خروج آمریکا از توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ موسوم به برجام در حالی روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۸ یک ساله میشود که بیش از هر زمان دیگری اهمیت این توافق تاریخی – بینالمللی برای مردم ایران و جهان آشکار شده است.
کافی است همه ۳۶۵ روز گذشته را با روزهای پس از اجرای برجام به مقایسه بنشینیم تا به این مهم برسیم که «برجام» تا چه اندازه نه تنها برای ایران بلکه برای جهان، یک توافق و رویکرد مهم و ضروری بود.
برنامه جامع اقدام مشترک پس از یک هزار و ۷۰۰ روز مذاکره دشوار، نفسگیر و غیرقابل پیشبینی با تکیه بر یک اراده و عزم جمعی و با وجود مانعتراشیهای پیدا و نهان تندروها در تهران، واشنگتن و چند کشور عربی، حاصل شد؛ برجام امضا شد تا پایانی باشد بر بیش از یک دهه بنبست در پرونده مذاکرات مربوط به فعالیتهای برنامه هستهای ایران و گشایشی باشد بر صفحه جدیدی از روابط ایران با جهان، اما نشد آنچه که باید میشد!
اگرچه توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی تنها ۲ سال و ۹ ماه عمر داشت و پس از خروج واشنگتن از آن، اکنون به توافقی فلج تبدیل شده، اما در این مدت زمان کم نیز توانست تاثیر قابل توجهی را بر اقتصاد، روابط میان تهران و پایتختهای اروپایی و در نهایت جامعه ایرانی داشته باشد، تاثیری که با تلاشهای بسیاری برای نادیده انگاشتن و یا به حاشیه راندن مواجه شد. اما اکنون که هر روز با خبر نایاب و یا گران شدن یک یا چند محصول اولیه زندگی از خواب بیدار میشویم میتوانیم به خوبی درک کنیم که برجام یک دستاورد بزرگ برای کشور داشت که همان «امید» بود. امیدواری که با ثبات اقتصادی همراه شد، توانست جامعه ایرانی را به آینده امیدوار کند، در کنار آن توانست درهای کشور را به روی هیاتهای سیاسی و اقتصادی و تجاری خارجی بگشاید و توریستها را روانه کشور کند تا ایران بار دیگر خود را در آغوش جهان ببیند.
کشور در بخشهای مختلف، آینده خوب و پررونقی را برای خود متصور شده بود، اقتصاد کشور با تکیه بر گشایشی که در زمینه مبادلات مالی و بانکی در نتیجه برجام ایجاد شده بود توانست جان دوبارهای بگیرد و خود را برای روزهای شکوفایی آماده کند، اتفاقی که با تصمیم ترامپ برای خروج از برجام به نقطه پایان خود رسید.
اکنون دیگر چیزی از برجام باقی نمانده است و این توافق مهم بینالمللی و تاریخی نفسهای آخر خود را میکشد. اقتصاد ایران در یک سال گذشته، پرتلاطمترین روزهای خود را سپری کرد، قیمت دلار و دیگر ارزهای خارجی افزایش چندبرابری را تجربه کردند و به طبع آن افزایش قیمتهای نجومی را در دیگر محصولات شاهد بودیم.
شرکتهای خارجی یکی پس از دیگری از بیم مجازاتهای آمریکا از کشور خارج شدند، اسامی بلندبالایی از بانکها و موسسات مالی کشور دوباره وارد لیست تحریمهای آمریکا شدند تا کشور بار دیگر خود را تحت فشار شدیدتری از آنچه پیش از سال ۹۲ تجربه کرده بود، ببیند.
امروز، «گروه بی» یا همان جنگ طلبان کاخ سفید، اسرائیل و ۲ کشور عربی، به گفته ظریف به دنبال کشاندن ترامپ به آغاز جنگ نظامی جدیدی در منطقه هستند، جنگی که با واکنشهای متفاوتی از سوی مقامات آمریکایی و اروپایی و کشورمان همراه شد.
وندی شرمن، مقام عالی پیشین وزارت خارجه آمریکا در توییتر خود در همین رابطه این سوال را مطرح کرد که «واقعا جان بولتون در پی آن است تا ما را درگیر جنگ با ونزوئلا و ایران کند؟ جنگی ندیدهام که او دنبال شروع کردنش نبوده باشد. دونالد ترامپ کجاست؟»
کافی است اینها را بگذاریم کنار رانت و فساد و نگاههای کوته نظرانه در بخشهای مختلف کشور تا دریابیم امروز کشور در فصل بهار منتظر آمدن یک زمستان سخت است.
برجام با وجود همه تلاشهایی که در یک سال گذشته برای زنده ماندن به خود دیده بود، به نقطه پایان خود نزدیک و نزدیکتر میشود. بعید است با وجود ضربالاجل ۶۰ روزه حسن روحانی به اروپاییها برای برداشتن گام بلندی در جهت ادامه اجرای این توافق در قالب برد-برد، شاهد تغییرات ملموسی باشیم؛ سرنوشت این توافق روشنتر از قبل به سمت تاریکی میرود.
اما امروز بیش از هرچیز دیگری، این ناامیدی است که در کشور رخنه کرده است، در این بین بسیاری این سوال را مطرح میکنند که برجام مگر برای کشور چه به همراه داشت؟ جواب این سوال اگرچه با نگاهی به شرایط امروز کشور پّرواضح است، اما میتواند تنها یک جمله باشد، برجام با رهاورد امید و ثبات اقتصادی، آینده را برای جوانان این کشور قابل پیش بینی کرده بود، امیدی که امروز از دل بسیاری از جوانان رخت بربسته است.
خدیجه غبیشاوی، روزنامه نگار