دو روز پیش تیم والیبال زیر ۲۱ سال ایران، در بازیهای جهانی موفق به شکست تیم توانمند ایتالیا شد و بر سکوی قهرمانی ایستاد. نکته جالب در این بازیها که در شهر منامه، پایتخت بحرین برگزار میشد، این بود که با وجود سوگیری گزارشگر بحرینی علیه تیم ایران، تماشاچیان بحرینی که به سالن آمده بودند، یکسره تیم ایران را تشویق میکردند (منبع). گزارشگر شبکه تلویزیونی، طبیعتا از سوی حکومت ضد ایرانی بحرین گماشته شده بود، در حالیکه بحرینیها همچنان دل در گرو ایران دارند.
تقریبا دو هفته یا به سخن دقیقتر، ۱۶ روز دیگر ۲۲ مرداد است و سالروز شوم جدایی بحرین از مام میهن، ایران. جداییای که دستان انگلیس، همچون دهها فتنه دیگر (از جدایی هرات گرفته تا رایج کردن نام جعلی خلیج ع-ر-ب-ی و وادار کردن شیخنشینهای امارات به ادعا درباره جزایر سهگانه خلیج فارس و…) در آن دیده میشد. انگلیس میدانست که جمعیت شیعه این جزیره که بخشی از آن زبانشان هم فارسی بود آنچنان زیاد است که شانسی برای جدا کردنش از ایران با همهپرسی ندارند. بنابراین یک نظرسنجی توسط یک موسسه انگلیسی انجام داد که هنوز از اعتبار و روایی این نظرسنجی (حجم نمونه، چگونگی طرح کردن پرسشها و…) کسی خبر ندارد و با همه اینها، به اعتراف خودشان ۵۱ درصد بحرینیها خواهان جدایی و ۴۹ درصد همچنان خواهان پیوستگی با ایران بودند.
نزدیک پنجاه سال است که حکومت بحرینی وابسته به عربستان، انواع فشارها و شکنجهها را بر بحرینیها وارد میکند، ولی همچنان علاقه به ایران در دل آنان زنده است. اما…
اما همین شیعیان بحرینی وقتی برای زیارت به ایران میآیند و احساس میکنند به کشوری وارد شدهاند که بخشی از آن هستند، عدهای در بوق و کرنا میکنند که چه نشستهاید که مردان هوسران و چشمچران عرب به ناموس ایرانیان چشم بد دارند؛ بیآنکه بدانند ایرانیتر از شیعه بحرینی که پنجاه سال است به نام جاسوس ایران و ارتباط با حکومت ایران و… انواع شکنجهها را تحمل میکند و حتی شهروندیاش لغو میشود، کمتر پیدا میشود.
شیعیان عراقی هم که هر گاه سیاستمداری در عراق، علیه ایران سخنی بگوید، در پشتیبانی از ایران راهپیمایی میکنند نیز، کم از بحرینیهای همچنان ایرانی ندارند. شیعیان عربستان، کویت و… نیز همین گونهاند. سزاوار نیست که خواهان پیشگیری از آمدن آنان به ایران شده و گردشگر را تنها چشمآبی و اروپایی بدانیم (آن هم در حالیکه بهطور کلی گردشگران عرب نسبت به گردشگران اروپایی، بیشتر پول خرج میکنند و مورد توجه دست اندرکاران مقاصد گردشگری دنیا هستند). ایران جایی است که این افراد در آن احساس آرامش میکنند و آن را میهن خویش میدانند.
پینوشت: این دست از نوشتارهایم به هیچ وجه نشاندهنده پانشیعه بودن یا مخالفت با اهل سنت نیست. همچنانکه بارها در رسانههای گوناگون، در دفاع از اهل سنت و مخالفت با توهین به بزرگانشان یادداشت نوشتهام. اما اینکه عربها را بهعنوان یک کلیت دیده و نسبت به همهشان بدبین باشیم، خطر افتادن در دام نژادپرستی را گوشزد میکند؛ آن هم عربهایی که ایران را با هیچ کشور عربی دیگری عوض نمیکنند.