محمد نعیمیپور، عضو حزب اتحاد ملت در گفتوگوی تفصیلی با جامعه ایرانی:
مأموریت احمدینژاد پاک کردن عناصر اصلاحطلب از درون حکومت بود/ در مسئله رفع حصر باید با کنش پیش رفت
احمدینژاد خوشخدمتیهای بسیاری کرد و در جهت نابودی اصلاحطلبان، تمام اقدامات خود را به کار بست. او مأموریت خود را بر پاک کردن عناصر اصلاحطلب در درون حکومت بنا کرده بود و سعی بلیغی را نیز در این زمینه به خرج داد.
منتشر شده
۲۰ شهریور ۹۷, ساعت: ۱۱:۰۳توسط
جامعه ایرانیجامعه ایرانی- محمد جعفری: «نظارت استصوابی» را یکی از موانع بزرگ بر سر راه شایسته سالاری میداند و از مسببین وضع آن به عنوان یک هنجار قانونی گلهمند است. از نگاه محمد نعیمی پور، این نظارت با روح قانون اساسی مغایر بوده و معتقد است: «در نهایت خروجی نیز به این صورت درآمده که مجالس ما پس از این قانون (نظارت استصوابی)، نتوانستهاند با بنیه قدرتمند و درخوری به مسائل ورود کنند.»
نماینده اسبق مجلس ششم و عضو شاخص حزب اتحاد ملت در گفتوگو با «جامعه ایرانی» در این بین «رفراندوم» را نیز از قوانین راهگشای کشور تلقی کرده و بر حضور آن در ورطه عمل تاکید میکند. در جایی که در قامت دفاع از این قانون برآمده و خطاب به مخالفین آن نیز تاکید میکند: «افرادی که تحقق این حد قانونی(رفراندوم) را به خواب تشبیه میکنند، عقل کل هستند که بنای نادیده انگاشتن آن را دارند؟ در عین اینکه باید به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که این مسئله قانونی حتی در زمان بازنگری قانون اساسی و در دوره رهبر انقلاب کماکان پابرجا ماند و دچار خدشه نشد.»
***
رفراندوم تابو نیست
مدتی است که همواره مسائلی بهصورت جستهوگریخته هم از سوی رئیسجمهور و نیز از سوی برخی فعالین سیاسی درباره مقوله رفراندوم مطرح میشود. مسئلهای که به نظر میرسد با توجه به موضع گرفتن تند برخی اصولگرایان در شرایط کنونی تا حدودی مسکوت مانده است. این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟
در واقع من معتقد هستم که این مسئله بهعنوان یک ظرفیت قانونی، به هیچ عنوان یک تابو نیست، چراکه اساساً علت موضع گرفتن برخی اصولگرایان در رابطه با این مسئله، به خطر افتادن منافعشان است. افرادی که تصور میکنند با تحقق این حد اختیار قانونی در کشور، منافعشان به خطر خواهد افتاد و چنین مسئلهای به هیچ عنوان باب میل این مشی فکری نیست.
قانون اساسی در زمان امام راحل و توسط خبرگانی که اکثراً روحانی بودند، این اصل را بهعنوان یکی از اصول مترقی قانونی به رسمیت شناخته است. سؤال در اینجاست که اساساً افرادی که تحقق این حد قانونی را به خواب تشبیه میکنند، عقل کل هستند که بنای نادیده انگاشتن آن را دارند؟ در عین اینکه باید به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که این مسئله قانونی حتی در زمان بازنگری قانون اساسی و در دوره رهبر انقلاب کماکان پابرجا ماند و دچار خدشه نشد.
روح قانون اساسی اجازه نظارت استصوابی را نمیدهد
به نظر شما کدام موضوعات میتواند بهعنوان مصداق در قالب این قانون موضوعیت پیدا کند؟
ببینید! بهطور نمونه، نظارت استصوابی، یکی از مشکلاتی است که همین آقایان آفریدند و برای جلوگیری از ورود برخی از نیروهایی که نظرات متفاوتی با نظراتشان داشتند، استصواب را در مجلس بهصورت قانون وضع کردند. درحالیکه روح قانون اساسی اجازه چنین مسئلهای را هیچگاه نداده است. در نهایت خروجی نیز به این صورت درآمده که مجالس ما پس از این قانون، نتوانستهاند با بنیه قدرتمند و درخوری به مسائل ورود کنند. البته من دراینبین مجلس ششم را یک استثنا میدانم که تحت یک شرایط ویژه و با کمترین استصواب بر سر کار آمد و به اذعان بسیاری از کارشناسان به لحاظ وظایف نمایندگی نمایندگان، توانست کنش مؤثری در موضوعات آن برهه ایفا کند.
اصرار بر استصواب از سوی برخی نیز از این رو صورت میگیرد که در صورت عدم وجود چنین مانعی، بیتردید مجلس ششم دیگری از صندوق آرای مردم سر بر میآورد و طبعاً چنین مسئلهای باب میل برخی آقایان نیست. لذا بر اساس همین جنس لجبازیها و در خوشبینانهترین شکل ممکن، توهمات است که منافع کشور از دست رفته و اعتماد مردم به حکومت روز به روز در حال کاهش است.
رجوع به افکار عمومی برای یک طیف فکری خاص چندان باب میل نیست
مسئله حجاب را تا چه اندازه در بحث رفراندوم دارای مناسبت میدانید؟
درباره این مسئله، یک تفاوت فرهنگی شدیدی وجود دارد و برخی تحت هر شرایط مایل به اعمال تفکرات خود در جامعه هستند. بهعنوان نمونه، مرحوم شیخ محمد حسین فضلالله در لبنان در رابطه با همین مسئله حجاب اجباری، به هیچ عنوان نظر رادیکال نداشت. در مقابل امروز با دسته افرادی مواجه هستیم که از یک عقب ماندگی فکری رنج برده و تلاش میکنند تا منویات قلبی خود را با الفاظ رکیک و بیان القابی همچون روسپی درباره چنین موضوعاتی در جامعه به پیش ببرند.
بی تردید، اگر صداوسیمای کشورمان میلی نبود و میتوانستیم رسانه ملی برای همه آحاد و تفکرات در جامعه داشته باشیم، چنین مسائلی به راحتی در این نهاد برای عموم قابل طرح و بحث بود و مردم میتوانستند به خوبی بر اساس منطق ارجح عمل کنند.
البته این مسئله چند وقت اخیر، چندان موضوع جدیدی نیست و بارها در وهلههای مختلف، مثلاً در دوره اصلاحات درباره موضوعات مختلف مطرح شد اما حاکمیت ادامه و تداوم آن روند را برنتابید و شاید گمان آقایان بر این بود که اگر چنین مسئلهای باب شود، درباره همه مسائل مبتلابه مورد رجوع قرار خواهد گرفت و ظاهراً این رجوع به افکار عمومی برای یک طیف فکری خاص چندان باب میل نبوده و نیست.
سخنان روحانی چندان ناامیدکننده نبود
رئیسجمهور اخیراً در نطق تلویزیونی و گفتوگوی با مردم، به دغدغههای عمومی اشارهای غیر اقناعی داشت و به زعم برخی کارشناسان، نتوانست افکار جامعه را با خود همراه کند. توقع این بود که به انتظارات در جلسه سؤال از نمایندگان پاسخ داده شود اما نشد…
اساساً توقع از رئیسجمهور برای بیان موضوعاتی که القاکننده از دست رفتن عنان امور و ریشه یافتن فساد در همه شئونات مملکت باشد، انتظار بجایی نیست.اما روحانی باید هنگام حضور در مجلس بهصورت صریح و شفاف با نمایندگان مردم صبحت میکرد و پاسخ اقناعی به سؤالات آنها میداد. پاسخی که در صورت اقناعی بودن آن، بی تردید میتوانست در جهت روشنگری بسیاری از مسائل در کشور تأثیرگذار باشد.
با این همه همچنان معتقدم که روحانی در سخنان اخیر در تلویزیون، مواضع خوبی را نیز اتخاذ کرد و مجموع سخنان وی چندان ناامیدکننده و تیرهوتار نبود. رئیسجمهور در این برنامه بهصورت دیپلماتیک به مسائلی نیز اشاره کرد که به تصور من خیلی در رسانهها، آنطور که باید و شاید به آن پرداخته نشد. یکی از این مسائل، اشاره روحانی به رغبت ایران برای ارتباط سازنده و توام با مفاهمه با همه همسایگان و کشورهای منطقه بود. مسئلهای که نشان از عزم دولت برای برقراری رابطه سازنده با کشوری مانند عربستان بوده که با توجه به تنشهای اخیر میان دو کشور و قرار گرفتن آمریکا و اسرائیل در کنار آل سعود، میتواند از موجسواری برخی دیگر از بازیگران بینالمللی بر این دست اختلافات جلوگیری کند.
چرا کمیت معترضین از میزان مشخصی بیشتر نشد؟
یکی از مسائلی که این روزها از سوی طیف اندک معتقد به براندازی مطرح شده، بحث لزوم اعتراضات مردمی و تبعات بعدی آن است، چنین موضوعاتی را چگونه تحلیل میکنید؟
به عقیده من، تصمیمات مردم ما امروز، فیالبداهه و ناگهانی نیست. مردم یک چشماندازی دارند که اگر این چشمانداز روشن نباشد، با هیچ کنشی همراهی نخواهند کرد. تعریف ساده این چشمانداز این است که مثلاً یکی از مطالبات عمومی، آرامش و امنیت بیشتر بوده و اگر با حضور در خیابانها و اعتراضات اینچنینی، به چنین مطالباتی جامه عمل پوشانده نشود، همراهی و همسویی را از سوی افکار عمومی دراینباره نمیبینیم.
به مثال دیگر، مردم همواره این سؤال را در ذهن دارند که اگر بخواهند مطالبات خود را از محل اعتراضات خیابانی با هزینههای سنگین دنبال کنند، این مسئله ما به ازای چه منافعی وصول خواهد شد؟ به همین دلیل است که در جریان اعتراضات اخیر هم دیدیم که معترضینی که ریسک چنین کنشی را کردند، از یک تعدادی فراتر نرفتند و هیچگاه کمیت معترضین از میزان مشخصی بیشتر نشد.
اعتراضات اخیر هیچگاه نمیتوانستند به اتفاق بزرگی منجر شوند
فقدان لیدر را تا چه اندازه در این مسئله موثر میدانید؟
اساساً اعتراضاتی که اخیراً نیز شاهد آن بودیم، اعتراضات پراکندهای بودند که هیچگاه نمیتوانستند به اتفاق بزرگی مانند تغییرات ساختاری منجر شوند. چراکه اصولاً مسائل اینچنینی به مؤلفههای زیادی برمیگردد و کنش جدی را نمیتوان از آن منتظر بود. مؤلفههایی نظیر نبود لیدر، نبود باور عمومی در میان همه آحاد و طبقات جامعه، شعار مورد پذیرش همه مردم و مسائلی از این دست، از جمله عوامل موثر و اساسی در این بین هستند که هیچ کدام از آن را در مناسبات کنونی نمیبینیم.
بهعنوان نمونه در زمان انقلاب، شعار مرگ بر شاه، شعاری بود که همه طبقات، ریشههای فکری و تیپهای رفتاری آن را پذیرفته بودند و انشقاقی از این منظر در میان مردم معترض به رژیم گذشته وجود نداشت. لذا همه حول یک شعار واقعی جمع شدند و نهایتاً چنین کنشهایی به انقلاب منجر شد.
در عین حال آن دست اعتراضات، از یک رهبری شجاع بهره میبرد که اهل ریسک بود و از هیچ تهدیدی ابا نداشت. بهعنوان نمونه، رهبری نهضت در آن دوره وقتی فرمان حضور همه مردم در خیابانها را صادر کرد، این فرمان با تبعیت عموم مردم مواجه شد و نهایتاً شاهد خنثی شدن یک کودتا از قبلاً این کنش بودیم.
همه اینها مؤلفههای است که به جد در تحولات اینچنینی موثر بوده و در شرایط کنونی، به جهت فقدان این مؤلفهها، این دست رفتارها ره به جایی نخواهد برد. البته اعتراضاتی نیز وجود دارد که همه باید آن را بشنویم و مسئولین باید نسبت به پاسخ این مطالبات اقدامات جدی اهتمام ویژه به خرج بدهند. اما با این همه در وهله فعلی، اینکه همه مردم باور داشته باشند که با یک هزینه حداقلی و چشمانداز روشن بتوانند به این مسائل ورود پیدا کنند، هنوز فاصله زیادی را شاهد هستیم.
براندازی امروز در دست افرادی است که چندان اهل تفکر و رفتار هنجارمند و عقلایی نیستند
در مجموع نوع کنش جریان به اصطلاح برانداز را چطور میبینید؟
اگر در یک جمله بخواهیم تعریفی از این طیف داشته باشیم، باید گفت که طیف برانداز عموماً افراد بسیار سطح پایینی در نوع محاسبات و مسائل سیاسی و البته در شناخت کشور و مردم آن هستند. البته نوع کنش آنها هم چندان جدید نیست. از همان ابتدای انقلاب میل باطنی سلطنتطلبان به ساقط کردن نظام بود و سودای بازگشت در سر داشتند که هنوز چهل سال است که مشغول بازگشت هستند!
تصور این طیف این است که بر فرض اینکه جمهوری اسلامی عملکرد مطلوبی نداشته، پس مردم از ما استقبال خواهند کرد و ما به نوعی لیدر مردمی جریان مبارزه علیه نظام مستقر هستیم. این سادهانگارانهترین شکل از یک نظر سیاسی است که نهایتاً ره به هیچ جا نخواهد برد.
کما اینکه در خبرها داشتیم که حدود ۱۰ ماه قبل، نظرسنجی در کشور انجام شده که سلطنتطلبان طی آن، تنها موفق به کسب یک درصد از آرای مردم شدهاند. قاعدتاً مردمی که دیکتاتوری و استبداد را برنمیتابند، یقیناً به سمت دیکتاتوری سلطنتطلبانه آن هم از نوع موروثی نخواهند رفت. به اعتقاد من، این تفکر بسیار سخیف بوده و در نظر مردم، محلی از اعراب نخواهد داشت.
ما در گذشته تجربه رادیکالتر از این تفکر را هم در قالب تفکر مجاهدین خلق (منافقین) شاهد بودیم. طیف فکری که تصور کردند در کوران جنگ و با توسل به صدام در قابل مبارزه منظم نظامی، خواهند توانست رژیم مستقر را ساقط کنند و البته این اقدامات سوای ترورها و جنایات آنها در کشور بود.
نهایتاً به اعتقاد من مجموع این اقدامات و تفکرات، مجموع توهماتی است که برخی تصور میکنند که اگر مردم اعتراضی به وضع موجود دارند، به این طیف گرایش پیدا میکنند. براندازی امروز در دست افرادی است که چندان اهل تفکر و رفتار هنجارمند و عقلایی نیستند و نهایتاً به این مشی گرایش پیدا کردهاند. در عین حال نظام ما نیز نظامی نیست که برخی بتوانند با این دست اقدامات به عمر آن خاتمه بدهند. سیاست ایران خیلی پیچیدهتر از این مسائل است که طیفی بتواند با این سطح و طرز تفکر بتواند در آن کنش جدی داشته باشد.
اگر بخواهیم نمونهای برای این نوع سناریوهای ساده انگارانه داشته باشیم، باید گفت که این طیف حتی به این مسئله فکر نکرده که بر فرض محال براندازی، با توجه به اینکه ما در کشور نیروی بسیج و بسیج مردمی داریم که در همه شهرها و روستاها بهصورت مسلح حضور دارد. بر فرض براندازی، تقابل با این نیروها، نهایتاً کشور را به چه سرانجامی دچار خواهد کرد؟ اصلاً با این مبنا، میتوان برای براندازی موضوعیتی قائل بود؟
مردم به کمترین حد از آنارشی نیز “نه” خواهند گفت
بر اساس این صحبت شما، کشور در این فرض، دچار آنارشی و هرجومرج خواهد شد؟
من معتقدم که بر همین فرض حتی، کشور دچار آنارشی هم نمیشود. چراکه به اعتقاد من، اکثریت قریب به اتفاق مردم، از آنارشی فراری هستند. اصلاً در شرایط کنونی هم یکی از محورهای مطالبات مردم از حکومت در اینجاست که چرا ما گاها با برخی از کشورهای دنیا، تعامل جدیتری نداریم که مبادا تخاصمات احتمالی نهایتاً بخواهد به جنگ منجر شده و آرامش کنونیشان را دچار دستخوش کند. بر همین مبنا، مردم ما به کمترین حد از آنارشی نیز “نه” خواهند گفت. بر همین اساس حتی ممکن است همین مردمی که الان ولو اعتراضاتی را نیز درباره نوسانات ارزی و امثال آن دارند، در صورت ایجاد آنارشی، مقابل همین طیف مدعی نیز ایستاده و برای تثبیت آرامش خود با آنها نیز مقابله کنند.
سرکوب و فشار امنیتی هیچگاه پاسخگوی مطالبات نبوده و نیست
به زعم شما، وظیفه حکومت در کنار این بیاعتنایی به مقوله براندازی، در مقابل مطالبات مردم چیست؟
در این سو هم ما باید اعتراضات را کاملاً شناسایی کرده و حق مردم را در آن به رسمیت بشناسیم. بدیهی اینکه در قدم بعدی، به رسمیت شناختن کانونها و انجمنهای صنفی به شکل بسیار جدیتر میتواند در جهت اقناع عمومی نقش اساسی ایفا کند. چراکه سرکوب و فشار امنیتی هیچگاه پاسخگوی مطالبات نبوده و نیست.
احمدینژاد خوشخدمتیهای بسیاری کرد
نکته دیگری که در ماههای اخیر سعی بر خودنمایی داشته، رفتار احمدینژاد و تیم همراهان او است. این قبیل اقدامات را چگونه باید به نظاره نشست؟
احمدینژاد خوشخدمتیهای بسیاری کرد و در جهت نابودی اصلاحطلبان، تمام اقدامات خود را به کار بست. او مأموریت خود را بر پاک کردن عناصر اصلاحطلب در درون حکومت بنا کرده بود و سعی بلیغی را نیز در این زمینه به خرج داد.
تلاش دیگر او قرار دادن تمام تخممرغهای نظام در سبد نیروهای نظامی بود که این تلاش از سال ۸۴ آغاز شد. اقدامی که البته در سال ۸۸ هنوز به سرانجام نرسیده بود. اما وقتیکه او به نیمههای راه رسید و به نوعی سهم خواهی خود را مثلاً برای حضور داشتن در انتخابات مجلس بعدی مطرح کرد، برخلاف تصورش، از این رفتار وی جلوگیری شد. پس از این البته یک یا دو ماه جنجال به پا کرد و البته نهایتاً مجبور به رها کردن عرصه و سکوت شد. تصور او این بود که به خاطر این همه خوشخدمتی خواهد توانست به راحتی هر رفتار باب میلش را عملی کرده و اطرافیانش را نیز در حاشیهای امن به همراه خود داشته باشد. با عدم تحقق این مسئله، احمدینژاد به رفتارهای کاریکاتوری مثل تحصن در حرم عبدالعظیم(ع) که به زعم خودش تداعیگر مشروطه و کنشهای سیاسی آن دوران بود، متوسل شد.
تعبیر من از احمدینژاد این است که او در سال ۸۴ خود را یک انار نورسیده و زیبا تصور میکرد که میخواهد کشور را به گلستانی زیباتر بدل کند، اما با گذشت زمان متوجه شد که آن انار زیبا و میوه بهشتی، چیز دیگری است. به همین دلیل نیز حالا به حدی دچار مشکلات روحی و روانی سیاسی شده که گمان میکند، با جوسازی و جاروجنجالها خواهد توانست نگاه مردم را مال خود کند.
در مقابل اگر بخواهیم بهطور مثال در قیاسی معالفارق، سید محمد خاتمی را به لحاظ رفتاری با احمدینژاد مقایسه کنیم، تفاوتها چشمگیر خواهد بود. چراکه سید محمد خاتمی همواره با عقلانیت، شیوه و منش درست و بدون تلاش برای خوشخدمتی، تمام توجه خود را به مردم و مطالبات آنان معطوف کرده است.
شما ببینید، احمدینژاد، این همه علیه سید محمد خاتمی هجمه کرد، براندازان مانع اصلی خود را شخص رئیسجمهور اصلاحات میدانند. سید محمد خاتمی، اکنون یک میوه شیرین جنبش اصلاحطلبی است که در سختترین شرایط توانسته برای مردم کار کرده و همواره نظرات عموم جامعه را در رفتار خود در نظر بگیرد.
غرق شدن احمدینژاد در منجلابی که خود درست کرد
علیت سکوت حاکمیت در قبال رفتار چندین ماه اخیر او را در چه میدانید؟
در حقیقت من هم اگر به جای حاکمیت بودم، همین مشی کنونی را در قبال او در پیش میگرفتم. چراکه احمدینژاد حالا دیگر هیچچیز برای عرضه ندارد و باید با بیاعتنایی این اجازه را به او داد تا با دستوپا زدنهای گاه و بیگاه فعلی، در منجلابی که خود درست کرده است غرق شود.
اگر بخواهیم کاملاً منطقی هم به مسئله نگاه کنیم، اساساً چرا باید حاکمیت یک رئیسجمهور سابق را محدود یا دچار برخورد کند، درحالیکه شخصی مثل او نه اقبال مردمی دارد و نه هیچ خاصیت دیگری؟
چرا احزاب درخواست برگزاری تجمع نمیدهند؟
آنچه به نظر میرسد در بحث اعتراضات اخیر کمی مغفول واقع شده، بحث جانمایی محلهای اعتراضی مشخص است که در عمل هیچ استفاده قانونی را از آن شاهد نیستیم. موضوعیتی را در عمل برای تحقق این ظرفیت قائل هستید؟
ببنید! این مسئله دو طرفه است. اولا اینکه این مسئله قانون نبوده و مصوبه مجلس نیست اما در وهله اول باید محلی برای بیان اعتراضات و تجمعات مشخص شود که در عمل این اتفاق افتاده است. اما در طرف دوم ماجرا، سازمانها، گروهها و احزاب رسمی هستند که باید درخواست برگزاری یک گردهمایی و تجمع را رسماً به مراجع ذیربط تقدیم کنند.
در همین رابطه، این مسئله مطرح است که چرا احزاب در راستای این مسئله تاکنون اقدام عملی را ترتیب ندادهاند. در فقدان این ساز و کار است که برخی هم تصور میکنند باید با شعارهای ساختارشکنانه فرضاً علیه رأس حکومت شعاری بدهند و بدیهی اینکه چنین کنشی نیز به طبع محلی از اعراب در مناسبات قانونی نخواهد داشت. اما این مسئله در نهایت باز هم به احزاب برمیگردد که حتی ریسک اقدام برای چنین موضوعی را هم به جان نخریدهاند و کنشی را در این راستا انجام ندادهاند.
شجاعت و ریسکپذیری در کنشهای اینچنینی، اصل غیرقابلانکاری است که نمیتوان از کنار آن با اغماض عبور کرد. بهعنوان نمونه، در وهله پیروزی انقلاب، همه دلسوزان امام را از آمدن به تهران به لحاظ ملاحظات و محدودیتهای امنیتی بر حذر داشتند و بهرغم این، امام چون به این نتیجه رسیده بودند که از پاریس نمیتوان انقلاب را هدایت و راهبری کرد، ریسک هر تبعاتی را به جان خریدند و شخصاً به کشور بازگشتند و انقلاب نیز نهایتاً به پیروزی رسید.
اما در شرایط کنونی متأسفانه کسانی که خود را یار و مقلد امام میدانند، چنین ریسکهایی را به هیچ وجه قبول نمیکنند و این آسیب جدی برای کنش اجتماعی و قانونی است. مثلاً هیچ جریان یا حزبی نیست که مثلاً به مناسبت بالا رفتن ارز و نوسانات آن، درخواست مجوزی برای گردهمایی و طرح موضوع در این زمینه را داشته باشد و تا مادامی که با چنین وضعیتی روبرو هستیم، این دست مسائل نیز راه به جایی نخواهد برد.
حزب اتحاد قصور کرده است
مثلاً چرا حزب اتحاد ملت که شخص شما نیز در مناسبات آن حضور دارید، اقدام به شکستن چنین تابویی نکرده است؟
صادقانه معتقدم که حزب اتحاد در این زمینه قصور کرده است. به شخصه مرتباً این چالش را در حزب دارم که ما تا چه زمانی باید حرکت دست به عصا داشته باشیم و یا نهایتاً با اقدامات و فعالیتهای شکلی خروجی جدی را در سپهر سیاست ایران نبینیم. من معتقدم که حزب اتحاد و امثال حزب اتحاد باید در این زمینه پا پیش گذاشته و مسائل و موضوعات مشخصی را با شعارهای مشخص، در یک میتینگ مطرح کنند. حزب اتحاد ملت این پتانسیل را دارد که ما بتوانیم در چارچوب آن، میتینگهای اینچنینی را در مدیریت کامل و بدون اجازه به موجسواران و مغرضین برگزار کنیم.
چرا اقدامی در این زمینه صورت نمیگیرد؟
این را باید از شورای مرکزی پرسید و بنده از مدتی قبل در این شورا حضور ندارم.
بر فرض چنین اقدامی از سوی حزب اتحاد برای درخواست مجوز تجمع در کنار قبول مسئولیت امنیت برگزاری مراسم، تصور شما از واکنش حاکمیت چیست؟
به عقیده من این مسئله، یک مسئله ثانویه است. اصل قضیه در اینجاست که ما باید یک کنش یا اکت سیاسی داشته باشیم و بعد از آن منتظر واکنش طرف مقابل بمانیم. پاسخ روشن خواهد بود، یا به این درخواست اجابت میکنند و یا خیر. اگر چنین درخواستی از سوی حکومت رد شد، آن وقت ما میتوانیم با صدای رساتری اعتراض خود را اعلام کنیم و گله داشته باشیم از اینکه به صلاح مملکت عمل نمیشود. مضاف بر اینکه در چنین مسئلهای، ایجاد فضای اقناعی میتواند مسیر راهکارهای اپیدمیک و ماسبق را نیز عوض کرده و طرحی نو در بیندازد.
ما در این سالها بیشتر واکنشی عمل کردیم. به این معنی که همواره منتظر کنش از سوی مقابل بودیم و تلاش کردیم که کنش مؤثری در مقابل آن داشته باشیم که چنین رویهای باید بهصورت برعکس اتفاق بیفتد.
چنین مسئلهای تنها بر مسائلی مانند درخواست تجمعات و امثال آن صدق میکند یا میتوان مصداق دیگری را نیز از این منوال به پیش برد؟
اتفاقاً این مسئله تنها محصور به مسائلی مانند تجمعات و میتینگها نیست. مثلاً در مسئله رفع حصر باید با کنش پیش رفت. نه اینکه تنها منتظر عمل مقابل بمانیم و نهایتاً به نتیجهای نیز نرسیم.
مطالب مرتبط
-
پیشنهاد پورمختار به رئیسجمهور درباره برگزاری رفراندوم
-
چرا با همه پُرسی مخالفاند؟
-
انتظار مردم از دولت و مجلس برآورده نشد/ چرا رئیس دولت اصلاحات ورود زودهنگام به مسئله انتخابات داشتند؟
-
تهدیدات و هجمه ها مانع اجرای مُر قانون توسط شورای نگهبان نمی شود
-
اصلاحطلبان و ۴ گرایش در مواجهه با انتخابات اسفند
-
۱۰ سال بعد از مناظره قرن ایران
آخرین اخبار
بافتهای شهری چه طور فرسوده میشوند و مسئول رسیدگی به آن کیست؟
شرایط دریافت مهریه بعد از فوت شوهر
بازسازی ساختمان؛ راهکاری برای احیای ارزش املاک
معایب سرامیک خودرو: همه چیز درباره پوشش سرامیکی و نکات مهم آن
آیا زبان آلمانی واقعاً سخت است؟
خدمات شهری و اختیارات شهرداری
تامین پایدار بهترین ارائه دهنده انواع لوله
بهترین پرایمر مناسب پوست مختلط
بهترین مدل چرخ خیاطی جک
بررسی و معرفی انواع تخت بادی
چرا ماشین ریپ میزنه؟ علت ریپ زدن خودرو در حالتهای مختلف
مرکز تعمیر چیلر در تهران
مشارکت عمومی چه تاثیری بر کیفیت پروژههای شهرداری دارد؟
طلای مادر بعد از فوت به چه کسی میرسد؟
خرید فالوور واقعی اصلی ترین فاکتور پیشرفت در اینستاگرام
از دست ندهید
-
بررسی انواع کرکره برقی و بهترین سرویس تعمیرات کرکره برقی در ایران
-
برای روشن شدن پوست صورت آب زیاد بنوشید!
-
رساندن سایت به صفحه اول گوگل با مشاور اختصاصی سئو
-
افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان در گفتوگو با جامعه ایرانی:
باید با آمریکا وارد مذاکره شد/ کشور دیگر تحمل پرداخت اینهمه هزینه را ندارد/ از شعار به شعور برگردیم
-
معرفی اسکیت بازار مرجع خرید اسکیت ارزان در ایران
-
اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با جامعه ایرانی تشریح کردند:
تغییر کابینه اقتصاد بحرانزده ایران را نجات میدهد؟
-
مراقب کارت گرافیک های تقلبی باشید (فوری)
-
کرکره برقی و جک درب پارکینگ ( جک پارکینگی ) و دزدگیر اماکن در تهران و کرج