جامعه ایرانی– تریتا پارسی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی ایرانی-آمریکایی است، که بنیانگذار و رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) طی یادداشتی برای میدل ایست آی نوشت: اگر ردپایی از عربستان و امارات در حملات تروریستی اهواز وجود داشته باشد، پس هدف آنها احتمالاً این است که ایران واکنشی تهاجمی داشته باشد که ممکن است آمریکا را به سمت اقدام نظامی سوق دهد.
به گزارش جامعه ایرانی به نقل از میدل ایست آی، ایران با یک حمله تروریستی دیگر روبرو شد. در این حمله که در جریان رژه نظامی ایران صورت گرفت، دستکم ۲۹ نفر در شهر جنوبی اهواز جان خود را از دست دادند. اما برخلاف حملات قبلی، این حمله میتواند جرقه یک آتشسوزی منطقهای بزرگتر باشد که نهتنها رقبای منطقهای مانند عربستان و ایران را شامل میشود، بلکه آمریکا را هم درگیر میکند. درواقع ممکن است که این حمله دقیقاً با همین هدف طراحی شده باشد.
این حمله تروریستی که یک گروه جداییطلب عرب مرتبط با عربستان به نامه مقاومت ملی احواز مسئولیتش را پذیرفت، در خلأ رخ نداد. رقبای منطقهای ایران، بهخصوص عربستان و امارات فشارهای طولانیمدت، روزافزون و پشت پرده خود بر آمریکا جهت اقدام نظامی علیه ایران را آشکار کردهاند.
آنچه که در گذشته در محافل خصوصی مطرح میشد حال بهطور فزایندهای درملأعام اعلام میشود. علاوه بر این، این پادشاهیها دیگر خود را محدود به اعمال فشار بر آمریکا جهت اقدام نظامی نمیکنند، بلکه آمادگی خود برای حمله به ایران را بهصورت علنی اعلام میکنند.
تهدید عربستان و امارات علیه ایران
کمتر از یک سال پیش بود که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در مصاحبهای توضیح داد که عربستان جنگ را به «داخل ایران» خواهد کشاند.
وی گفت: «ما صبر نمیکنیم که نبرد در خاک عربستان شکل بگیرد. در عوض، کاری میکنیم که جنگ برای آنها در ایران باشد.» صحبتهای او بهطور گسترده بهعنوان نشانه تشدید شدید تنشها با ایران از سوی ریاض و افزایش حمایت از گروههای مختلف مسلح مخالف دولت در ایران تفسیر شد.
عبدالخالق عبدالله، یکی از مشاوران دولت امارات ضمن تصدیق حملات اهواز در حساب توییتری خود، اینطور استدلال کرد که اینیک حمله تروریستی نبود و «انتقال نبرد به داخل ایران یک گزینه اعلام شده» بود که «در مرحله بعد شدت خواهد گرفت.»
اگر حمله تروریستی در اهواز بخشی از طرح بزرگتر عربستان و امارات در ایران باشد، هدف آنها احتمالاً تحریک ایران به تلافی و بعد استفاده از واکنش تهران در راستای آغاز یک جنگ بزرگتر است که آمریکا را مجبور به ورود میکند، چراکه ریاض و ابوظبی احتمالاً به تنهایی نمیتوانند از نظر نظامی حریف ایران شوند (درواقع، آنها پس از صرف ماهانه حدود شش میلیارد دلار، هنوز نتوانستهاند نیروهای حوثی در یمن را شکست دهند).
اگر اینطور باشد، این حمله تروریستی بیشتر برای گرفتار گردن ایران در دام یک جنگ است و در عین حال آمریکا را هم در دام یک جنگ انتخابی خواهد انداخت. همانطور که باب گیتس ،وزیر دفاع سابق آمریکا در سال ۲۰۱۰ گفته بود، عربستان «میخواهد تا آخرین سرباز آمریکایی با ایرانیان بجنگد.»
تندروهای ضد ایران در دولت ترامپ
اما دولت ترامپ و افراد آنهم تنها تماشاگران بیگناه این طرح و نقشه نیستند. اقدامات شخص ترامپ و هماهنگی و ارتباط نزدیک بین دولت او با عربستان، امارات و اسرائیل در مورد ایران طرح یک موضوع و توضیح متفاوت را بهپیش میکشد: طرحی که بر اساس آن آمریکا به شکلی فعال متحدان خود را به جنگ با ایران میکشاند و از سوی متحدان خود بهسوی جنگ با ایران کشاند میشود.
حمله اهواز تنها یک روز بعدازآن رخ داد که وزیر امور خارجه آمریکا پامپئو تهدیدی سخت را متوجه ایران کرد و بیان کرد که اگر ایران حمله را متوجه نیروهای آمریکایی در عراق کند، پاسخگو خواهد بود.
طی هفته قبل کنسولگری آمریکا در بصره عراق ظاهراً از سوی نیروهای شبهنظامی شیعه نزدیک به ایران موردحمله قرار گرفت. دولت ترامپ هیچ سندی مبنی بر دخالت ایران در این حمله ارائه نکرد ولی تهدید کرد که اگر دوباره یک چنین حملاتی رخ دهد به ایران حمله خواهد کرد.
کنسولگری ایران در بصره هم در طی همین مدت چندین بار موردحمله قرار گرفت که ایران هم آن را به گردن ایالاتمتحده انداخت (بازهم بدون ارائه سند و مدرک).
تفاوت در این است که ایالاتمتحده آمریکا برای رویدادهایی که نه ایران و نه آمریکا نمیتوانند سندی برای آن جور کنند، ایران را با تهدیدی آشکار روبرو کرد. این الگو از بیانیهها و اقدامات جنگطلبانه دقیقاً مطابق با دستور کار جان بولتون مشاور امنیت ملی – که دستی توانا در دستکاری اطلاعات برای کشانیدن آمریکا به جنگ دارد – است که در سال ۲۰۱۷ و قبل از ورودش به تیم ترامپ طراحی کرده است.
این دستور کار با جزئیات بیان کرده است که آمریکا چطور باید با اسرائیل و عربستان سعودی همکاری کند تا حمایتی – داخلی و بینالمللی – برای خروج از توافق هستهای ایران و اتخاذ یک سیاست تهاجمی در برابر این کشور دستوپا کند.
این دستور کار بهویژه از «کمکرسانی» به اعراب خوزستان سخن میگوید – گروه اقلیت در ایران که مرتکبین حمله اهواز مدعی نمایندگی آنها هستند. بولتون همچنین یادآور شده است که دولت ترامپ باید به خاطر نقش نداشته ایران در حملات ۱۱ سپتامبر از این کشور تقاضای غرامت کند و همزمان به شکل ریاکارانهای به ایران پیشنهاد مذاکره در حین سیاست تقابلی را بدهد.
سیاست دولت ترامپ در قبال ایران خط به خط در حال پیروی از دستور کار بولتون است. موضوع ادعایی حمایت از جداییطلبان خوزستان در این میان به شکلی ویژه قابلتوجه است. این امر شک موجهی به وجود میآورد که اگر رد پای عربستان و امارات در این حمله تروریستی پیدا شود، به نظر تلاشی از سوی آنها است تا ایالاتمتحده را درحالیکه ترامپ پشت فرمان نشسته است، به جنگ بکشانند.
برای عربستان سعودی و امارات این امر از منطقی استراتژیک برخوردار است. توانایی آنها برای رقابت با حکومتی بهمراتب بزرگتر و منسجمتر یعنی ایران در بلندمدت مورد سؤال است. اگر آنها بتوانند آمریکا را به تله دو برابر کردن نیروهای نظامیاش در منطقه بیندازند میتوانند از نیروی نظامی آمریکا برای توازن قوا با ایران استفاده کنند.
برای آمریکا که هماکنون نیز به قیمت منافع استراتژیک خود در آسیا و در خانه اقدام به گسترش بیشازحد نظامی در خاورمیانه کرده است، این امر اما از هیچ منطق استراتژیکی برخوردار نیست.