مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایلنا، با اشاره به ادعای نماینده آمریکا در چهارمین کنفرانس بازنگری کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی علیه جمهوری اسلامی ایران گفت: آنچه که هم اکنون دیده میشود اساسا نشاندهنده و نمایانگر تلاش ایالات متحده در مجامع بینالمللی برای زیر سوال بردن تحرکات ایران در وجوه گوناگون اتهامی علیه کشورمان در جهت آمادهسازی اعمال فشار بیشتر بر تهران در قالب تحریمهای جدید است.
وی ادامه داد: به هر ترتیب پروندههای ایران در ارتباط با موضوعات خاصی از قبل از مسائل جدیدی که شاهد آن هستیم کدگذاری شده بود. پرونده حقوق بشر، پرونده دستیابی به سلاح هستهای، پرونده دفاع از تروریسم و همچنین اعراب و اسرائیل و دخالت ایران در کشورهای منطقه از جمله پروندههایی است که از چندین دهه پیش در ارتباط با ایران در فراز و نشیبهای متفاوت تاریخی مطرح بوده و اکنون ایالات متحده آمریکا در پی فعال کردن تمام این پروندهها در جهت اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران است و به تبع مجامع بینالمللی نیز با توجه به اتهامات موجود علیه ایران و فعالیتهایی که ایران در این چهارحوزه به انجام رسانده است؛ اگرچه دلایل غیرمستحکم اما ادلهای را مبنی بر تلاش ایران در این حوزهها مطرح میکنند.
وی افزود: بر این اساس با توجه به فضای موجود میتوان گفت ایالات متحده آمریکا جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی را به سمت و سوی اوجگیری یک جنگ روانی تمام عیار سوق داده تا بتواند در فضای ناشی از این جنگ روانی دیگر بازیگران، کنشورزان و کنشگران موجود در نظام بینالملل من جمله اتحادیه اروپا را در چهارچوب اقدامات جدید به سمت و سوی تحریم جمهوری اسلامی ایران تهییج و این ترتیب زمینههای اجماع بینالمللی برای انزوای ایران را بیشتر فراهم سازد.
مطهرنیا در خصوص فشارهای داخلی بر روی تیم دیپلماسی در کنار فضای جنگ روانی ایالات متحده با اشاره به ردCFT در شورای نگهبان گفت: در داخل کشور فقدان اتحاد و انسجام سیاسی و اوج گیری نبرد نخبگان سیاسی رودرروی هم در دو جبهه تعریف شده اصولگرا و اصلاحطلب و همچنین شدت یافتن جهتگیریهای رادیکال ناشی از نزدیک شدن به انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی در کنار سوء مدیریت انجام پذیرفته در لایههای مختلف مدیریت نظام جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی موجب شده است که نارضایتی عمومی از یک کنش جمعی تبدیل به یک کنش اجتماعی شود.
وی ادامه داد: این به آن معنا است که هم اکنون ما شاهد آن هستیم که مردم در یک مسیر معین به این نتیجه رسیدهاند که برای گذار از وضع موجود و مخاطرات ناشی از آن باید در صحنه عمل صنفی با جهتگیریهای کم و بیش سیاسی قرار بگیرند و لذا امروز تجمعهای گوناگون صنفهای ناراضی در جغرافیاهای قابل ردیابی در کشور موجب شده است که نگرانی فزایندهای از این جهت حاصل شود.
وی افزود: لذا ناگاه میبینیم در این شرایط که کشور نیازمند ایجاد یک فضای سالم برای پاسخگویی به نیازهای واقعی امروز و خواستههای به سرعت در حال تبدیل شدن به نیازهای آینده نزدیک جامعه ملی کشور است این نگاهها به حوزههای گوناگون اقدام یا کنش سیاسی نگاههای حداقلی و گاه تقلیل گرایانه است. به این معنا که بدون توجه به ورود به ایران به یک عرصه مهم بینالمللی اثرگذاری خواهان آن هستند که قواعد موجود در جهت بازی در محیط بین الملل مورد توجه قرار نگیرد و بدون عنایت و توجه به این قواعد بازی، ایران بتواند در این محیط به بهترین نحو عمل کند.
این استاد روابط بین الملل گفت: این در حالی است که دیگر کنشگران و کنش ورزان قدرتمند محیط بازی بینالمللی به هیچ وجه نمیپذیرند که ایران وارد این محیط بشود؛ مدعی اثرگذاری بالا در نظم منطقهای و نظام بین الملل باشد و قواعد بازی در نظام بینالملل را نیز به نفع خود مصادره و خواهان آن باشد که قاعدهساز در نظم جدید بینالمللی گذارههای تولید و بازتولید شده نظام ایدئولوژیک حاکم بر تهران باشد. لذا این گونه رفتارها و کنشها موجب تزاحم بیشتر ایران با کنشگران منطقهای و بین المللی میشود و در نهایت دیر یا زود به یک نوع اصطکاک جدی و تخاصم معنادار خواهد انجامید.
وی در خصوص فشارهای فزاینده بر وزیر امور خارجه در هفتههای اخیر نیز گفت: نظام جمهوری اسلامی و ساختار قدرت موجود دولت خود یک ساختار حاشیهای در نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. به این معنا که دولت تنها دستگاه دیپلماسی را به عهده دارد و نه دستگاه سیاست خارجی را و لذا بیرون از ایران اگرچه دولت به عنوان نماینده ملت ایران شناخته میشود و از منظر قواعد و قوانین موجود به ویژه قانون اساسی دولت است که جوابگوی پرسشهای موجود در نظام بین الملل از ایران است اما از منظر ادراه عملیاتی در دنیای امروز همه کنش گران بیرون از ایران چه در منطقه و چه در نظام بین الملل به این نکته وقوف پیدا کردهاند دولت در مجموع و وزارت امور خارجه به عنوان زیر سیستم دولت تنها نماینده بیان مواضع نظام جمهوری اسلامی است و قدرت تصمیمگیری نهایی در دولت نهفته نیست.
وی افزود: نه تنها وزیر امور خارجه که رییس دولت در ایران نیز نمیتواند به عنوان تصمیم گیرنده نهایی در حوزه دیپلماسی به بیان سخنان یا اعلام موضع نهایی بپردازد. لذا در عین حال که وزیر امور خارجه ایران به عنوان شخصیت حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است و شخصیت ظریف به عنوان دیپلماتی قدرتمند در نظام بینالملل شناخته میشود اما به واسطه این اتمسفر گفتمانی و سپهر اندیشه حاکم بر جایگاه وزیر امور خارجه و دولت در ایران که مورد شناسایی دیگر کنشگران به ویژه ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است، چندان جدی گرفته نمیشود.
وی ادامه داد: امروز این نکات پنهان نیست و لذا فشار به وزیر امور خارجه تنها در این معنا شکل نمیگیرد که او بیان کرده در ایران پولشویی وجود دارد چرا که همگان به خوبی وقوف دارند که این مساله وجود دارد و سازماهای بینالمللی سالها است این موضوع را اعلام میکنند.
مطهرنیا گفت: در داخل نیز کارشناسان و نخبگان در سخنرانیها بر وجود فساد اقتصادی در قالب پولشوییهای متعدد اذعان دارند. اینکه بخواهیم به بهانه بیان پولشویی وزیر امور خارجه را تحت فشار قرار داده و استیضاح نماییم بسیار آشکارا تنها بهانه برای حذف ظریف از صحنه سیاست به واسطه اثرگذاریهای محتمل او بر فضای انتخابات تلقی میشود و از این جهت یک بازی سیاسی نخ نما در عملکرد چند دهه جناح های سیاسی در ایران محسوب می شود.