصاد هوشمند نتیجه تکامل بخشی و ثمردهی اقتصاد دیجیتال است که در آن بازیگران بر پایههای اقتصاد دیجیتال، رفتارهوشمندانه از خود نشان میدهند. اقتصاد هوشمند نسبت به اقتصاد سنتی، نوآورتر، سبزتر، بهره ورتر، سریعتر و شفافتر است. در اقتصاد هوشمند؛ هوش مصنوعی در کنار هوش انسانی قرار میگیرد و کاغذ، تعامل حضوری، شعب فیزیکی، کارت فیزیکی و عامل انسانی و… به سمت حذف شدن میل میکند. بانکداری غیرحضوری، مالیات ستانی غیرکاغذی و غیرحضوری و مبتنی بر هوش مصنوعی انجام میشود. اقتصاد دیجیتال بیشتر روی فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان صنعت و زیرساخت (ICT as a sector و ICT as Industry و ICT Infrastructure) تاکید دارد. اما اقتصاد هوشمند روی نتایج و دستاوردها (زندگی و کسب وکار) تاکید دارد.
ابرفرصت اقتصادهوشمند حاصل برهمکنش روندهای زیر است:
۱- ظهور اینترنت اشیا و اشیای هوشمند؛ تا پیش از این ما در جستوجوی انسان هوشمند، سازمان هوشمند و دولت هوشمند بودهایم، اکنون به لطف پیشرفتهای صورت گرفته، ما میتوانیم اشیا هوشمند را به عنوان بازیگر چهارم به کنشگران اقتصاد اضافه کنیم. به عنوان مثال دیری نخواهد پایید که خود ماشینها، با شرکتهای بیمه مذاکره میکنند و بهترین بیمهنامه را خرید خواهند کرد و با اتصال به حساب بانکی، اقساط خرید بیمه را نیز پرداخت خواهند کرد.
۲- کلان دادهها: %۹۰ از دادههای موجود در جهان نتیجه تولید روزانه ۲.۵ تریلیون بایت داده، فقط ظرف بیست سال گذشته است. این حجم از داده که معمولاً کلان داده یا دادههای عظیم نامیده میشوند، نتیجه عملکرد عالی رایانهها در جمعآوری و ذخیره اطلاعات است. کلان دادهها را میتوان به دو دسته ساختاریافته یا ساختارنیافته تقسیم کرد. دادههای ساختارنیافته، اطلاعاتی هستند که سازماندهی نشده و در دستههای از پیش تعیین شده قرار نمیگیرند. دادههای جمعآوری شده از شبکههای اجتماعی از جمله دادههای ساختارنیافته هستند که سازمانها از آنها برای جمعآوری اطلاعات در مورد نیازهای مشتریان استفاده میکنند.
دادههای ساختاریافته، مرکب از اطلاعاتی هستند که در پایگاه داده سازمان طبقهبندی شدهاند. این حجم از تولید و توزیع دادهها در جهان، ما را قادر به تحلیلهایی میکند که تا پیش از این قادر به آن نبودهایم. همچنین تکنولوژیهای مرتبط با کلان دادهها، پاسخ طبیعی ماست به این انفجار اطلاعات! به خاطر وجود چنین حجم عظیمی از دادههاست که اگر اقتصادی بتواند این کلان دادهها را بهتر و بیشتر مدیریت کند هوشمندتر خواهد بود.
به عنوان مثال دولت میتواند با همین کلان دادهها، مالیاتها را با دقت یک ریال محاسبه و تأیید کند و تمام پرداختهای حمایتی خود را مبتنی بر این کلان دادهها، سامان ببخشد و به هر خانوار دقیقاً و با کمترین اشتباهی، یارانه عادلانه پرداخت کند.
۳- هوش مصنوعی: هوش مصنوعی یکی از زیرشاخههای فناوری شناختی است و در جستوجوی ساخت رایانههایی است که بتواند کارهایی را انجام دهد که انجام آن توسط انسان نیاز به هوشمندی و شعور دارد؛ یادگیری، حل مساله، ادراک و پردازش زبان. هوش مصنوعی در کنار کلان دادهها، موجب میشود تا بتوانیم از طریق استخراج الگوهای خاص، رفتار و قیمت را پیشبینی کرده و در نتیجه تصمیمگیریهای انسانی را تقلید نماید و حتی به روزهایی نزدیک شویم که تصمیمات بهتری از انسان بگیرد. پیشبینیها نشان میدهد که در آینده به جای اعضای هیأت مدیره، رباتهای هوشمند در نظام حکمرانی شرکتی قرار خواهند گرفت.
۴- قراردادهای هوشمند و زنجیره بلوکی: قرارداد هوشمند یک پروتکل جدید برای تنظیم قراردادها است. قراردادهای هوشمند معاملات و فرایندها را به صورت کاملاً تضمینی و بدون اشخاص ثالث انجام میدهند. فعالیت و ثبتهای قرارداد هوشمند قابل پیگیری و غیر قابل برگشت هستند. پرداخت خودکار خسارت با قراردادهای هوشمند در شرکتهای بیمه فقط یک مثال ساده از قراردادهای هوشمند است.
۵- اقتصاد اشتراکی: در دوران جدید میتوان از طریق اینترنت همه وسایل از ماشین چمنزنی گرفته تا دوچرخه و کیف مهمانی را بهراحتی اجاره داد و اجاره کرد، به اشتراک گذاشت و یا تهاتر کرد. خانه مشارکتی، فضای کاری مشارکتی، مبادله خانه، معاوضه کتاب، معاوضه لباس، به اشتراکگذاری پارکینگ مثالهایی از این دست هستند. هر چیزی که شما مالکیت آن را بر عهده دارید، در ازای پرداخت مبلغی میتواند در اختیار دیگران قرار بگیرد. اقتصاد اشتراکی شامل اشتراک در تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میشود.
کالاها یا خدماتی که دارای مالکیت خصوصی هستند از طریق بازارهای نظیر به نظیر برای مصرف به اشتراک گذاشته میشوند یا اجاره داده میشوند. در مورد خانه، ماشین و دوچرخه اینها را دیدهایم اما اکنون روند به سمت آن است که تمام داراییها از جمله زمان، فضا، مهارتها و پول را با هم به اشتراک بگذارند. اینکه چرا اقتصاد اشتراکی هر روز و هر روز بیشتر فراگیر میشود شاید ریشه در نهاد انسان و حس اجتماعی شدنش دارد. اما از آن گذشته به اشتراک گذاشتن داراییها فواید زیر را به همراه دارد:
افزایش بهرهوری و کاهش مصرف منابع با آثار منفی بر محیط زیست (مثل گازهای گلخانهای و کاهش منابع طبیعی) صرفهجویی در هزینهها با قرض گرفتن و بازیافت.
دسترسی افراد به کالاهایی که توان خرید آن را ندارند یا تمایل به استفاده طولانی مدت از یک کالا را ندارند.
افزایش انعطافپذیری و تنوع در انتخاب، چون لازم نیست بخرید بلکه میتوانید استفاده کنید، برگردانید و در نوبت بعدی گزینه دیگری را انتخاب کنید.
تبدیل سرمایه بلااستفاده به منبع درآمد (مثل ماشین، ابزار و فضای اضافه در منزل)
ما اکنون در حال ترسیم نقشه راه اقتصاد هوشمند هستیم. از نظر من اقتصاد هوشمند شش پایه اصلی دارد:
۱- هویت دیجیتال
۲- سواد دیجیتال
۳- امنیت دیجیتال
۴- دسترسی دیجیتال
۵- دارایی دیجیتال
۶- قانون زیست و کسب وکار دیجیتال.
وزارت اقتصاد در دو حوزه دارایی دیجیتال (شامل هرگونه پول الکترونیکی، توکن و سایر داراییهای دیجیتال) و همچنین قانون زیست و کسب وکار دیجیتال باید نقش آفرینی کند. این پایههای شش گانه بر رفتار و تراکنش چهار بازیگر اقتصاد هوشمند موثرند:
۱- دولت هوشمند
۲- سازمان هوشمند
۳- انسان هوشمند
۴- اشیا هوشمند
این چهار بازیگر ۱۰ نوع رابطه با یکدیگر دارند: G۲C, T۲G و…. وظیفه ما در وزارت اقتصاد، همکاری با دیگر دستگاهها برای فراهم کردن زیرساختها و سپس تأثیرگذاری بر این روابط ۱۰ گانه است. بدیهی است که اقتصاد هوشمند در این دوره و این دولت به پایان نمیرسد. اما وظیفه من به عنوان وزیر اقتصاد آن است که این افق را باز کنم و فضا را برای تبدیل یک ابرفرصت به منفعت ملی فراهم کنم. در این راه دست همه نخبگان و مجریان و اندیشمندان را میفشارم.