جامعه ایرانی – خیلی از ما سیستان و بلوچستان را فقط روی نقشه دیدهایم و اندک معلوماتمان درباره این تکه از ایران را رسانهها ساختهاند. محرومیت کلمهای است که بلافاصله بعد از نام این استان به ذهنمان میرسد. محرومیت و حس تبعیضی که تبدیل به باور آدمها شده و با پا گذاشتن به مرکز این استان در ذهن آدم نه تنها رنگ نمیبازد بلکه پررنگتر میشود. در آخرین روزهای تیرماه فرصت سفر به زاهدان فراهم شد.
از هواپیما که پیاده شدیم نظامیانی با صفوف مرتب ایستاده بودند تا به شهیدی که با ما از تهران آمده بود، ادای احترام کنند. زنی آرام اشک میریزد و دستانش میلرزد، مادر شهید است احتمالا و داغ زخمش هنوز تازه. مردم زاهدان با لباسهای محلی بیاعتنا به سیلی که همه را همشکل کرده، شکل خودشان هستند.
هر جا خریدی میکنید میخواهند به شما تخفیف بدهند و تاکید میکنند میهمان ما هستید. ساعتها میتوانید در خیابان قدم بزنید و در چشمان آدمها آشنایی ببینید. نشانهای از رفاه و ثروت در ظاهر شهر دیده نمیشود، خنکترین جای شهر ساختمان استانداری است. چهرهها آفتابسوخته است.
تجملیترین بیلبوردی که میتوان دید تبلیغ یک شامپوی ایرانی است. در حاشیه شهر خانهها کپر مانند است و روی طبقهایی که در تهران میوههای نوبرانه میگذارند سیب زمینی و گوجه میفروشند. دیدار با مولوی عبدالحمید، روحانی سرشناس و خوشنام اهل سنت در نزدیکی مسجد مکی و در دفتر کوچک و ساده او در دارالعلوم زاهدان در حضور جمعی از نزدیکان و شاگردان ایشان میسر شد. مسجد مکی با اینکه نیمهکاره است باعظمتترین بنای شهر است.
هنرمندانی با صبر و حوصله روی داربستها نشستهاند و در حال کشیدن نقش و نگار روی دیوارها و سقفند. لباس روحانیون اینجا شبیه مردم عادی است فقط از محاسن بلندشان میتوان فهمید که روحانی هستند. دارالعلوم یک فضای دانشگاهی کلاسیک دارد. گوشه گوشه آن افراد با جزوه و کتابی ایستادهاند و با هم حرف میزنند.
راحت وارد دارالعلوم میشویم و کسی چیزی نمیپرسد. متن زیر حاصل دیداری کوتاه با مولوی عبدالحمید است. صمیمی حرف میزند و اصل حرفش این است که تبعیض نباشد. ساده و سرراست به سوالها جواب میدهد مقدمه نمیچیند و طفره نمیرود. ایرانی بودن برایش مقدم بر اهل سنت بودن است و میگوید همه دنیا را هم به ما بدهند به یک وجب از خاک این سرزمین خیانت نمیکنیم.
راهحل روشنش برای رفع تبعیض این است که معیار شایستگی باشد. او مکدر است از کسانی که اعتماد مردم این استان را بیپاسخ گذاشتند اما همچنان امیدوار است.
جناب مولوی استان سیستان و بلوچستان با وجود محرومیت و وضعیت معیشتی سخت مردمانش در انتخاباتها گرایش قابلتوجهی به اصلاحات و اعتدال دارند. چرا؟
ما برای اصلاحات هزینه کردیم چون فکر میکنیم اصلاحطلبان فکرشان بازتر است، دیدشان بازتر است، نه اینکه ما با اصلاحطلبان خویشاوندی داشته باشیم. به نظر ما فکر آنها بهتر میتواند ایران را یکپارچه و آباد بکند اما آنها برای ما و در دفاع از حقوق ما که ضایع شده است در این کشور هزینه نکردند. باید بگویم که ما از اصلاحطلبان گلایه داریم. اصلاحطلبان برای ما هزینه نکردند آنگونه که باید بکنند.
دولت آقای روحانی چطور؟ بیشترین رای ایشان متعلق به استان شما بود. در بعضی روستاها رقبای آقای روحانی حتی یک رأی هم نیاوردند.
آقای روحانی که دور اول آمدند مقداری تغییرات در استانها ایجاد کردند، مقداری نه زیاد. مردم به این امید که در چهار سال دوم رییسجمهور با قدرت بیشتری در کابینه وزیر اهل سنتی که نماینده آنها باشد انتخاب میکند یا اینکه در وزارتخانه معاون یا سفیری از آنها تعیین میشود به آقای روحانی رأی بالایی دادند؛ اما در دور دوم برخلاف انتظار آقای روحانی خیلی سست عمل کرد.
وزارت کشور در این دوره هیچ کاری انجام نداد. وزارتخانههای دیگر هم همینطور. دفعه قبل تعدادی فرماندار در مناطق مختلف سنینشین منصوب کردند اما این دفعه وزارت کشور کاری انجام نداد. خیلی ضعیف عمل کردند و مردم نگرانند. درحالی که در انتخابات ریاستجمهوری در مناطق کردنشین و اهل سنت همهجا با انسجام رأی دادند، کسی هم اگر گفت رأی ندهید حرفش را قبول نکردند.
ولی اهل سنت اینبار پاسخی در خور این اعتمادشان نگرفتند. این دفعه مجموعا دو تا معاون گذاشتند و فعلا هیچ تغییراتی در مناطق انجام نگرفته.
این دفعه که ما آمدیم افطاری آقای روحانی از من درباره وضعیت پرسیدند من به ایشان هم گفتم هیچ انتظاری برآورده نشده و ما هم خیلی حیران و متعجبیم که در سیستان و بلوچستان کوچکترین تغییراتی صورت نگرفته، مناطق دیگر هم طبق اطلاعات ما تغییری صورت نگرفته است؛ و الآن که مردم در سختی و تنگنا هستند باید فکری کنند که رضایت مردم را بگیرند. مردم الآن گرسنهاند، کار نیست، تنگدستی حاکم است؛ و در کنار همه این فشارهای اقتصادی تبعیض هم کمافیالسابق وجود دارد و در دولت روحانی کمرنگ نشده است.
چقدر از این انتقادها به این دلیل است که روحانی با وجود خواستنش نتوانسته این خواستهها را برآورده کند؟
فشار هست اما عزمی هم نیست. اگر عزمی باشد میتوان کاری کرد. آقای روحانی باید عزم جدی داشته باشد و اگر افرادی فشار میآورند باید با آنها صحبت کند و آنها را متقاعد کند که منافع ملی در این است که ما همه ایرانها را ببینیم.
خواست مشخص شما چیست؟
در حال حاضر مردم در همهجای این کشور با مشکلاتی دستبهگریبان هستند و فشار اقتصادی بر آنها وارد میشود. جامعه اهل سنت علاوه بر این مسائل در ۴٠ سالی که از عمر بابرکت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میگذرد بسیاری از مشکلاتش حلنشده باقیمانده است. بعضی جاها تبعیض کمافیالسابق وجود دارد. کمی هم فشار های مذهبی است مثلا در یزد و کرمان. اینها خود مردم یزد یا کرمان نیستند که چنین میکنند بلکه بیشتر وارداتیهایی هستند که این فشارها را بر مردم نجیب و ملایم این شهرها وارد میکنند درحالی که اهل سنت این مناطق بهترین مردمان هستند.
الان هم اعتقاد و خواسته ما در دو موضوع خلاصه میشود. این دو خواسته را ما بعد از ۴٠ سال از جمهوری اسلامی داریم. ما معتقدیم که تبعیض صددرصد باید از ایران برداشته شود. بین اهل سنت و شیعه و همه اقوام و معیار انتخاب افراد بر اساس شایستگی باشد. معنا ندارد که شایستگان یک قوم محروم شوند. من اینجا یک صحبتی کردم بالاترین مشکل ما این است که این تبعیض نهتنها بین شایستگان اهل سنت که بین شایستگان شیعه هم هست. مثلا در مجلس نمیتوانند افراد توانمند بیایند. در ریاستجمهوری نمیتوانند شرکت کنند. در مدیریتها نمیتوانند بیایند. درحالی که باید توانمندی و توان مدیریتی او را لحاظ کنند.
من در وزارت کشور یک اعتراضی کردم که متوجه حرف من نشدند. گفتم برای رفع تبعیض همان شایستگی ملاک باشد، توانمندی ملاک باشد. به جای اینکه بپرسیم با خدا چه رابطهای دارید، رابطه شخص با خدا را میخواهید چه کار کنید؟ واقعا برای ما شیعه و سنی فرقی ندارد ما آبادی اینجا را میخواهیم. اهل روزه باشد و اهل نماز باشد و سحرخیز اما شهر ویران باشد چه فایدهای دارد؟ کسی باید باشد که لیاقت و توانایی داشته باشد و شهر را بسازد. اگر این مشکلات را در ایران داریم به دلیل همین گزینشهایی است که الان میکنند و سختگیریهایی که موجب میشود افراد کمتوان وارد شوند و مدیریتها را بگیرند. اینها شیعه باشند یا سنتی دوآتشه وقتی شایستگی ندارند و نتوانند کار کنند نارضایتی برای نظام میتراشد. حالا که ما از نعمت جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی برخورداریم پس باید افراد شایسته و دانشگاهی بیایند، افراد توانمند و متفکر. این یکی از خواستههای ما بود. اگر اهل سنتی شایستگی نداشت او را به کار نگیرند اما اگر داشت نباید محروم شود. این خواسته بحق ما است. دوم اینکه آزادی مذهبی داشته باشیم. حرف ما فراتر از قانون نیست. خواسته ما بالاتر از قانون نیست.
مگر برای انجام اعمال مذهبی مشکلی دارید؟
در مناطقی که اکثریت اهل سنت است مشکل نیست اما در بعضی شهرها مشکل داریم. در جاهایی که اهل سنت اقلیت هستند در این زمینه مشکل داریم این دو مقوله را جمهوری اسلامی باید برای ما حل کند.
این تبعیض که نسبت به اهل سنت وجود ندارد فکر میکنید با یک وزیر یا چند معاون رفع میشود؟
قطعا کار ریشهای نیاز است در مناطق سنینشین در استان سیستان و بلوچستان ٧۵ درصد مردم اهلسنتاند اما در یک ادارهای با ٣٠٠ پرسنل در همین منطقه طبق آمار ما ١٨ نفر اهل سنت هستند. در بعضی از ادارات ١۵٠ نفری، ١٠ یا ۵ نفر اهل سنتاند. این عدم تناسبی که ملاحظه میکنید در همه مسائل اثر خودش را میگذارد. در فقر و بیکاری اثر میگذارد. وقتی در استخدام تبعیض باشد در واگذاری مجوزها و همکاریها، در بخش کشاورزی، در بخش دامداری، صنعت و تجارت، همهجا اثر میگذارد. هر جای دنیا مرسوم همین است جایی که تبعیض باشد اثر تبعیض در جامعه هم ظاهر میشود. الان این مساله در فقر فرهنگی و فقر مادی اثرش را گذاشته است. در این شرایط حساس مسوولان باید فکر اساسی کنند تا بتوانند دل مردم را به دست آوردند و عدالت و انصاف اجرا شود و این مردم بتوانند ایستادگی و مقاومت کنند.
رابطه شما با کشورهای اهل سنت منطقه چطور است؟
ما هر وقت از ایران خارج شدیم با هیچ رسانهای صحبت نکردیم و همیشه اعتقاد داشتیم حرفی اگر داریم باید در همینجا بزنیم. چند سال پیش در مکه مکرمه ملک عبدالله ضیافتی داشت که از جاهای مختلف افراد را دعوت کردند. ایشان پرسید که وضعیت اهل سنت در ایران چطور است من گفتم الحمدالله. به خاطر اینکه اعتقاد دارم نیازی نیست که ما حرفمان را به ملک عبدالله بزنیم؛ ما حرفمان را اینجا به آقای روحانی میزنیم. مساله ما درونی و خانوادگی است مسائل خانواده را نباید بیرون بازگو کنیم. در اینجا حرفمان را باید بگوییم گلایههایمان را مطرح کنیم اما بیرون با هیچ رسانهای مصاحبه نکردیم.
در این کشورها شیعیان در اقلیت هستند.
من به هر کدام از این کشورها سفر کردم و شخصیتهای علمی و سیاسی را دیدم توصیه کردم که حقوق اقلیتهای شیعه حفظ شود. این اعتقاد من است سیاست من نیست که اقلیتها باید حقوحقوقشان رعایت شود، آزادی داشته باشد مشکلی برای رسیدن به حقشان نداشته باشند اقلیتها را حتی باید در جای بالاتر قرار دهند که در ذهنشان این فکر پیدا نشود که ما چون اقلیتیم به ما توجه ندارند. باید خوب به اینها رسیدگی شود.
در شرایط فعلی برخی از کشورهای منطقه هم در صف دشمنان ایران ایستادهاند و هیچ ابایی از اعلام همکاری با اسراییل و امریکا برای اعمال فشار بر ایران ندارند؛ کشورهایی که اهل سنت هستند. شما در این معادله کجا ایستادهاید؛ اول ایرانی هستید یا اول اهل سنت؟
ما در رابطه با منافع کشور، مسائل ملی را حتی بر مسائل قومی و مذهبی ترجیح میدهیم. معتقدیم که هرجا که منافع کلی ملت ایران هست ترجیح و اولویت دارد. بعدازآن منافع اقوام و مذاهب باید رعایت شود. در طول تاریخ کشورهایی مثل امریکا و اسراییل و برخی کشورهای منطقه که با ایران مشکل داشتند خیلی تلاش کردند که اختلافات درست کنند و اهل سنت را تحریک کنند. خصوصا در دوران بوش تلاش زیادی کردند.
میخواستند از استان سیستان و بلوچستان شروع کنند و عمده تمرکز آنان برای اختلافافکنی از همینجا بود. ولی ما در مقابل همه ایستادیم. چرا که معتقدیم امنیت کشور نباید به هم بخورد. امنیت کشور و وحدت کشور باید حفظ شود. وحدت را هم حفظ میکنیم. ما خواستههایی مهم داریم. از لحاظ سیاسی و قانونی خواستههایمان را پیگیری میکنیم. الحمدالله که کشور امروز ما متحد و یکپارچه است و این نهتنها تاثیر نیروهای مسلح و نظامی است که زحمت کشیدند که به دلیل همراهی ملت هم هست؛ همراهی مردم و شخصیتهای برجسته ایران.
در مورد وضعیت فعلی هم باید بگویم مشکلات فعلی خیلی پیچیده و جدی است. با توجه به مسائل اخیر داخلی و بینالمللی ما با اینکه گفتوگو با مخالف و موافق را صحیح میدانیم اما در حال حاضر مذاکره با امریکا را به مصلحت نمیدانیم و آن را توصیه نمیکنیم چرا که این مذاکره مسالهای را حل نمیکند. دولت امریکا شرایطی برای ایران تعیین کرده که عملا برای دولت قابلپذیرش نیست. درعینحال راهی وجود دارد که در صورت عملی شدن موجب میشود امریکا از شرایط خودش کوتاه بیاید.
اول اینکه باید ببینیم در کجا اشتباه کردهایم و راه را اشتباه رفتهایم و آن را اصلاح کنیم و دوم اینکه بهجای مذاکره با امریکا با مردم مذاکره کنیم و شرایط آنها را بپذیریم. اگر مردم رضایت داشته باشند و حقتعالی حامی ما باشد هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم کند.
جناب مولوی شما برای مسافرت به جاهایی غیر از قم و تهران محدودیتی دارید؟
بله، من به بعضی از شهرستانها نمیتوانم سفر کنم. خارج هم به غیر از حج عمره جای دیگر نتوانستم بروم. امسال میخواستم به قطر بروم احساس کردم که رابطه قطر و ایران خیلی نزدیک است و آنجا هم خویشاوند مقیم داریم که خیلی درخواست میکنند که بیایید ملاقات ما. من نیت کردم بروم. فکر نمیکردم که از سفر من جلوگیری میکنند. ویزا و بلیت هم گرفتیم. به تهران که آمدم فهمیدم که راضی نیستند. جاهای دیگر هم همینطور است.
دیروز کنفرانسی در ترکیه بوده که تعدادی از علمای شیعه هم در آن شرکت کردند. کسانی که من معرفی کردم توانستند بروند؛ اما خود من را نگذاشتند بروم…
جایی در غرب سیستان و همجوار کرمان هست که همه آنها بلوچ هستند. آنها اصرار کردند بیایید به این جا. من به استاندار خبر دادم. اول گفتند بروید بعد گفتند استان کرمان مخالفت کردهاند. جلسه شورای تامین گفته بود نیایند. واقعا چرا؟ مگر من آنجا بروم چه میگویم که با رفتن من مخالفت میکنند. آنجا به نماز تاکید میکنم و به تقوا. به وحدت، به برادری. حرفی را که در سیستان نمیزنم در آن جا که نمیگویم.
فکر میکنید دلیلش چیست؟
چیزی به ذهن من نمیرسد. علت را باید از آقایان جویا شویم.
این برخورد سابق بر این هم وجود داشته؟
در دوره قبل فشار خیلی سنگینی وارد میشد. زمان احمدینژاد من را ممنوعالخروج کردند. من به ایشان پیغامی فرستادم که شما چرا من را ممنوعالخروج کردید؟ گفت آقا من نیستم. دیگران شما را ممنوعالخروج کردند. بعد از آن من نامهای به مقام معظم رهبری نوشتم و در آن نامه گلایه کردم که ما بدشانسی آوردیم. کشور دیگر که میرویم میگوییم اهل سنتیم میگویند نه شما ایرانی هستید شما جاسوسید. بسیاری از کشورهای اهل سنت ما را نمیپذیرند و در دانشگاهها میگویند اینها را جمهوری اسلامی فرستاده. داخل هم برای ما محدودیت ایجاد میشود. داخل هم مشکل داریم بیرون هم مشکل داریم. کاش یکجا مشکل داشته باشیم. اینها را نوشتم که من میخواهم به حج بروم گذرنامه مرا ممنوعالخروج زدند. بعد از چند روز از وزارت اطلاعات زنگ زدند که شما نامهای به رهبری نوشتهاید؟ گفتم بلی. گفتند مقام معظم رهبری دستور فرمودند تا گذرنامه شما را بیاوریم تحویل بدهیم.
اما باز هم تاکید میکنم ما به دلیل داشتن مشکلات صحنه را ترک نمیکنیم. میایستیم در مقابل دشمنان. به خواستههای ما هم باید توجه شود و این دو مساله (رفع تبعیض و آزادی مذهبی) برای ما حل شود. خیلی از شما هم ممنونم که به اینجا آمدید هر کسی فکر باز داشته باشد متعلق به همه است و هرکسی فکرش بسته باشد فقط متعلق به یک قشر خاص است؛ و ما همه ایرانیان را دوست داریم ملت ما ملت خوبی است. باید به این ملت محبت شود. نوروز امسال ما پیام دادیم به مردم که از مسافران نوروزی خوب پذیرایی کنید و هموطنان خود را دوست داشته باشید الحمدالله که مردم با رضایت از اینجا رفتند.
با توجه به این مشکلاتی که برشمردید چیزی که باعث میشود با این خوشبینی نتیجهگیری کنید چیست؟
ما همه مشکلات را میبینیم اما صبر میکنیم اینجایی که الان شما نشستید فقط مربوط به اهل سنت نیست متعلق به کل مسلمانان است ما به دنبال امت واحدهایم که مسلمانان نهتنها در ایران بلکه در همهجا متحد و یکپارچه باشند. ما به دنبال عزت و سربلندی کشورمان هستیم حالا عدهای هستند که بهگونهای دیگر فکر میکنند. روش ما توکل بر الله تعالی است. ما ایمان داریم به الله تعالی. خواستهمان هم قانونی است ما که خواهان خودمختاری نیستیم فقط میخواهیم همه ملت ایران را یکی ببینند. الله تعالی شرایط را فراهم خواهد کرد. این اعتقاد و ایمان ما است این خواستهها درست است. ما دلسوز کشور و ملت ایران هستیم، غرض نداریم. وابستگی به هیچ جا نداریم اگر کل دنیا را هم به ما بدهند به یک وجب از این خاک هم خیانت نمیکنیم.این اعتقاد ما است. ما ناامید نمیشویم. امیدواریم مسوولان هم به این نتیجه برسند.
بالاترین مشکل ما این است که این تبعیض نهتنها بین شایستگان اهل سنت که بین شایستگان شیعه هم هست.
اگر اهل سنتی شایستگی نداشت او را به کار نگیرند اما اگر داشت به خاطر مسائل اعتقادی و مذهبی نباید محروم شود.
چند سال پیش در مکه مکرمه ملک عبدالله ضیافتی داشت که از جاهای مختلف افراد را دعوت کردند. ایشان پرسید که وضعیت اهل سنت در ایران چطور است من گفتم الحمدالله. به خاطر اینکه اعتقاد دارم نیازی نیست که ما حرفمان را به ملک عبدالله بزنیم ما حرفمان را اینجا به آقای روحانی میزنیم.
این اعتقاد من است سیاست من نیست که اقلیتها باید حقوحقوقشان رعایت شود، آزادی داشته باشد مشکلی برای رسیدن به حقشان نداشته باشند.
ما در رابطه با منافع کشور، مسائل ملی را حتی بر مسائل قومی و مذهبی ترجیح میدهیم.
ما با اینکه گفتوگو با مخالف و موافق را صحیح میدانیم اما در حال حاضر مذاکره با امریکا را به مصلحت نمیدانیم و آن را توصیه نمیکنیم.
اینکه بهجای مذاکره با امریکا با مردم مذاکره کنیم و شرایط آنها را بپذیریم. اگر مردم رضایت داشته باشند و حقتعالی حامی ما باشد هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم کند.