جامعه ایرانی – الستی جامعه شناس ارتباطات گفت: وقتی نقض آزادی انتخاب و حق انتخاب از فرد گرفته میشود و آزادیهای او را نقض میکنند، به خشونت متوسل میشوند حالا این خشونت در بسیاری از موارد شکل ظاهریاش تندی و خشم و عصبیت و برخورد فیزیکی است اما خیلی از وقتها بدون اینکه این رفتار هم شکل بگیرد خشونت اعمال میشود.
موضوعی که امروز به صورت بحران خود را نشان داده است افزایش خشونت در مدارس است که نه تنها واکنش معلمان و اولیای دانش آموزان را در پی داشته است بلکه تمامی معاونین و مدیران آموزش و پرورش را مجاب کرده است تا در پی چاره جویی و برطرف این آسیب اجتماعی خطرناک در مدارس کشور باشند.
بر همین اساس طی روزهای گذشته مهرزاد حمیدی معاون وزیر آموزش و پرورش از همکاری با انجمن اولیاء و مربیان برای آموزش کنترل خشم به والدین خبر داد و عنوان کرد: متاسفانه امروز اولین آسیبی که در مدارس با آن مواجهیم، «خشونت» است. وی درباره اخبار منتشر شده در ماههای اخیر مبنی بر تنبیه بدنی در مدارس و تعرض به معلمان و ضرب و جرح آنها توسط خانواده دانش آموز در فضای رسانهای و افزایش خشونتها اظهار کرد: از طریق سامانه «نماد» آسیبهای اجتماعی را رصد میکنیم و مدیران مدارس مرتب درصد و نوع آسیبها را گزارش میدهند.
حمیدی ادامه داد: هرچقدر خشونت رشد کند، مشکل معاون و مدیر مدرسه بیشتر میشود. ما به سرعت در حال ارائه و برگزاری دورههای آموزشی در استانها برای کنترل خشم هستیم و در کنار آن المپیادهای ورزشی را توسعه و زمینهای را فراهم میکنیم تا بچهها هیجان خود را روی توپ و در حین بازی تخلیه کنند.متاسفانه امروز خشونت به عنوان آسیبی که در جامعه به شدت رو به افزایش بوده گریبان مدارس کشور را گرفته است و اگر هر چه سریع تر جلوی آن گرفته نشود باید شاهد عواقب جبران ناپذیر آن در سطح جامعه باشیم.
محمدعلی الستی جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه در گفتوگو با جامعه ایرانی از تعریف اشتباه خشونت در جامعه انتقاد کرد و گفت: ابتدا بهتر است که در مورد تعریف خشونت شناخت درستی پیدا کرد. وقتی از خشونت صحبت میشود معنی واحدی در ذهن باید تداعی شود به خاطر همین خشونت خیلی از وقتها درست معنی نمیشود و با مفاهیم دیگر اشتباه گرفته میشود.
به طور کلی خشونت یک مفهوم منفی است
این آسیب شناس و جامعه شناس ارتباطات مطرح کرد: دو مورد از اشتباهاتی که در مفهوم خشونت مستدل است را باید شناخت. اولا خشونت کلا یک مفهوم منفی است یعنی در ذهن همه خشونت جایگاه منفی دارد و دیدمان نسبت به خشونت منفی است که در این مورد شکی وجود ندارد حالا این امر منفی ممکن است با یک امر مثبت و یک امر منفی دیگر اشتباه شود.
الستی ادامه داد: بعضیها خشونت را با جدیت اشتباه میگیرند فرض کنید وقتی میخواهند نسبت به فرزندانشان خشونت نداشته باشند از جدیت خود نسبت به فرزندانشان میکاهند که متاسفانه در این زمان به بعضی از والدین نیز که در تصمیمات خودشان جدی هستند اصطلاحا خشن اطلاق میشود که این یکی از سوء تفاهمات در مورد خشونت است.ممکن است والدینی نسبت به تربیت فرزندان خود جدیت داشته باشند ولی به هیچ وجه خشونت نداشته باشند اگر از فرزندشان خواستند که کاری را انجام دهد از روی اصرار بر انجام کار و جدیت آنان است.
جدیت در کارها به منزله خشونت نیست
این محقق، پژوهشگر و کاوشگر در حوزه های زبانشناسی اجتماعی مطرح کرد: پافشاری برای اینکه آن بچه باید این کار را انجام دهد،خشونت نیست بلکه این موضوع جدیت و پیگیری است و بعضیها به غلط فکر میکنند برای اینکه خشن نباشند باید دست از جدیت بردارند و در واقع پیگیری و جدیت خود را کنار میگذارند این یک انحراف است بر عکس آن هم وجود دارد؛ ممکن است پدر و مادری باشند که نسبت به فرزند خود خشونت داشته باشند اما جدیت نداشته باشند یعنی در حالی که داد و فریاد بر سر فرزندشان میزنند و در حالی که خشونت اعمال میکنند ولی به راحتی از آن استانداردهایی که باید در تعلیم و تربیت به کار گیرند، عدول میکنند و با اینکه پدر و مادر خشنی هستند اما جدی نیستند و بالعکس پدر و مادرهایی را میشناسیم که با این که پدر و مادرهای غیر خشنی هستند اما بسیار در کارشان جدی هستند پس اولین اشتباهی که در مفهوم خشونت شکل میگیرد اشتباه گرفتن بین خشونت،جدیدت و پیگیری است که این با یک امر مثبت اشتباه گرفته میشود.
مفهوم تندی و خشم با مفهوم خشونت کاملا متفاوت است
این روانشناس اجتماعی افزود: بعضی وقتها خشونت با یک امر منفی دیگر اشتباه گرفته میشود و آن مفهوم تندی و خشم است. درست است که خیلی وقتها در برخوردهایی که آن را منحصر به خشونت میدانیم تندی و خشم و عصبیت و داد و فریاد را مشاهده میکنیم اما بسیاری از وقتها امکان دارد در رفتار خشونت وجود داشته باشد منتهی اثری از آن تندی و خشم و عصبیت نباشد یعنی ممکن است خشونت یک جنبه ظاهری داشته باشد و جنبه ظاهری آن را تندی و خشم و عصبیت و برخورد فیزیکی را میبینید.
وی ادامه داد: جنبه دیگری که وجود دارد این است که ممکن است تندی و خشم و عصبیت و برخورد فیزیکی را مشاهد نشود اما در روح آن عمل خشونت وجود دارد. برای اینکه جلوی این سوء برداشتها گرفته شود باید برای خشونت یک ملاک قرار داد و آن این است که گفته میشود خشونت اساسا همراه با اعمال جبر و نفی آزادی انتخاب افراد همراه است یعنی وقتی نقض آزادی انتخاب و حق انتخاب از فرد گرفته میشود و آزادیهای او را نقض میکنند، به خشونت متوسل میشوند حالا این خشونت در بسیاری از موارد شکل ظاهریاش تندی و خشم و عصبیت و برخورد فیزیکی است اما خیلی از وقتها بدون اینکه این رفتار هم شکل بگیرد خشونت اعمال میشود.
نقض آزادی انتخاب همان تعریف خشونت است
این جامعه شناس آموزش و پرورش تاکید کرد: فرض کنید اگر دختری بر خلاف میل خود وادار به ازدواج شود نسبت به او خشونت اعمال شده است اما ممکن است این عمل همراه با ضرب و شتم و داد و فریاد صورت نگیرد بلکه فقط با فشارهای اقتصادی تن با ازدواج نامطلوب دهد. بنابراین برای این که مبحث خشونت را در جامعه خودمان درست مورد بررسی قرار دهیم بهتر است که اول از مواردی که خشونت به حساب نمیآید کنار گذاشته شده تا مفهوم خشونت به طور واضح نمایان شود. وقتی نقض آزادی انتخاب رخ داده و گرفته شدن حق انتخاب فرد و اعمال جبر علیه این آزادیها خشونت نام گرفته است این موضوع ممکن است در جامعه از سنین پایین در کودک و نوجوانان اعمال شود و به آنها آموزش داده شود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: فرض کنید فرزندی که در خانواده حق انتخاب چیزی را ندارد و در کودکی برای او انتخاب میکنند یاد نمیگیرد که اظهار نظر کند و یا اینکه چیزی را انتخاب کند و در حوزهای انتقاد کند که تمامی این موارد در بچهها نوعی اعمال خشونت است.
الستی ادامه داد: بچهای که در بچگی برایش تصمیم گرفته میشود در آینده وقتی به قدرت رسید؛ میخواهد برای دیگران تصمیمگیری کند و بچهای که از بچگی حق انتخاب ندارد در بزرگسالی حق انتخاب را برای دیگران به رسمیت نمیشناسد.بچهای که از کودکی اجازه انتقاد از بزرگترها را نداشته و اجازه اظهار نظر ندارد در بزرگسالی اجازه نمیدهد که از او انتقاد کنند و کسی نظر خود را بیان کند.
ریشه اصلی تولید خشونت در جامعه مساله آموزش و پرورش است
این روانشناس اجتماعی افزود: اولین چیزی که در جامعه میتواند به عنوان ریشه اصلی خشونت مطرح شود مساله آموزش و پرورش است که چه از طریق نهاد رسمی آن که مدارس هستند و چه از طریق رسانهها و فرهنگ و گروه همسالان خیلی از این موارد اعمال میشود و در جامعه ریشه میدواند پس این موضوع در واقع علت اصلی خشونت است.
این استاد دانشگاه گفت: بخش دیگری که خشونت را ترویج میدهد مقولهای است که چرخه خشونت به آن گفته میشود.چرخه خشونت این است که گروهی علیه گروه دیگری اعمال خشونت میکنند و گروه دوم سعی بر این دارد که در صدد جبران و پاسخگویی بر آید و آن خشونت اعمالی را بازتولید کند.
این جامعه شناس آموزش و پرورش مطرح کرد: بنابراین اولین علت بروز خشونت مساله تعلیم و تربیت مبتنی بر خشونت بود و دومین مسئله چرخه خشونت که متاسفانه در چرخه خشونت یک سوتعبیر داریم وقتی صحبت از چرخه خشونت میکنند یعنی اینکه گروهی بر علیه گروه دیگر اعمال خشونت کند به طور مثال فرض کنید دو گروه متعصب نژادی و یا مذهبی و یا ورزشی علیه یکدیگر حرکت تندی انجام دهند در این شرایط اعضای گروه دیگر تحریک شده و در پاسخ به رفتار آن گروه، رفتار خشونت آمیزی انجام میدهند که در این جا اصطلاحا گفته میشود خشونت باز تولید شده و یا خشونت شکل گرفته است.
حکم قصاص یکی از مترقیترین احکام اسلامی است
این محقق، پژوهشگر و کاوشگر در حوزه های زبانشناسی اجتماعی مطرح کرد: متاسفانه چرخه خشونت در جامعه بد تعریف شده است. چون این چرخه بد تعریف شده است یک عده از آن سوءاستفاده میکنند. مانند حکم قصاص که به اشتباه می گویند به چرخه خشونت کمک میکند در صورتی که این طور نیست. حکم قصاص یکی از مترقیترین احکام اسلامی است و همانطور در قرآن کریم آمده در قصاص حیات قرار داده شده است.
الستی جامعه شناس ارتباطات و استاد دانشگاه گفت: معتقدیم که عدهای با استفاده از مفهوم چرخه خشونت انگیزه قصاص را دامن زدن به چرخه خشونت میدانند در حالی که برعکس، قصاص از درجه خشونت میکاهد. یکی از علتهای رواج خشونت در جامعه عدم اجرای حکم قصاص است؛ اگر فردی که در خیابان به راحتی با دیگران درگیری فیزیکی پیدا میکند و به راحتی چاقوکشی برای دیگران میکند و یا فردی که به صورت دختری که به درخواست ازدواجش پاسخ منفی داده اسیدپاشی میکند قصاص شود شخصی که قصد این کارها را دارد از ترس خود تن به این رفتارهای شنیع نمیدهد.
قصاص یکی از بهترین راههای مقابله با خشونت است
وی افزود: بنابراین قصاص یکی از بهترین راههای مقابله با خشونت است درحالی یک عده افراد نا آگاه یا مغرض قصاص را که یکی از عوامل مقابله با خشونت است به عنوان عامل افزایش خشونت بیان میکنند بنابراین معتقدم که خشونت دو علت اصلی در جامعه دارد یکی تعلیم و تربیت مبتنی بر آن است که از کودکی فرزندانمان را با حق انتقاد و آزادی انتخاب آشنا نمیکنیم و در بزرگسالی خودشان عامل ایجاد و تقویت خشونت میشوند.دومین مطلبی که تعصبات و درگیریهای قومی، نژادی و قبیلهای و یا باشگاهی است که میتواند باعث ترویج خشونت شود.
این جامعه شناس آموزش و پرورش مطرح کرد: مواردی که باید برای مقابله با خشونت در جامعه اجرا شود یکی از آن تعلیم و تربیت مبتنی بر نفی خشونت و دیگری جدیت در اجرای حکم قصاص است. جدیت و سرعت بخشیدن در اجرای حکم قصاص، میزان خشونت را در جامعه به سرعت کاهش میدهد. وقتی یک معلم دانش آموزی را سیلی زد و آن بچه دچار عارضهای شد؛ با قصاص آن معلم، معلمان دیگر اصلا جرات نمیکنند چنین رفتاری از خود نشان دهند و در درگیریها نیز وضع به همین منوال است اگر قصاص در جامعه انجام شود و افراد بدانند خیلی سریع عکس العمل رفتار خشونت آمیزشان دیده شده و مجازات میشوند دیگر امکان ندارد دیگران ادای عصبانی شدن را دربیاورند و در این صورت آستانه تحریک پذیری افراد بالا خواهد رفت.
آموزش و پرورش راه اصولی برای کنترل خشونت در مدارس انتخاب نکرده است
الستی در پایان از راهکار آموزش و پرورش برای کاهش خشونت در مدارس انتقاد کرد و گفت: شاید آموزشهای کنترل خشم و هوش هیجانی و یا اجرای مسابقات ورزشی تاثیرات نسبتا مثبتی روی این قضیه داشته باشد؛ اما کفایت نمیکند.در واقع مبحث کنترل خشونت خیلی بنیادیتر است و باید با آن مقابله کرد.در بحث هوش هیجانی و بحث کنترل خشم اگر فرد انرژی که در خود انباشته شده و احساسی که نسبت به یک پدیده ای دارد را بتواند در پدیده دیگر به صورت جبرانی اعمال کند؛ تاثیر قابل توجهی در کنترل خشم خواهد داشت بنابراین آموزش و پرورش راه اصولی برای کنترل خشونت در مدارس انتخاب نکرده است.