جامعه ایرانی – با نزدیک شدن به ۱۳ آبان و اعمال تحریمهای یکجانبهگرایانه علیه ایران تحلیلهای مختلفی در مورد تبعات این تحریم از منظر تاثیرگذاری بر قیمت این کالای راهبردی از سوی کارشناسان و کنشگران این حوزه ارایه میشود.در همین راستا مصاحبهای با کارشناس نفتی ایرانی-آمریکایی حسین ابن یوسف متخصص توسعه و اکتشاف نفت و گاز انجام شد تا چشمانداز تحریمهای نفتی را بررسی شود. ابن یوسف معتقد است تحریمهای آمریکا علیه ایران در شرایط نابرابر است که از سوی پرچم دار آزادی پذیرفته شده نیست. وی همچنین باور دارد که ایران باید به دنبال جایگزین برای ارزآوری باشد و از سیاست تک محصولی دست بردارد.در ادامه مشروح گفتوگو ابن یوسف را میخوانید:
اصرار آمریکا در به صفر رساندن صادرات نفتی ایران، خالی از هر گونه توجیهی است
از ۱۳ آبان دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران آغاز خواهد شد، با توجه به اینکه این دور از تحریمها بخش نفت و گاز و سیستم بانکی را نشانه گرفته است لطفا ارزیابی خود از این تحریمها و تاثیر روی قیمت نفت را بفرمایید و اینکه آیا امریکا خواهد توانست طبق ادعاهای خود صادرات نفت را صفر کند؟
اعمال تحریمهای اقتصادی شاید در شرایط مناسب وسیله خوب، کم هزینه و موثری باشد اما اعمال مستمر، نابرابر، غیرعادلانه، غیرمنطقی و حتی تفننی از این راهکار به ویژه از سوی کشور نیرومندی نظیر ایالات متحده که خود را پرچمدار سیاست تجارت آزاد میداند، کاملا عجیب و مردود است.
اصرار آمریکا در به صفر رساندن صادرات نفتی ایران، به راستی خالی از هر گونه توجیهی است. با این همه، مسلما کوشش خواستاران چنین طرحی این خواهد بود که به هر قیمتی دست کم برای یک روز هم که شده این کار صورت بگیرد تا بتوانند بهرهبرداریهای تبلیغاتی مورد نظر را از آن بنمایند.
آنچه که در چند دهه اخیر باعث نوسانات عظیم در قیمت جهانی نفت شده، عدم تعادلی است که به دلایل گوناگون در عرضه و تقاضای این متاع اساسی و ارزشمند ایجاد شده است. عواملی نظیر:
– ملی کردن صنایع نفت، نظیر آنچه که از مکزیک آغاز شد و در منطقه خلیج فارس هم ایران آغازگر آن بود.
– اعمال «سیاست درهای بسته» از سوی بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت، که باز ایران در دهه ۱۹۶۰ آغازگر آن بود.
– تنشها و رویاروییهای نظامی به ویژه زمانی که یک طرف درگیری کشورهای نفتخیز بودند، نظیر رویدادهای خشن در منطقه خاورمیانه اعم از درگیریهای بین اعراب و اسرائیل و تجاوزات عراق به ایران و کویت و بقیه منطقه.
– تحریمهای اقتصادی علیه کشورهای نفتخیز مانند تحریمهای آمریکا علیه ایران، عراق، لیبی و دیگران.
– تصمیم به برداشت و یا حتی پیشنهاد برداشت از ذخایر استراتژیک آمریکا، جهت تعدیل قیمتها.
تجربه نشان داده در مواقعی که توان تولید مازاد بر فروش و مصرف روزانه نفت، نزدیک به ۴ تا ۵ میلیون بشکه باشد، نوسانات قیمت به حداقل میرسند و برعکس زمانی که این رقم به نحو چشمگیری بالا میرود (همانگونه که در سالهای میانه دهه ۱۹۸۰ شاهد آن بودیم) قیمتها به شدت پایین میآیند و زمانی که این رقم کاهش پیدا میکند، قیمتها به همان نسبت تقویت میشوند.
در حال حاضر این رقم کمتر از ۲ میلیون بشکه در روز است و تازه بهرهبرداری از این توان نیز مستلزم پذیرش هزینه فراوان و داشتن زمان کافی است که بدون تردید ماهها به درازا خواهد کشید.
حال به فرض اینکه انجام چنین کاری عملی باشد، تاثیر روانی از بین رفتن کامل این وسیله «ضربهگیر» به تنهایی باعث افزایش چشمگیر قیمتها خواهد شد که با توجه به حساسیتی که تودهی مردم در آمریکا به افزایش قیمت بنزین دارند، بدون تردید در زمان انتخابات میاندورهای ماه آینده، هیچ گونه مقبولیتی نخواهد داشت، به ویژه در شرایطی که قیمت نفت در بالاترین سطح خود در بیش از چهار سال اخیر بوده است.
آمریکا در زمینه قطع کامل صادرات نفتی ایران ناکام مانده است
این گرفتاری که شما اشاره میکنید برای کشورهای دیگر چگونه است؟
این گرفتاری برای کشورهای دیگر به مراتب سختتر خواهد بود. برای نمونه، ژاپن تقریبا تمامی نفت و گاز مورد نیاز خود را از خارج تامین میکند، آن هم با قیمتهای بینالمللی و نه قیمتی که مصرفکنندگان در آمریکا مثلا برای گاز طبیعی میپردازند و به مراتب پایینتر از قیمتهای بینالمللی است! از همه مهمتر این که آمریکا مصرا به دنبال این است که کشورهایی نظیر ژاپن بدون هیچ ملاحظهای خرید نفت خود را از ایران به طور کامل قطع کنند و در عوض نفت مورد نیاز خود را از روسیه و یا عربستان تامین کنند.
روسیهای که از دید بسیاری از افراد آگاه در خود آمریکا بزرگترین دشمن آمریکا محسوب می شود و عربستانی که این روزها به دلیل گم شدن و حتی اتهام قتل یکی از روزنامهنگاران منتقدش، جمال خاشقچی، وجههای بسیار مخدوش پیدا کرده است تا جایی که تعدادی از سناتورهای بسیار متنفذ آمریکا از اعمال تحریمهای اقتصادی علیه آن کشور سخن به میان آوردهاند.
به هر روی، از مدتها پیش بعضی از خریداران نفت ایران به صراحت تصمیم خود را جهت ادامه خرید نفت از ایران اعلام کردهاند و این به معنای ناکام ماندن آمریکا در زمینه قطع کامل صادرات نفتی ایران است.
خواست نامعقول آمریکا سریع و فوری عملی نخواهد شد
شما به مورادی از دلالیل عدم تعادل در بازار نفت اشاره کردید، در صورت صفر شدن صادرات نفت ایران یا حداقل به زیر یک میلون رساندن صادرات، واکنش بازار را این بار چگونه ارزیابی میکنید؟
صادرات نفتی ایران در زمان اعمال تحریمهای سازمان ملل که همه کشورها میبایستی آن را محترم میشمردند، حدود یک میلیون بشکه در روز بود، اما در شرایط کنونی چنین محدودیتهایی وجود ندارد و اتفاقا این سازمان خواستار محترم شمردن پیمان «برجام» از سوی همگان است.
به علاوه در طول چند سال اخیر، هم نیاز جهان به نفت بیشتر شده، هم به خاطر پایین بودن نسبی قیمتها فعالیتهای اکتشافی و توسعهای در جهان چندان گسترده نبوده و هم بسیاری از تولیدکنندگان نفت در سازمان اوپک نظیر ونزوئلا، لیبی و نیجریه به دلایل مختلف قادر به استفاده از همهی توان تولیدی بالقوه و حتی بالفعل خود نیستند! به عبارت دیگر در این مدت عرضه و توان بالقوهی عرضه پایین آمده و به میزان تقاضا افزوده شده است. در چنین شرایطی طبیعیترین عکسالعمل، افزایش قیمتها خواهد بود، خواست نامعقولی که با دستور و تهدید آمریکا، آن هم به گونهی سریع و فوری، عملی نخواهد شد!
روسها به زبان دیپلماتیک گفتند که تولید نفت ایران تغییری نخواهد شد
در این میان روسیه دو واکنش متناقض به کاهش نفت ایران داشته است، از سویی گفته تولید خود را افزایش نخواهد داد و از سویی ادعا کرده که کاهش تولید نفت ایران را پر خواهد کرد. این رفتار را چگونه ارزیابی می کنید؟
این گفتار ممکن است به نظر متناقض باشد، اما به نظر من ظرافتی در آن هست و روسها به زبان دیپلماتیک گفتهاند که تولید نفت ایران دچار هیچگونه تغییری نخواهد شد! ولی حالا فرض کنیم اینطور نباشد. آیا افزایش تولید نفت باعث کاهش قیمتها نخواهد شد؟ و آیا در شرایطی که خود روسیه تحت تحریم اقتصادی قرار دارد، این کشور توان افزایش چند درصدی تولیدات نفتی خود را خواهد داشت؟ و در برابر کاهش قیمت نفت که روی همه ی صادرات نفتی خواهد بود، در چه سطحی قرار خواهد گرفت؟ بنابراین، روسیه اگر قصد کمک به ایران را هم نداشته باشد، بعید به نظر میرسد که چنین تصمیم اقتصادی نادرستی اتخاذ کند.
تنگه هرمز هرگز بسته نشده است
آیا بستن تنگه هرمز امکان پذیر است؟ در صورت بسته شدن واکنش بازار چه میتواند باشد؟
درست ۱۰۶ سال از آغاز صدور نفت و فرآوردههای نفتی منطقهی خلیج فارس می گذرد و در تمام این مدت یک روز هم به هیچ دلیل موجه یا غیرموجهی، اعم از طبیعی و غیرطبیعی، این آبراهه حتی زمانی که نقش تولیدکنندگان عمده نفت منطقه یعنی ایران، عراق، کویت، امارات، عربستان در تامین نیازهای نفتی جهان بسیار پررنگتر و منابع جایگزین انرژی بسیار محدودتر بوده و یا منطقه درگیر جنگ بوده، مسدود نبوده است.
برعکس، پیشبینی بسته شدن آبراههای که بدون تردید از نظر حجم نفتی که از طریق آن صادر میگردد در جهان مهمترین محسوب میشود، معمولا از سوی کسانی مطرح میشد که قصد تحمیل طرحهای عظیم و پر هزینهای نظیر حمل نفت صادراتی عربستان از مراکز تولید نفت در شرق این کشور به دریای سرخ و یا نفت عراق از طریق عربستان به دریای سرخ از طریق خط لوله بود، که در مورد اول در شرایط عادی بهرهبرداری از آن غیر اقتصادی است و در کمتر زمانی از این موقعیت استفاده شده، و در مورد دوم هم عراق تنها مخارج سنگین احداث خط لوله را پذیرا بوده و هیچگاه موفق به بهرهبرداری از آن نشد.
با این همه در زمان جنگ کشورهایی که در اطراف آبراههها قرار دارند برای اطمینان پیدا کردن از اینکه کشتیهایی که از آن تنگهها عبور میکنند سوء نیّتی علیه آن کشورها ندارند، حقوقی برای نظارت بر چنین ترددهایی دارا هستند، که به هر روی در مقام مقایسه با کشتیرانی آزاد در زمان صلح محدودیتهایی برای کشتیهای بیگانه ایجاد میکند.
البته واکنش بازار حتی با تهدید بستن تنگهها بسیار سریع و شدید خواهد بود، ولی به هر ترتیب حتی اگر مشکلی هم نظیر مینگذاری یا هر عامل بازدارنده ی دیگری شکل دیرپا و ماندگاری نخواهد داشت و در عرض چند روز یا یک هفته برطرف و یا دست کم بسیار کمرنگ خواهد شد و طبعاً عکسالعمل بازار هم تعدیل خواهد شد.
دیپلماسی انرژی باید به گونهای جدی دنبال شود
فکر نمیکنید ایران در زمینه دیپلماسی انرژی کم کاری کرده و حالا جای خالی آن احساس میشود؟
در مورد فواید قناعت سخن بسیار گفته شده و به همین دلیل از دید بسیاری از افراد این مطلب اولویتی محسوب نمیشود. اما برنامهریزی برای گرفتن حقوق و یا تامین نیازهای واقعی آینده با حرص زدن و بیشخواهی متفاوت است و مقوله ی انرژی برای کشوری که عظیمترین مجموعه ی ذخایر ثابت شده نفت و گاز دنیا را دارا است طبیعی است که دیپلماسی انرژی باید به گونهای جدی دنبال شود.
البته بدون تردید در این زمینه اقداماتی هم صورت گرفته اما چنین زمینههایی یک سویه نیستند و طرفهای مقابل هم باید خواست و توان انجام همکاری را داشته باشند و بدبختانه اگر به دلایل گوناگون خواست و توان مقابل هم موجود باشد، حداقل معمولاً همزمان برای طرفین مشهود نیست.
مشکل بعدی در همکاری با دیگر تولیدکنندگان نفت و گاز، مسأله رقابتها است. طبیعی است زمانی که همه یک متاع برای عرضه داریم، کار دشوارتر میشود. برای نمونه باید همکاری اعضای سازمان اوپک را مثال بزنم که در درازای ۵۸ سالی که از زمان تاسیس آن میگذرد چه نوساناتی داشته و اختلافات یا همکاریهای کشورهای عضو و حتی تعدادی از آنها (مثلاً در قضیهی تحریم نفتی اعراب) چه پیامدهایی برای سازمان، تک تک اعضا و حتی بقیهی جهان داشته است.
ضمناً ایجاد سازمان مشابهی برای همکاریهای گسترده در مورد گاز طبیعی از سوی کشورهای تولیدکننده این سوخت محبوب به پیشنهاد ایران پا گرفته و فعالیتهایی را هم آغاز کرده و شاید حتی بتوان گفت که عملکرد این سازمان در سالهای نخستین عمرش از پیروزیهای که سازمان اوپک در زمان مشابه داشته بیشتر هم بوده، اما در مورد توسعهی میدانهای مشترک نفت و گاز کشور با همسایگان و یا تنظیم رژیم حقوقی دریای خزر با اینکه همیشه صحبت از اولویت آنها بوده، پیشرفتها غالباً نامحسوس و یا کندتر از سطح توقع جامعه بوده است.
با حمایت از تولید باید وابستگی اقتصاد به ارزهای خارجی را کاهش داد
ایران در مقابل کاهش صادرات چه آلترناتیوی میتواند داشته باشد؟
اقتصاددانان به طور کلی مخالف اقتصاد تکمحصولی هستند و من هم با همه علاقهای که به صنعت محبوبم (نفت) دارم، باورم بر این است که ایران باید روند متنوع ساختن منابع درآمدهای ارزی خود را سریعتر و گستردهتر کند. از بخت نیک ما در کشور موقعیتهای بینظیری در اختیار داریم، اعم از منابع عظیم و متنوع طبیعی نظیر معادن و منابع بسیار ارزشمند انسانی.
در زمینه صنعت گردشگری هم به راستی موقعیتهای چشمگیری وجود دارد، چه به عنوان جایگزینی برای مسافرت هم میهنان به خارج از کشور و چه به عنوان راهکاری برای جذب گردشگران خارجی برای دیدن زیباییهای طبیعی و آثار کمنظیر تاریخی یکی از کهنترین تمدنهای جهانی.
البته این به معنی نادیده گرفتن منابع عظیم و خداداد نفت و گاز که ایران را غنیترین کشور جهان از نظر دارا بودن چنین ذخایر ثابت شدهای کرده، نیست و برعکس مشوق نیرومندی برای دور شدن اقتصاد کشور از خام فروشی و آغاز کوششهای بیشتری در ایجاد توانمندی های لازم در همه بخشهای اکتشافی، توسعهای، تولیدی، پالایشی، بازاریابی، حملونقل نفت و گاز و توسعه منطقی و مشابه در بخش تولید محصولات شیمایی و پتروشیمی است. این کوششها در نهایت باعث افزایش صادرات نیز خواهد شد.
ناگفته نماند؛ در سالهای اخیر ایران موفق شده در زمینه های دیگری نظیر صدور خدمات مهندسی هم کسب درآمدی را نصیب خود کند و این نوآوری ها باید به گونهای جدی تشویق و پشتیبانی شوند.
راهکار دیگر کوشش در زمینه ی کاهش میزان واردات است که بالقوه مشوق و موید تولیدکنندگان داخلی و تقویت اشتغالزایی و همزمان بهبود تراز بازرگانی و کاهش وابستگی اقتصاد کشور به ارزهای خارجی است.
اوپک به هدف اصلی خود رسیده است
آیا اوپک در این شرایط خطیر ایران به وظیفه خود که حمایت از اعضاء است توانسته جامه عمل بپوشاند، نقش ایران در اوپک را چگونه ارزیابی میکنید؟
کشورهای تولیدکننده نفت واقعاً برای بازپس گرفتن حقوق از دست رفته خود نیازمند تاسیس چنین سازمانی بودند. مهمترین این حقوق، برگرداندن حق حاکمیت کشورها بر داراییهای نفتی خودشان و توان تصمیمگیری در مورد ساختار قیمتگذاری برای نفت بود که نهایتاً در هر دو مورد کاملاً موفق بودند.
یعنی در بیشتر این کشورها و یا دست کم در بین اعضای موسس این سازمان در منطقهی خلیج فارس (یعنی ایران، عراق، کویت و عربستان) مالکیت منابع و ذخایر نفتی تنها در دست دولتهای متبوعه آنها است و شرکتهای خارجی حق شرکت در هیچگونه فعالیت اکتشافی، توسعهای و تولیدی که منجر به ایجاد خللی در این امر باشد را ندارند.
در مورد قیمت نفت هم هرچند که همکاری در بین اعضا در درازای عمر این سازمان یکدست نبوده و سهم اوپک در تامین نفت جهانی هم با کاهش روبرو بوده و در نتیجه نوسانات ناخواستهای هم در قیمت نفت به وجودآمده، امروز میانگین قیمت نفت اوپک حدود ۴۰ برابر قیمت مشابه در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی است. بنابراین، اعضای اوپک با اینکه اکثراً از نظر موقعیت و نیازشان در شرایط متفاوتی قرار دارند، هنوز ارائه کننده عمدهی نفت به بازارهای جهانی مصرف هستند و کاملاً به اهداف اصلی و یاد شده خود رسیدهاند.
در حال حاضر توان تولید نفت ایران بیش از دو برابر ظرفیت پالایشی کشور است و هرچند که افت سطح تولید از میدانهای توسعه یافته، به دلیل عدم صیانت کامل از منابع به علل مختلف و از آن میان جنگ، مشکلات مالی و تحریمهای اقتصادی، کندی توسعهی میدانهای جدید (به ویژه میدانهای مشترک که بالاترین اولویت شرکت ملی نفت ایران شناخته شده است) و روشهایی که برای جلوگیری از هرز روی در مصرف بنزین و گازوییل و جایگزین کردن این سوختها با گاز طبیعی امکان افزایش صادرات نفت خام و میعانات گازی وجود دارد و در نتیجه ایران برای سالها به عنوان یک کشور صادرکننده نفت به فعالیتهای خود ادامه خواهد داد.
از سوی دیگر حضور مستمر، فعال و موثر ایران در سازمان اوپک که در دهههای گذشته موفقیتهای چشمگیری را برای ایران و دیگر اعضا موجب شده و به فرض اینکه در آیندهی دور ایران به دلیل افزایش نیازهای داخلی و یا تقویت نیروی پالایشی کشور و یا هر دلیل دیگری، همانند اندونزی، از جرگه صادرکنندگان نفت خارج شود، تجارب اندوخته شده در ۵۸ سال گذشته، کشور را در صیانت بیشتر از منابع عظیم گاز طبیعیاش که از نظر رتبه در جهان مقام نخست را داراست و از نظر زیست محیطی محبوبترین سوخت فسیلی شناخته شده است، به خوبی یاری خواهد داد.