به گونهای که در طول دوران بازیگری خود حتی یک کارت قرمز نیز از داوران دریافت نکرده است تا همواره روی اصول اخلاقی خود در زمین ورزش پایدار باشد.
در ادامه گفتوگو با الهام انصاری میخوانید.
برای شناخت بیشتر بیوگرافی خودتان را بفرمایید؟
متولد سال ۱۳۷۱ در اصفهان هستم و فوتبالم را از سن ۱۶ سالگی شروع کردم. تیم فوتبال شهرداری بم اولین باشگاهی بود که در آن فوتبال بازی کردم. علاقه شدید به این رشته من را فوتبالیست کرد
از بچگی به این رشته علاقه داشتم و یکی از آرزوهایم این بود که در آینده فوتبالیست بشوم و به عنوان یک شغل از آن استفاده کنم. اگر دوباره به عقب برگردم باز هم همین رشته را انتخاب میکنم چون از آن لذت میبرم. در این راه خانوادهام همیشه حمایتم کردند. پدر و مادرم تشویقم کردند و مخالفتی نداشتند، بلکه به عنوان یک فوتبالیست به من افتخار میکردند که این حمایت به من روحیه میداد. در مدت حضورم در فوتبال هیچ کارت قرمزی از داوران نگرفتم و اخراج نشدم، حتی سه کارته هم نشدم که بازی بعد را از دست بدهم. خداحافظی از فوتبال سخت بود ولی بخاطر زندگی در خارج از کشور تصمیم به این کار گرفتم و امیدوارم در آینده پشیمان نشوم.
در چه باشگاههایی بازی کردید؟
۹ سال در تیم شهرداری بم توپ زدم و در این مدت فقط یکسال در بم نبودم که در آن مدت یک نیم فصل در ذوب آهن و نیم فصل دیگر هم در تیم شیراز بازی کردم اما مجدداً به بم برگشتم چرا که افتخاراتم با بم استارت خورد. سال ۹۰-۸۹ در اولین افتخار کسب شده که چهارمین دوره لیگ برتر فوتبال بانوان بود موفق شدم با این تیم قهرمان لیگ برتر شوم.
از زمانی که به تیم ملی دعوت شدید؟
اولین بار سال ۸۹ مریم ایراندوست به تیم ملی دعوتم کرد که چند اردو هم همراه تیم بودم اما پس از آن تیم ملی منحل شد. بعد از آن در تیم ملی دانشجویان حضور داشتم و در مسابقات بلژیک قهرمان شدیم که یک گل هم زدم. همچنین در تورنمنت بلگراد صربستان نیز به مقام دوم دست پیدا کردیم که آنجا نیز سه گل به ثمر رساندم. بر خلاف برخی فوتبالیستها علاقه به حضور در تیم ملی نداشتم و وقتی دعوت میشدم به بهانهای از حضور در اردو انصراف میدادم که این بر خلاف خیلی از بازیکنان است که آرزوی حضور در تیم ملی را دارند و این موضوع را خود خانم جعفری سرمربی تیم هم میداند.
آخرین بار هم که به تیم ملی دعوت شدم باز هم خانم مریم ایراندوست سرمربی بود اما از حضور در اردو سرباز زدم چون علاقهای به حضور در تیم ملی نداشتم. دو، سه سالی است که دعوت نمیشوم. مربیهای تیم ملی سلیقهای عمل میکنند و البته ناگفته نماند بازیکنانی که به اردو دعوت میشوند با معرفی مربیهای باشگاهی خودشان به تیم ملی رفتند، حتی تعدادی از بازیکنان شهرداری بم با معرفی خانم جعفری به اردوی تیم ملی رفتند.
تلخترین و شیرینترین خاطرات فوتبالیتان چیست؟
با شهرداری بم شیرینترین و تلخترین خاطرات فوتبالیام رقم خورد. در سال اول قهرمانی با تیم سنندج بازی داشتیم که نیمه اول یک بر صفر بازنده به رختکن رفتیم ولی در نیمه دوم گلزنی کردیم و به بازی برگشتیم. در آن فصل با اختلاف یک امتیاز قهرمان لیگ برتر شدیم.
تلخترین خاطره هم سه سال پیش در هشتمین دوره لیگ برتر بود که مقابل ملوان باختیم و با یک امتیاز اختلاف قهرمانی را از دست دادیم و شهرداری سیرجان اول شد. روند اقتدار بم در لیگ برتر ادامه خواهد داشت. این تیم مثل یک الماس طی سالهای اخیر در لیگ برتر درخشیده و این الماس سال به سال پررنگتر خواهد بود. قطعاً به لطف خدا با خانم جعفری موفقیت این تیم تمام نشدنی خواهد بود و سالهای سال افتخار کسب خواهند کرد.
در مورد زندگی پس از فوتبال بگویید، به نظرتان چگونه است؟
جای خالی فوتبال کاملاً حس میشود. هر چند سخت است ولی سعی میکنم خودم را سرگرم کنم تا فکر فوتبال و خاطراتش اذیتم نکند. به نظرم آینده فوتبال بانوان با دیده شدن بهتر میشود. فوتبال بانوان در حال حاضر نسبت به گذشته پیشرفت داشته و سطح آن بالا رفته ولی حیف است این همه بازیکنان بااستعدادی که در ایران بازی میکنند، دیده نشوند و رسانهها به آنها توجه نکنند. امیدوارم فوتبال بانوان مثل سایر کشورها رشد سریعتری داشته باشد. به نظرم دیده نشدن تنها تفاوت فوتبال بانوان و آقایان است. همین موضوع عاملی در عدم پیشرفت فوتبال بانوان است.
در ایران سه یا چهار تیم به لحاظ قرارداد مالی به بازیکنان میرسند ولی به جرأت میگویم که بیش از هفت تیم با خرج خودشان هزینه رفت و برگشت به مسابقات را پرداخت میکنند که آن هم به خاطر عشق به فوتبال است. این را هم باید بگویم که خیلیها نمیدانند فوتبال بانوان هم وجود دارد. امیدوارم اطلاع رسانیها در ورزش بانوان بیشتر و روزی این مسابقات از طریق تلویزیون نیز پخش شود تا فوتبال بانوان بهتر دیده شود.
فوتبال یعنی چه؟
فوتبال یعنی مرضیه جعفری. اگر خیلی زود دلم برای فوتبال تنگ شود اول برای او و بعد برای بازی کردن است. در این چند روزی که دور از فوتبال هستم واقعاً دلتنگ خانم جعفری شدم. او به لحاظ اخلاقی فوقالعاده است و در ۹ سال حضورم در تیم بم حس میکردم که یک دوست بالای سرم است. سایر بازیکنان تیم نیز همین حس را داشتند. کارنامه فنی خانم جعفری نیز گویای تمام واقعیتهاست. خدا را شکر فوتبالم را از جایی شروع کردم که او حضور داشت و همین امر باعث ماندگاریام در این تیم شد.
اولین دستمزدی که گرفتید چقدر بود؟
اولین دستمزدم را در فوتسال گرفتم. سال ۱۳۸۸ قبل از تیم فوتبال شهرداری بم در لیگ برتر فوتسال و تیم وحدت خوزستان همبازی بازیکنانی چون فاطمه و سحر پاپی، فروغ موری، حمیده حمیدی و نسیمه غلامی بود که به مقام سومی دست پیدا کردیم و آنجا بود که قرارداد مالی ۱۲ میلیونی بستم. البته نصف آن را هم ندادند.
صحبت پایانی
تمام گفتنیها را گفتم فقط دلم برای هم تیمیهایم تنگ میشود. چند سال کنارشان بودم و تجربیات تلخ و شیرینی را به دست آوردم. از صمیم قلبم برای آنها آرزوی موفقیت میکنم.