ارتباط با ما در

وظايف و كاركردهای پارلمان اصلاحات در گفت‌وگو با آذر منصوری:

برخی وظایف خاتمی به پارلمان اصلاحات تفویض می‌شود

آذر منصوری گفت: قاعدتا آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات نقش اثرگذارش فراتر از نهادهای موجود اصلاح‌طلبان است. در شکل‌گیری این پارلمان جایگاه آقای خاتمی هم باید روشن باشد. یکی از مسائلی که اصلاح‌طلبان باید در مورد آن تصمیم بگیرند، همین موضوع است.

منتشر شده

جامعه ایرانی– پیش‌نویس «پارلمان اصلاحات» از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تنظیم و به احزاب ارایه شده است. قرار است که احزاب اصلاح‌طلب نظرات و انتقادات‌شان در باب این طرح را بیان کنند تا در ماه‌های آینده به مرحله اجرایی برسد. هنوز هم چندان مشخص نیست که کارکرد مشخص این نهاد و ارتباطش با شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان چیست.

آذر منصوری، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران می‌گوید که در این پیش‌نویس ارتباط این دو نهاد تبیین نشده است. با این حال برخی اصلاح‌طلبان معتقدند که پارلمان اصلاحات به عنوان نهاد بالادستی و مجمع عمومی جریان اصلاحات قرار است نهاد سیاستگذار اصلاح‌طلبان در کنار شورای عالی سیاستگذاری به عنوان بازوی اجرایی باشد و وظایف سیدمحمد خاتمی به این پارلمان تفویض شود. به گفته این فعال سیاسی اصلاح‌طلب این نهاد بالادستی قرار است جریان اصلاحات را از فرد محوری خارج کند.

سازوکار پارلمان اصلاحات چیست و قرار است که چه نسبتی با شورای عالی سیاستگذاری داشته باشد؟

آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان تاکید دارند که جریان اصلاحات در شرایط کنونی نیاز به یک نهاد مجتمع‌کننده بالادستی دارد تا بتواند ضعف نهادهای موجود را مرتفع کند و این نهاد بالادستی در حدی موثر و فراگیر باشد که بتواند هم به لحاظ فراگیری مجموعه جریان اصلاحات اعم از احزاب، طیف‌ها و شخصیت‌های منتسب به این جریان ایفای نقش کند و هم به لحاظ گفتمانی فضای کنونی کشور بتواند انسجام و اشتراک گفتمانی لازم را بین مجموعه اصلاح‌طلبان ایجاد و هم جریان اصلاحات را از شخص محوری خارج کند. در واقع در حد یک جبهه فراگیر که بتواند دربرگیرنده مجموعه جریان اصلاحات باشد و پاسخگوی نیازهای امروز جامعه ایران، پرسش‌ها و نقدهای جامعه باشد. در کنار آن از قدرت لازم برای اثر‌گذاری در فضای سیاسی کشور و پیشبرد اهداف و گفتمان جریان اصلاحات را هم داشته باشد. این نهاد بالادستی نامش می‌تواند پارلمان یا هر نام دیگری باشد. این نهاد باید از چنین کیفیت و ظرفیتی برخوردار باشد. پیش‌نویسی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تهیه شده و به احزاب ارایه شده است. احزاب باید نظر خود را در خصوص تشکیل پارلمان اصلاحات بیان کنند. هنوز جمع‌بندی خاصی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات صورت نگرفته است. طبیعتا این نهاد بالادستی قرار نیست کارکردی یکسان با شورای عالی سیاستگذاری و شورای هماهنگی داشته باشد. این نهاد بالادستی باید بتواند به عنوان یک نهاد موثر که بروز و ظهورش در فضای عمومی کشور است، با کارکردی متفاوت ایفای نقش کند. در غیر این صورت طبیعتا با تشکیل پارلمان اصلاحات در حد نهادهای موجود مشکلی حل نخواهد شد. قاعدتا احزاب باید این مساله را مورد بررسی قرار دهند. نقدهایی که به این پیش‌نویس دارند، مطرح کنند. اگر قرار است اصلاح‌طلبان نهاد جدیدی پایه‌گذاری کنند باید با در نظر گرفتن همه این جوانب و ملاحظات موجود این کار را انجام دهند.

در واقع این نهاد بالادستی نقش مجمع عمومی را در جریان اصلاحات ایفا می‌کند؟

مجمع عالی یا مجمع عمومی.

تعداد اعضای پارلمان اصلاحات چند نفر خواهد بود؟

آنچه تحت عنوان پیش‌نویس ارایه شده، نمونه بزرگ شده شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است. باید توجه کرد که ما نیاز به نهادی مشابه نداریم. طبیعتا این نهاد باید دربرگیرندگی لازم را داشته باشد تا ظرفیت‌های موجود اصلاح‌طلبی را در خود جای دهد. در غیر این صورت کارایی فراتر از شورای هماهنگی نخواهد داشت.

پس با این منطق باید شورای هماهنگی جبهه اصلاحات حذف شود. مگر اینکه کارکردی متفاوت داشته باشد. کسی تا به حال مطرح نکرده است که در صورت شکل‌گیری پارلمان اصلاحات، شورای هماهنگی منحل شود؟

علی‌القاعده وقتی نهاد بالادستی شکل بگیرد، باید بتواند کارکرد شورای هماهنگی و شورای عالی سیاستگذاری را نیز داشته باشد.

موازی‌کاری نمی‌شود؟

نه، ممکن است وقتی که نهاد بالادستی شکل بگیرد، وجود چنین نهادهایی موضوعیت نداشته باشد.

یک ایده این بود که شورای عالی سیاستگذاری درحد نهاد اجرایی و پارلمان اصلاحات نهاد سیاستگذار و تقنینی باشد؛ درست است؟

این‌ها در حد پیش‌نویس و فرضیه است.

در پیش‌نویس شورای هماهنگی به این موضوع اشاره شده است؟

نه، در پیش‌نویس شورای هماهنگی هیچ ارتباطی بین شورای عالی سیاستگذاری و پارلمان اصلاحات توضیح داده نشده است. هر چند این پیش‌نویس نقاط مثبت قابل توجهی دارد اما باید با همفکری و اجماع نظر مجموعه ظرفیت‌های اصلاح‌طلبی به یک فرمت نهایی برسیم که بتواند در جایگاه یک نهاد بالادستی ایفای نقش کند.

آیا قرار است که سیدمحمد خاتمی وظایف خود را به پارلمان اصلاحات واگذار یا تفویض کند؟

اینها هنوز مشخص نشده است. قاعدتا آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات نقش اثرگذارش فراتر از نهادهای موجود اصلاح‌طلبان است. در شکل‌گیری این پارلمان جایگاه آقای خاتمی هم باید روشن باشد. یکی از مسائلی که اصلاح‌طلبان باید در مورد آن تصمیم بگیرند، همین موضوع است.

شخص آقای خاتمی چنین نظری داشته است؟ یکی از نقش‌های او مثلا انتخاب اعضای حقیقی شورای عالی سیاستگذاری به پارلمان اصلاحات واگذار خواهد شد؟

بله، با شکل‌گیری این نهاد قرار است که مجموعه رفتارهای جریان اصلاحات شکل دموکراتیک به خود بگیرد که انتخاب اعضای شورای عالی سیاستگذاری نیز از آن جمله خواهد بود. روند دموکراتیک گرفتن یعنی تصمیمات از قائم به فرد بودن خارج شود و به صورت جمعی باشد. این تصمیم‌گیری چه در مورد عملکرد و نهاد انتخاباتی این جریان یا نهادهایی که ماموریت‌هایی به غیر از انتخابات دارند، می‌تواند انجام گیرد. اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی از ضعف چنین نهادی رنج می‌برند و ترجیح آقای خاتمی نیز این است که جریان اصلاحات به سمتی حرکت کند که این نهاد بالادستی و دربرگیرنده از قائم به شخص بودن خارج شود و تصمیمات در یک فرآیند دموکراتیک گرفته شود.

دبیرکل کارگزاران گفته است که پارلمان اصلاحات حدود ۶۰۰ عضو خواهد داشت. چطور یک نهادی با این تعداد می‌تواند گفتمان‌سازی کند؟ برای گفتمان‌سازی نیاز به یک نهاد متمرکزتر نیست؟

این تعداد طبیعتا باید در قامت مجمع عمومی ایفای نقش کند. البته هنوز عددی تصویب نشده است. هر حزبی ممکن است با معیارهای خود به عددی رسیده است. اما طبیعتا جمعی باید منتخب مجمع عمومی باشند که بتوانند برآیند تصمیمات را نمایندگی کنند و به هر حال با ایجاد ارکان یا نهادهایی ذیل خود بتوانند از مشارکت مجموعه جریان اصلاحات در پیشبرد برنامه‌ها استفاده کنند. اینها در حد طرح و ایده است.

مهم‌ترین چالش و اختلاف نظر موجود بین اصلاح‌طلبان در مورد ایده پارلمان اصلاحات چیست؟

چنین طرح مهمی وقتی می‌خواهد بررسی شود و به عنوان یک چارچوب پیشنهادی به سمت تشکیل یک نهاد بالادستی برود باید برآیند مجموعه نظرات، آرا و افکار جریان اصلاحات باشد. قاعدتا ما نمی‌توانیم در شرایط فعلی ادعا کنیم که فرضا ۳۰ حزب اصلاح‌طلب می‌تواند برآیند جمع اصلاح‌طلبان باشد. این نهاد در بدو امر باید از مشارکت فکری مجموعه جریان اصلاحات استفاده کند تا خود به عاملی برای تفرقه و انشقاق بین اصلاح‌طلبان تبدیل نشود. این پارلمان یا نهاد باید آنقدر در برگیرنده باشد که مجموعه نهادهای موجود را در خود جای دهد؛ اعم از احزاب اصلاح‌طلبی که به صورت سراسری فعالیت می‌کنند. احزابی که به صورت استانی فعال هستند و همچنین شخصیت‌های ملی و منطقه‌ای که به عنوان نیروی موثر ظرفیت مشتمل‌کنندگی و ایجاد حرکت در فضای عمومی کشور را دارند. این دربرگیرندگی بسیار مهم است. نکته مهم دیگر که در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم با آن مواجه هستیم این است که متاسفانه هیچ معیاری از میزان اثرگذاری و توان احزاب در فضای سیاسی کشور مشخص نکرده‌ایم. حزبی که ۳۰ تشکیلات استانی دارد و مرتبا بیانیه می‌دهد و تشکیلات منسجم خود را دارد و در بزنگاه‌های مختلف کشور حضور دارد رای برابر با حزبی دارد که اوج و مجموع حرکتش در کشور یک بیانیه انتخاباتی است و هیچ خروجی و برون‌دادی به لحاظ کمی و کیفی در فضای عمومی کشور ندارد. این مساله عدم توازنی را در کشور به وجود می‌آورد. این پارلمان باید تدبیری برای این موضوع بیندیشد. در غیر این صورت اگر قرار است که این فرآیند ادامه پیدا کند، نهادی شکل می‌گیرد که شبیه‌سازی شده نهادهای موجود است، با کمی تغییر که خیلی در فضای عمومی هم موثر نباشد. بالاخره این نهاد باید بتواند پیام تغییری برای جامعه باشد.

هسته سخت اصلاحات به فراموشی سپرده شد؟

در همان حد ایده مطرح شده است.

و در همان حد ایده ماند؟

بله، باید این ایده، ظرفیت جریان‌سازی داشته باشد. این ظرفیت ایجاد نمی‌شود، مگر اینکه نهادی مسوولیت پیگیری آن را داشته باشد. به نظر من ایده خوب بود و احزاب اصلاح‌طلب اگر قرار است که به لحاظ بنیادین و تطبیق خود با شرایط و اقتضائات امروز حرکت کنند، توجه به همین ایده‌هایی است که توسط تئوریسین‌های جریان اصلاحات مطرح می‌شود. این ایده‌ها تمایز بین جریان اصلاحات و جریان رقیب وطیف‌های دیگر را به رخ می‌کشد. متاسفانه بر این ایده‌ها سرمایه‌گذاری جدی نمی‌شود.

 

از دست ندهید

Copyright © 2018 JamehIrani. تمامی حقوق این پایگاه مطابق قانون متعلق به جامعه ایرانی است. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.