جامعه ایرانی– مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا طی سرمقالهای در شماره نوامبر/دسامبر نشریه فارن افرز استراتژی دونالد ترامپ برای «تقابل با ایران» را تشریح کرد.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از فارن افرز، پومپئو تمایل رژیم ایران به تسلط بر خاورمیانه را تشریح کرده و استدلال میکند که ترامپ مصمم است گرایش مفروض دولتهای قبلی آمریکا –بهخصوص دولت اوباما- به همراهی با مقامات تهران را از بین ببرد.
پومپئو بهخصوص انتقاد دولت ترامپ نسبت به توافق هستهای ایران را تکرار میکند و معتقد است که این توافق نتوانست بهطور دائمی مانع از پیگیری تسلیحات هستهای از سوی جمهوری اسلامیشود. پومپئو همچنین مدعی است که تعدیل تحریمهای آمریکا بر اساس برجام باعث شد رژیم ایران بتواند دستورکار بیثبات کننده خود در افغانستان، غزه، عراق، لبنان، سوریه، یمن و دیگر نقاط را با رویکرد تهاجمیتری دنبال کند. پومپئو ادعا میکند که سیاست «فشار حداکثری» ترامپ –شامل خروج از توافق هستهای، اعمال مجدد تحریمهای اقتصادی، تهدیدهای معتبر نظامی و تلاش برای افشای فساد و نقض حقوق بشر در این کشور- تمام این شرایط را برعکس میکند، یک توافق بهتر به دنبال دارد، ایران را منزوی میکند، و فعالیتهای ایران در سراسر منطقه را به عقب میراند.
این یک توهم خطرناک است.
ضربه به آمریکا
ترامپ با خروج از برجام با بیپروایی توافقی را به کنار انداخت که محدودیتهای قابلتوجه، درازمدت و قابل تصدیقی را بر توانایی ایران در تولید تسلیحات هستهای ایجاد میکرد. پیشازاین توافق ایران در جایگاهی بود که ظرف دو تا سه ماه میتوانست مواد شکافتنی لازم برای تسلیحات هستهای را تولید کند. برجام تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی ایران را دو سوم کاهش داد و ذخایر اورانیوم غنیشده این کشور را بهطور قابلتوجهی کاهش داد و درعینحال این بازه زمانی را به حداقل یک سال رساند.
همانطور که مقامات دولت ترامپ متذکر شدهاند، درست است که بر اساس برجام، محدودیتهای اصلی بر ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران در سال ۲۰۲۵ و ۲۰۳۰ (۱۰ تا ۱۵ سال بعد) تعدیل میشود. اما سایر عناصر اصلی از جمله نظارت بر معادن و کارخانههای اورانیوم ایران و تأسیسات تولید سانتریفیوژ ۲۰ تا ۲۵ سال ادامه خواهد داشت. و تعهدات ایران به اجازه به بازرسیهای سرزده از تأسیسات هستهای اعلام شده و همچنین تعهد به عدم ساخت تسلیحات هستهای بر اساس برجام هرگز پایان نمییابد.
پومپئو اصرار دارد که سیاست فشار حداکثری ترامپ ایران را مجبور به پذیرش یک توافق بهتر میکند –توافقی که «مقررات زوالپذیر» برجام را حذف میکند، بخش قابلتوجهی از ذخایر موشکهای بالستیک ایران را از بین میبرد، به حمایت ادعایی ایران از تروریسم و نظامیگری منطقهای پایان میدهد، و به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط این رژیم رسیدگی میکند. اما چنین اتفاقی نمیافتد. شاید ترامپ امیدوار به منزوی کردن تهران باشد، اما این واشنگتن است که بهطور قابلتوجهی منزوی میشود. مخالفت بینالمللی گسترده با سیاست ترامپ در قبال ایران –که به دلیل این واقعیت که ایران همچنان به تعهدات هستهای خود در برجام پایبند بوده، تقویت شده- چشمانداز حقیری را برای اعمال یکجانبه شرایط بهتر رقم میزند.
تحریمها کارساز نخواهد بود
در مرکز کمپین فشار ترامپ، اعمال مجدد تحریمهای اقتصادی قدرتمند ثانویه –بر اساس برجام تعلیق شده بود- قرار دارد که شرکتها و بانکهای خارجی را مجبور به ترک تعامل تجاری با ایران یا به جان خریدن خطر محروم شدن از سیستم مالی آمریکا میکند. موج اول تحریمها در ماه اوت اعمال شد؛ موج دوم و بسیار ویرانکنندهتر تحریمها که بخش بانکداری و انرژی ایران را هدف قرار داده پنجم نوامبر اعمال خواهد شد.
میزان اثرگذاری این تحریمها درنهایت وابسته به تأثیری است که بر صادرات نفتی ایران، شاهرگ حیاتی اقتصاد ایران میگذارد. در حال حاضر با توجه به پیشبینی تحریمهای ماه نوامبر، صادرات ایران از ۲.۷ میلیون بشکه در روز طی سال جاری به ۱.۹ میلیون بشکه در ماه سپتامبر کاهش یافته است. و با اجرایی شدن این تحریمها احتمالاً صادرات ایران افت بیشتری را تجربه خواهد کرد.
بااینحال، غیرمحتمل است که دولت ترامپ به هدف خود که به صفر رساندن صادرات ایران است و در مقاله پومپئو نیز تکرار شد، برسد. ممکن است که چین واردات نفت از ایران را کاهش دهد اما اصلاً در فکر پایبندی کامل به سیاست آمریکا نیست، بهخصوص که ترامپ به جنگ تجاری با این کشور دامن زده و بسیاری از پالایشگاهها و بانکهای داخلی چینی چندان در معرض سیستم مالی آمریکا نیستند. هند نیز بهعنوان دومین واردکننده بزرگ نفتی ایران احتمالاً به خرید قابلتوجه نفت ایران حتی در دوره تحریمها ادامه خواهد داد.
شکاف قابلتوجهی که ترامپ با خروج از برجام در روابط بینقارهای ایجاد کرد، تلاشها برای تحتفشار قرار دادن مؤثر ایران را تضعیف کرده است. پومپئو بهدرستی اشاره میکند که متحدان اروپایی آمریکا «درک مشترکی از تهدیدی دارند که ایران ورای برنامه هستهای خود ایجاد میکند.» اما تصمیم ترامپ برای از بین بردن توافق هستهای ۲۰۱۵ یک هدف شخصی بود و باعث شد تمرکز اروپا از «حمایت» به سمت «دور زدن» سیاست دولت ترامپ تغییر مسیر دهد.
در نتیجه باوجودآنکه اکثر شرکتهای چندملیتی اروپا فعالیتهای خود در ایران را به حالت تعلیق درآوردهاند، اتحادیه اروپا در حال ایجاد یک سازوکار هدف ویژه ( (SPV برای تسهیل تداوم تجارت بینالمللی با ایران است تا برجام را نجات دهد. نتیجه اینکه شاید تحریمهای ترامپ تنبیهی باشد، اما پایبندی بینالمللی به آن نسبت به دوره پیش از برجام سستتر و رسوخ پذیرتر خواهد بود.
ضمن اینکه ایران حتی اگر تحتفشار باشد، دلایل بسیاری برای عدم موافقت با درخواستهای حداکثری ترامپ دارد. این در حالی است که استراتژی ترامپ کاملاً این واقعیت را نادیده میگیرد که موفقیت ایران در منطقه ریشه در فرصتهایی دارد که آشوب منطقه، حکمرانی ضعیف و بیثباتی که برای تهران و نیروهای نیابتیاش ایجاد میشود. ترامپ با سپردن دیپلماسی سوریه به روسیه و اعطای چک سفید امضا به عربستان و امارات که به جنگ در یمن دامن بزنند و بهواسطه محاصره اقتصادی قطر باعث بیاثر شدن شورای همکاری خلیجفارس شوند، باعث شده فرصتهای بیشتری برای گسترش نفوذ ایران در منطقه فراهم شود.
باوجودآنکه احتمال به نتیجه رسیدن استراتژی دولت آمریکا علیه ایران چندان هم بالا نیست، یک فرضیه دیگر این است که هدف واقعی این دولت چیز دیگری است: تغییر رژیم. علیرغم ادعای ترامپ مبنی بر اینکه وی تنها به دنبال تغییر رفتار ایران است، دولت آمریکا بهوضوح امیدوار است که انتقادات عمومی از شرایط اقتصادی و سایر مسائل همراه فشار تحریمها یک انقلاب دیگر در ایران را باعث شود.
مشخص نیست که چنین خواستهای عملی شود یا خیر اما دولت ترامپ باید خیلی مواظب باشد که چه آرزویی میکند. علیرغم مشکلاتی که با رژیم فعلی ایران وجود دارد، هیچ تضمینی وجود ندارد که یک انفجار از داخل نتایج کاملاً مثبتی را برای آمریکا یا امنیت جهانی به دنبال داشته باشد. ما هنوز با پیامدهای آخرین تلاش واشنگتن برای مهندسی تغییر رژیم در ایران (کودتای موردحمایت ۱۳۳۲ علیه محمد مصدق) زندگی میکنیم که رویکرد ضدآمریکایی در ایران را تا به امروز تقویت کرده است. ضمن اینکه دولت ترامپ باید از بهار عربی درس بگیرد. در صورت بروز ناآرامی در ایران احتمال دارد یک دیکتاتوری تندروی نظامی روی کار بیاید.
به خاطر تمامی این دلایل استراتژی که پومپئو از آن حرف میزند، احتمالاً هیچ یک از چالشهای مربوط به ایران را حل نخواهد کرد. یک استراتژی بهتر هم وجود دارد، گرچه امید به پیگیری آن از سوی ترامپ بسیار اندک است. ایالاتمتحده باید به برجام برگردد- نه به این خاطر که این توافق بینظیر است یا ایران بازیگر خوبی در خاورمیانه است. بیشتر به این دلیل که برجام همچنان تنها بنیان قابلاعتمادی است که میتوان بر اساس آن واکنشی مؤثر و کاملاً بینالمللی به چالش ایران داشت.