«سازمان میراث فرهنگی، شهرداری منطقه ۱۲ و کسبه بازارچه عودلاجان در تهران متعهد شدند هر یک ۳۳ درصد از هزینههای بهسازی و مرمت بازارچه را تأمین کنند و همچنین در مقابل کسبه متعهد شدند که پس از مرمت و بهسازی بازارچه عودلاجان، شغل خود را به کسبی متناسب با شأن تاریخی بازارچه تغییر دهند.» این خبری بود که شهریور سال ۹۱ داده شد و امید آن میرفت که بازارچه تاریخی عودلاجان که خرابهای ناامن برای اهالی بازار بود، به گذر صنایع دستی در تهران تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاد.
سالها گذشت و بنای مرمت شده، دوباره رو به خرابی میرفت. مغازههای گذر که نمیتوانستند صنایع دستی بفروشند، از محل کسب خود دست شستند چون اگر باز میکردند اداره مالیات به سراغشان میآمد آنها سالها مشاغلی ازجمله پلاستیکفروشی را تجربه کرده بودند. ترجیح دادند بسته باشند تا گرفتار این مسائل نشوند و یا سرقفلی را اجاره دهند.
در این مدت بارها بازارچه عودلاجان با حضور مسئولان سازمان میراث فرهنگی و شهرداری منطقه ۱۲ افتتاح شد و گفتند که حالا دیگر به وعدههایشان عمل کردند. اما باز هم این بازارچه رونق نگرفت. حالا اما از اول امسال بخش خصوصی طرح خود را به معاونت صنایع دستی و شهرداری داد تا بتواند اینجا را به پاتوق گردشگران تبدیل کند.
از اول امسال این بازارچه را عدهای از زنان سرپرست خانوار که در حوزه فروش صنایع دستی نیز تبحر دارند به دست گرفتهاند. آرش سرلک مجری طرح بازارچه صنایع دستی و بهرهبردار بازارچه عودلاجان ۵ سالی با سازمان میراث فرهنگی قرارداد دارد تا بتواند این بازارچه را با کمک همین زنان به پاتوق صنایع دستی تبدیل کند.
اکنون ۵۰ مغازه در بازارچه وجود دارد که برخی از آنها وقفی است و یا زمینهای معارض اطرافش زیاد است. از این تعداد ۱۱ مغازه دار، دوباره مشغول به کار شدهاند و صنایع دستی میفروشند و چهار مغازه پلاستیکفروش هستند اما هنوز تعداد زیادی از آنها بسته است.
برخی از این مغازهها صنایع دستی فاخر میفروشند برخی دیگر شبیه به کارگاه شدهاند چون تعدادی جوان در حال یادگیری یکی از این هنرها هستند. برخی دیگر اما مرتبط با حضور گردشگران هستند، یکی غذا میفروشد دیگری نان دست مردم میدهد. آن دیگری سفرهخانهای است و یا کافه گالری که مانتو و شال و روسری هایش صنایع دستی است و یک کافه دارد که چیدمانش از آثار هنری بهره گرفته است.
برخی از زنان فروشندهها چارقد و پوشیه زدهاند و مردان نیز لباس قجری به تن کردهاند. گردشگران که رد میشوند یا میخواهند از آنها عکس بگیرند و یا کنارشان میایستند و تماشایشان میکنند. مردم از بازار اصلی به سمت عودلاجان با موسیقی که اول بازارچه نواخته میشود، وارد میشوند. نگاهی به میزهای رنگارنگ چیده شده میکنند و شاید چیزی بخرند.
جلوی برخی از مغازههایی که کرکرهشان را هنوز بالا ندادهاند و معلوم نیست صاحبش چه نقشهای برایش دارد؛ چند زن و مرد میزی را روزی ۲۰ هزار تومان اجاره کردهاند و جلوی خود دارند که روی آنها صنایع دستی، گل و غذا و یا یکی از هنرهای دستی خودشان را میفروشند. نرخ صنایع دستی که آنها عرضه میکنند؛ چون دستساز خودشان است از همه جا پایینتر داده میشود.
سرلک میگوید که بیشتر آنها سرپرست خانوار هستند. در کنارشان یکی از هنرمندان به رهگذران و گردشگران آموزش رایگان حکاکی روی چوب میدهد. دیگری سمبوسه داغ دست مردم میدهد و آن یکی کافه سیارش را در دل عودلاجان قرار داده است. آن دیگری ساز میزند. اینجا تا ۱۵۰ میز گنجایش دارد و میتواند تعدادش بیشتر شود.
مردم در سرتاسر بازار و جاهای مختلف از جمله خیابان ناصر خسرو هم بنرهای افتتاح بازارچه عودلاجان را دیده بودند. روی ماشین برقیهای اطراف هم تبلیغ بازارچه عودلاجان شده است که به مردم خبر میدهد هر روز میتوانند از ساعت هشت صبح تا ۵ بعد از ظهر سوار بر قطار گردشگری عودلاجان شوند قطاری که رایگان است و از تقاطع خیابان صوراسرافیل و باب همایون تا سر بازارچه عودلاجان نزدیک به بازار آهنگران میرود و برای مسافرانش یک راهنما توضیح میدهد که چه بناهای تاریخی در مسیر وجود دارد.
بازارچه عودلاجان حالا دیگر جای معتادان و رهگذرانی که با ترس و لرز رد میشدند نیست. میتوان گردشگران خارجی را دید که به این بازارچه به همراه راهنمایشان آمده اند. بازارچهای که اگرچه نزدیک به بازار بزرگ تهران است اما حتی کرایه مغازههایش بسیار رقم پایینتری از بازار بزرگ دارد چون هنوز کسی آن را خوب نمیشناسند.
با این وجود اما آرش سرلک که طی تفاهم سازمان میراث فرهنگی با شهرداری، پروژه عودلاجان را بر عهده گرفته، در نظر دارد تا به قول خودش «پاخور» در این منطقه زیاد شود. او میگوید: «وقتی گردشگران و مردم به این سمت از بازار رفت و آمد کنند به بهانه حضور دستفروشان صنایع دستی مغازههای بازارچه نیز رونق میگیرد و کم کم مغازهداران هم برمیگردند. به خصوص که قرار است در ماه رمضان از زمان افطار جشنواره غذای اقوام نیز در گذر حاجیها برپا شود و از مهر ماه نیز هفتههای فرهنگی استانهای مختلف را در اینجا برپا کنند. اگر این اتفاق بیفتد گردشگران خارجی در کنار بازار بزرگ تهران جایی را برای دیدن صنایع دستی اقوام ایرانی و موسیقی و گردش در جایی متفاوتتر را خواهند داشت. چه بسا ایده شهردار تهران برای بزرگتر شدن طرح بازارچه صنایع دستی تا خیابان پامنار و ناصر خسرو نیز اجرایی شود و این محلههای تهران به پاتوق فرهنگیان و گردشگران تبدیل شود.»