حواسپرتی مشکلی است که افراد بسیاری را درگیر خود میکند و میتوان آن را یک شکایت رایج در زندگیهای امروزی به حساب آورد. شاید علت اینکه این کلمه را از زبان افراد بسیاری میشنویم، این باشد که عوامل متعددی میتواند فرد را به این مشکل دچار کند. حواسپرتی میتواند دلایل متعددی داشته باشد بنابراین الزاما نمیتوان توصیههای یکسانی برای روبه رو شدن با این مشکل و حل و فصل آن ارائه کرد. در این مطلب، میخواهیم بیشتر درباره این موضوع با شما صحبت کنیم.
دردسرهای ابتلا به اختلال کمبود توجه
حواسپرتی علامتی است که در کنار سایر عوامل دیگر میتواند یک مجموعه نشانگان را ایجاد کند و این مجموعه نشانگان، میتواند یک متخصص را به سوی درک علت اصلی روی دادن این مشکل هدایت کند. از جمله عواملی که میتواند حواسپرتی را با خود به همراه داشته باشد، ابتلا به اختلال کمبود توجه و بیشفعالی در دوران بزرگ سالی است. این اختلال در دوران کودکی تشخیص گذاری میشود. به عبارت دیگر فقط زمانی میتوان یک فرد را در بزرگ سالی مبتلا به این اختلال تشخیص گذاری کرد که علایم آن در دوران کودکی وجود داشته باشد.
آلزایمر در کمین سالمندان
همانطور که میدانید یکی از این علایم حواسپرتی، جا گذاشتن و گم کردن مداوم وسایل و ناتوانی در تمرکز کردن است. در همین خصوص، عامل دیگر حواسپرتی میتواند دوران آغازین ابتلا به آلزایمر باشد. به عبارت دیگر این اختلال در روزهای نخستین با تغییرات نه چندان محسوس شخصیت و حواسپرتی خود را نشان میدهد. روشن است که این نوع حواسپرتی گریبانگیر سالمندان میشود.
افسردگی هم باعث فراموشی میشود
برخی دیگر از اختلالات مانند اختلال افسردگی یا اختلالات استرس پس از سانحه نیز میتواند منجر به این مشکل شود. در صورتیکه حواسپرتی ناشی از این اختلالات باشد، درمان آن مبتنی بر درمان اختلال اصلی است و تا زمانیکه اختلال اولیه درمان نشود، ممکن است تنها بتوان بهبودی نسبی در آن حاصل کرد. در برخی موارد حتی دستیابی به بهبود نسبی نیز دور از ذهن است.
باز هم پای استرس در میان است
با این حال همیشه مشکل تا این حد جدی نیست. در برخی موارد حواسپرتی ناشی از سطحی از اضطراب است که به دلیل یک مشکل و تعارض درون روانی یا یک مسئله بیرونی ایجاد شده است. در واقع زمانی که سیستم روانی فرد، مجبور به جنگیدن و تقلای غیرمتداولی میشود، بخشی از کارکردهای متداول روان با اختلال روبه رو میشود. فرد ممکن است تا اندازهای اشتغال فکری داشته باشد که امکان تمرکز موثر بر رویدادهای دنیای بیرونی را از دست بدهد.
برای مثال میتوان به حواس پرتی ناشی از فشارها و تنشهای یک زندگی نه چندان رضایت بخش اشاره کرد. در چنین حالتی فرد قادر نیست از تمام توانمندی ذهنی خود استفاده کند و طبیعتا یکی از توانمندیهایی که با مشکل روبهرو میشود، توانایی فرد در تمرکز است که افراد از آن تحت عنوان حواسپرتی یاد میکنند.
راهی برای فرار از شرایط ناخوشایند!
در برخی موارد نیز حواسپرتی، واکنش یا پاسخی است به اجتناب از شرایط ناخوشایند یا اضطرابزا. شما یک موقعیت را فراموش میکنید برای اینکه بتوانید از روبهرو شدن با موقعیتی که شما را در شرایط ناخوشایند یا اضطرابزا قرار میدهد، اجتناب کنید. در واقع فرد این نوع از حواسپرتی را به خودی خود انتخاب نمیکند. این انتخاب سیستم روانی فرد است که در بیشتر مواقع خارج از کنترل خودآگاه است. در چنین مواردی تنها میتوان آگاه شدن از موضوعی را که فرد از آن اجتناب میکند، سرآغاز درمان فرد لحاظ کرد.
این مشکل هم میتواند اکتسابی باشد
حواسپرتی گاه دلیل سادهتری هم دارد. شما نمیتوانید متمرکز باشید، چون هیچوقت برای آن تلاش نکردید. استفاده موثر از توانمندیهای ذهنی، میتواند تا اندازهای نیز اکتسابی باشد یعنی میتوانید آن را مانند هر مهارت دیگری بیاموزید و تقویت کنید. فرایند ذهنی میتواند تا اندازهای باعث منضبطتر شدنتان شود. زمانی که فرد توانایی در لحظه ماندن را تمرین میکند و میتواند از پرسه زدن ذهن در گذشته و آینده ممانعت به عمل آورد، تا اندازهای قادر است عوامل مزاحمی را که منجر به نداشتن تمرکز یا حواسپرتی او میشود، حذف کند. بدین منظور میتوان از تمرینات ذهن آگاهی استفاده کرد.
هرچند لازم است همواره در نظر گرفته شود که تنها نمیتوان با پرداختن به عوامل مزاحمی که در سطح ذهن وجود دارد، از پرسه زدنهای غیرارادی ذهن خودداری کرد، اما کسب چنین مهارتهایی میتواند تا اندازهای منجر به تقویت تمرکز ذهن شود.
نکته پایانی
در نهایت میتوان حواسپرتی را ناشی از عوامل متعددی دانست که از شدت، کیفیت و طبیعتا راههای درمان و مقابله متفاوتی برخوردارند. اگر از این مشکل به صورت مزمن رنج میبرید یا به صورت مقطعی به آن دچار هستید، اما مشکلات جدی برای شما ایجاد کرده، توصیه ما این است از یک متخصص درخواست کمک کنید.