جامعه ایرانی– حسن روحانی با امید به پذیرش درخواست تبدیل وضعیت ایران در سازمان همکاری شانگهای به عضو دایم عازم پکن شد، هرچند با خروج ترامپ از برجام و بازگشت دوباره تحریمها، قدرت چانهزنی بر سر این موضوع باردیگر تضعیف شده است. بر این اساس پیش میشود احتمالاً در آینده نیز ایران عضو ناظر سازمان شانگهای باقی خواهد ماند و از مزایای عضویت دائم در این سازمان محروم خواهد ماند. سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان معتقد است سازمان همکاری شانگهای هرگز نمیخواست ایران را به عضویت دائم خود درآورد.
افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان در گفتوگو با جامعه ایرانی تاکید میکند چین و روسیه با اعطای عضویت ناظر به ایران عملا از آمریکا و غرب کسب امتیاز کردند و نفعی به ایران نرسید.
رویکرد ضدآمریکایی ایران موضوع دیگری است که به اعتقاد سلیمانی مانع حضور واقعی ایران در این سازمان میشود. زیرا شانگهای سازمانی در ضدیت با آمریکا و اسرائیل نیست و این تفاوت ایدئولوژیک نیز خود تشدیدکننده موانع حضور ایران بهعنوان عضو دائم این سازمان است.
با توجه به خروج آمریکا از برجام، تحلیل شما از فراز و فرود عضویت ایران در سازمان شانگهای چیست؟ فکر میکنید همچنان ما عضو ناظر باقی بمانیم یا با توجه به تحریمهای آمریکا علیه روسیه در آینده شاهد وضعیت متفاوتی خواهیم بود؟
عضویت دائم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای حتی قبل از برجام و در زمان تحریمهای پیش از برجام بلاتکلیف باقیمانده بود. البته این مسئله دلایل خاص خودش را داشت. حتی قبل از مواضع تند آقای ترامپ علیه ایران و خروجش از برجام و تشدید فشارها بر ایران و حتی زمانی که تحریمهای شورای امنیت علیه ایران بهاندازه دوران آقای احمدینژاد قوی نبود، آنها علاقهمند نبودند ایران عضو دائم سازمان همکاریهای شانگهای بشود. به نظر من روسیه و چین بهعنوان اعضای اصلی این سازمان میخواستند با عضو ناظر کردن ایران، در آمریکا و غرب حساسیتهایی ایجاد کنند و از آنها امتیاز بگیرند، بنابراین اصلاً آنها دنبال عضویت دائم ایران در این سازمان نبودند.
مسئله دیگر این است که سازمان شانگهای علیرغم زاویههایی که با آمریکا و اروپا دارد، اساساً تشکیلاتی ضدآمریکایی و ضد غربی نیست و هیچوقت نمیخواست کشوری را وارد این تشکیلات و عضو دائم آن بکند که با آمریکا قطع رابطه است و اسرائیل را هم به رسمیت نمیشناسد و با غرب هم دچار مسائلی است. آنها دنبال این نبودند که سازمانشان ماهیت ضدآمریکایی بگیرد.
این سازمان که در ابتدا رویکردی امنیتی داشت و بعداً رویکرد اقتصادی هم یافت، برای این تأسیس شد که بر سر مسائلی مثل مقابله با رادیکالیسم اسلامی بین اعضا تجمیع ایجاد کند. البته من این مسئله را به طور کامل قبول ندارم. بخشی از مطالبات مردم مسلمان چین و روسیه، مطالبات انسانی و حقوق بشری است ولی حکومتهای آنها مانع تحقق این مطالبات میشوند.
بومیان این تشکیلات که به خاطر بحثهای امنیتی و مبارزه با افراط گرایی آن را تشکیل داده بودند، حتی ایران را متهم میکردند که از اسلامگرایی در برخی کشورها حمایت میکند. معلوم بود نگاه آن سازمان به ایران چگونه است. بهمرور زمان و وقتی این کشورها دیدند که ایران علیرغم شعار حمایت از مسلمانان، با خشونت علیه مسلمانان در چین یا در روسیه و قفقاز شمالی کاری ندارد، و همچنین ارتباط ایران با مسلمانان تاجیکستان هم ضعیف شده است، گفتند که ایران عضو ناظر بشود. ولی در اصل آنها دنبال عضو کردن ایران بهعنوان کشوری ضد آمریکا در تشکیلاتشان نبودند.
هدف دیگر آنها این بود که پیشروی ناتو در مسیر چین و روسیه را مهار کنند و لذا دنبال ایجاد کردن توازن بودند. بنابراین این سازمان ضد غربی و ضدآمریکایی نبود. آنها فقط میخواستند در سیاست خارجیشان از آمریکا و غرب امتیاز بگیرند و مانع این شوند که غرب، آمریکا و ناتو منافع آنان را به خطر بیندازد. آنها از این امر منتفع شدند اما عضویت ناظر ایران باعث نشد که چیزی گیر ایران بیاید. برای مثال روسیه مبارزان چچنی را که به داعش پیوسته بودند را در سوریه نابود کرد. ایران چنین نگرانی را نداشت و حتی در بسیاری از کشورها متهم به حمایت از افراطگرایان بود. همانطوری که امروز هم متهم است. لذا نه الان و نه آن موقع قرار نبود که آنها ایران را به دلایلی که گفتم عضو دائم خود کنند. امروز که وضعیت بدتر شده است و مواضع آمریکا علیه ایران شدیدتر شده است، هیچوقت دیگر عضویت دائم ایران را مطرح نخواهند کرد. مخصوصاً که آن موقع هم بهانه آوردند و گفتند چون ایران تحریم است، نمیتواند عضو دائم سازمان شانگهای شود.
ولی وقتی تحریمها در جریان برجام ضعیف شد، بازهم ایران را عضو دائم نکردند. ایران از این فضا میتواند استفاده کند و حرفهایش را به طور گسترده به گوش افکار عمومی جهانیان برساند و همه را دعوت کند که تحت سلطه یکجانبهگرایی آمریکا قرار نگیرند. البته روسیه و چین بهرغم اختلافاتی که با آمریکا دارند، هیچوقت نمیخواهند در برابر آمریکا قرار بگیرند. ولی فرصتی ایجاد شده است که این کشورها مقابل یکجانبهگرایی بایستند.
بخشی از هزینه مبارزه چین و روسیه با افراط گرایان اسلامی در این کشورها را ایران در سوریه و در مبارزه با داعش داد. اما در عین حال در انتها به ایران گفته شد باید از سوریه خارج شود. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
من ظرف چهار پنج سال گذشته و از زمانی که بحران سوریه و وقتی روسیه هم وارد این بحران شد، گفتم که روسیه تا آخر با ایران باقی نخواهد ماند. چون جهتگیری سیاست خارجی ایران و روسیه متفاوت است. گاهی در یک جاهایی این مسیر به نقطه اشتراک میرسد، ولی قرار نبود روسیه در سوریه همکار ایران شود و با اسرائیل مقابله کند و مقابل آمریکا بایستند.
آن زمانی که ما اجازه میدادیم روسیه از آسمان کشور ما به سمت سوریه موشک شلیک کند، یا آن زمان که آسمان نوژه را در اختیار آنان قرار دادیم، آن زمان باید با آنها یک پیمان واقعی میبستیم. روسها گفتند که ما برای مبارزه با داعش آمده بودیم. آنها در پی حفظ بشار اسد هم نبودند، فقط میخواستند تا حل مسائل از طریق سیاسی و تصمیم مردم، بشار اسد بماند.
ایران هم باید به این نتیجه برسد که اگر میخواهد، مسائل از کانال سیاسی حل شود، همه نیروهای خارجی یعنی روسیه و آمریکا و ایران و سایر کشورها باید از سوریه بیرون بروند. بنابراین هزینههایی که ایران در سوریه داده است، و همین امروز هم میدهد را باید روی میز مذاکره با بازیگران سیاسی امروز یعنی چین و روسیه و اروپا و حتی خود آمریکا بگذارد و امتیاز بگیرد.
ولی وقتی ما با آمریکا رابطه نداریم، روسیه هم تمام حرفهایش با آمریکا را به ما نمیگوید و منافع خودش را دنبال میکند. باید پرسید چرا ما روسیه را تقویت و خودمان را تضعیف میکنیم. ما نباید بگذاریم در منطقه روسیه تقویت شود. آمریکا که فی حد ذاته قوی هست، و آن سمت دنیاست. روسیه بیخ گوش ما نمیخواهد که ما قوی بشویم. کارهایی که ما میکنیم روسیه را تقویت میکند. ما باید در عین حال که با روسیه و چین و اروپا صحبت میکنیم، از کارتهایمان استفاده کنیم و امتیازبگیریم. در غیر این صورت میبازیم.
هیچ کشوری قابل اعتماد نیست. هر کشوری بر اساس وزن خود بازیگری میکند. ایران هم برای هیچ کشوری قابل اعتماد نیست. این یک مسئله متقابل است. بنابراین در فضای غیر قابل اعتماد متقابل، باید براساس نقاط اشتراک و احترام متقابل همکاری کرد. هر کشوری که چنین قدرتی را داشته باشد به منافع ملی کشورش کمک میکند. باید به این پرسش پاسخ داد، چرا به جای اینکه جهان اسلام در برابر اسرائیل قرار بگیرد، ما در برابر اسرائیل، آمریکا و جهان اسلام قرار گرفتیم. این چه فرصت سازی برای دیگران و چه فرصت سوزی برای ما بود؟
ارزیابی شما از ادامه مسیر سیاست خارجی دولت روحانی چیست؟ به نظر شما مسیری که روحانی سعی کرد به سمت غرب متمایل کند، مجدداً به سمت چین و روسیه برگشت خواهد داشت؟
آقای روحانی یکشبه به ریاست جمهوری نرسید. ایشان سالها در سمتهای مختلف بودهاند و کاملاً میدانند که در نظام بینالملل و در ایران چه خبر است؟ توان ما و کشورهای مقابل ما چه است. فرصتها و تهدیدهای مقابل ما چه است؟ ضمناً آقای روحانی در سیاست خارجی همهکاره نیستند.
قبلاً هم تجربه شده است، رفتن به سمت چین و روسیه مشکلی را از ایران حل نمیکند. آنها به طور کلی به خاطر مشکلات و فشارهایی که هست نمیتوانند با ایران همکاری کنند و روابطشان با آمریکا را به خاطر ایران دچار چالش نخواهند کرد.
سیاست خارجی خوب توازن دارد. یعنی با تمام بازیگران غیرقابلاعتماد ایجاد رابطه میکند. باید فکر کرد، چرا چین و روسیه یا اروپا که از ما هم منفردا و هم مجموعاً از هر شاخصی که حساب کنیم، قویتر هستند، در مقابل آمریکا نمیایستند؟ و تنها در این قالب وزرای خارجه اروپا با امریکا مکاتبه میکنند که شرکتهای ما میخواهند با ایران همکاری کنند، لطفاً شرکت های ما را معاف کنید! یعنی حتی اگر از دست آمریکا و مثلاً تعرفهها ناراحت هم باشند اما این کشورها نه متحداً و نه منفرداً روبه روی آمریکا نمیایستند. لابد نمیتوانند بایستند، وگرنه مدلی درست میکردند و متحد می شدند و از یوق دلار آمریکا خارج میشدند. ما هم تنهایی نمیتوانیم این کار را بکنیم. ما حتی لازم نیست تمام تخم مرغ هایمان را در یک سبد بگذاریم. یعنی لازم نیست فقط با آمریکا مذاکره کنیم. این هم غلط است. باید با همه کشورها مذاکره کنیم. در حال حاضر باید با اروپا ادامه بدهیم. البته که آمریکا شیطان بزرگ و سلطه گر است، اما همان برجام هم با آمدن آمریکا درست شد و با رفتن آمریکا دارد خراب میشود.